میرعبدالحسین نقیب‌زاده

فیلسوف ایرانی ، مترجم و استاد دانشگاه

میرعبدالحسین نقیب‌زاده جلالی (متولد ۲۳ اردیبهشت‌ماه ۱۳۱۶ در رشت) فیلسوف، نویسنده، پژوهشگر و مترجم حوزه فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت و استاد بازنشسته گروه فلسفه و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی است. همهٔ آثار او در زمینه فلسفه‌اند و بارها تجدید چاپ شده‌اند. تمرکز اصلی او بر فلسفهٔ غرب و فلسفهٔ تعلیم و تربیت است و در زمینهٔ فلسفه افلاطون و فلسفهٔ کانت یکی از مهم‌ترین اساتید صاحب‌نظر در ایران به‌شمار می‌رود. او هم‌اکنون نیز در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و پردیس دانشگاه خوارزمی همچنان به تدریس مشغول است.

سرآغاز فلسفه عشق است که زمینه رهایی است؛ و سرانجام آن، آزادی که بار و بَرِ آگاهی است و بیداری؛ بیداری از خواب دگماتیسم.

گفتاوردها ویرایش

  • آغاز و انجام فلسفه

سرآغاز فلسفه عشق است که زمینه رهایی است؛ و سرانجام آن، آزادی که بار و بَرِ آگاهی است و بیداری؛ بیداری از خواب دگماتیسم.[۱]

  • تفاوت علم و فلسفه

برای بهره‌مند شدن از دست‌آوردهای علم، پیمودنِ راهی که عالِم پیموده‌است، لازم نیست. در صورتی که حقیقتِ فلسفی، جز با پیمودنِ راهی که فیلسوف پیموده‌است، روشن نمی‌گردد. به بیان دیگر، آنچه در پرداختن به پرسش علمی اهمیت دارد، پاسخی است که به آن می‌رسیم؛ ولی در فلسفه چه‌بسا سخن بیش از آنکه بر سرِ پاسخ باشد، بر سرِ خودِ پرسش است. یعنی آنچه متمایزکنندهٔ حالتِ فلسفی است همان درآمدن به حالتِ پرسندگی و حتی سرگشتگی و حیرت است؛ چرا که این حالت همانا به درآمدن از غفلت طبیعی، بیدار شدن، و رو کردن به شناسایی است. در این معنی است که یاسپرس می‌گوید فلسفهٔ حقیقی با حیرت آغاز می‌گردد و حیرت را افزون می‌کند و حافظ می‌گوید:

نشوی واقفِ یک نکته ز اسرار وجود

تا نه سرگشته شوی دایرهٔ امکان را

و یا پرسشی را به میان می‌آورد که پاسخی برایِ آن نمی‌شناسد: «چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیار نقش؟» و این در حالی است که به یقین می‌داند «زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست». یعنی پاسخ‌های گوناگون عالمان و ستاره‌شناسان را پاسخ نمی‌شمارد.[۲]

  • شناساییِ مطلق و حقیقتِ یقینی

با آنکه سودایِ دست‌یافتن به شناساییِ مطلق و حقیقتِ یقینی، سودایی است دست‌نیافتنی؛ اما همین شور شناسایی و رویارویی با مشکل‌هایِ ناگشودنیِ فلسفی است که شکُفتگیِ هستیِ اصیلِ انسانی را در پی می‌آورد و با آنکه راهی که بدین‌سان پیموده می‌شود، به یقین نمی‌انجامد، با این‌همه، پیمودنِ چنین راهی است که از یک‌سو، آدمی را به مقام دانستگی می‌رساند؛ و از سوی دیگر، او را از حقیقتْ‌شمردنِ پندارهایِ خویش و درافتادن به دام‌های گوناگون، بازمی‌دارد.

توجه به این نکته، از یک‌سو نارواییِ سیستم‌های جزمی را آشکار می‌کند؛ و از سوی دیگر، ناسازگاریِ نظریه‌هایی مانند پوزیتیویسم منطقی را – که این شور طبیعی به شناسایی را نادیده می‌گیرند – با طبیعت آدمی نشان می‌دهد.

با توجه به این نکته، همچنین می‌توان تفاوتِ بنیادی سیر فلسفی و پژوهش علمی و نیز تفاوت بنیادی بسیاری از مشکل‌های فلسفی را با پرسش‌های علمی بازشناخت.[۳]

  • تفاوت فلسفه و کلام

یکی از نکته‌های درخور توجه این است که به رغم نزدیکی و همانندی فلسفه و کلام، فیلسوفان مسلمان - دست‌کم تا زمان ملاصدرا – از آمیختن آن‌ها خودداری می‌کنند و کسی مانند خواجه نصیر که هم متکلم است و هم فیلسوفِ مشائی، در کتاب‌های جداگانه به آن‌ها می‌پردازد. در اروپای سده‌های میانه چنین نیست، تا آن‌جا که می‌توانیم بگوییم آنچه در این دوره فلسفه نامیده می‌شود بیشتر تئولوژی یا علم کلام است. اگر فیلسوفی باورهایی را که بر بنیاد ایمان است با فلسفه هماهنگ کند نتیجه کار او فلسفه هست؛ ولی اگر فلسفه، فقط به خدمتکاری گرفته شود تا عقاید مذهبی در پوششی فلسفی عرضه شود، چنین فلسفه‌ای به‌راستی فلسفه نیست. این چگونگی است که در اروپای قرون وسطی کاملاً آشکار است. از این‌رو آنچه در این دوره به نام فلسفه عرضه می‌شود چه‌بسا فلسفه نیست.[۴]

پانویس ویرایش

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. نقیب‌زاده، میرعبدالحسین. گفتارهایی در فلسفه و فلسفهٔ تربیت. چاپ دوم: بهار 1391. تهران: انتشارات طهوری. ص ۱۲۲
  2. نقیب‌زاده، میرعبدالحسین. فلسفهٔ کانت؛ بیداری از خواب دگماتیسم بر زمینهٔ سیر فلسفهٔ دوران نو. چاپ پنجم: پاییز ۱۳۸۸. تهران: نشر آگه. صفحهٔ ۱۲.
  3. نقیب‌زاده، میرعبدالحسین. فلسفهٔ کانت؛ بیداری از خواب دگماتیسم بر زمینهٔ سیر فلسفهٔ دوران نو. چاپ پنجم: پاییز ۱۳۸۸. تهران: نشر آگه. صفحهٔ ۱۱.
  4. نقیب‌زاده، میرعبدالحسین. گفتارهایی در فلسفه و فلسفهٔ تربیت. چاپ دوم: بهار 1391. تهران: انتشارات طهوری. صفحهٔ ۱۵.