موریس مترلینک
نویسنده و شاعر بلژیکی
موریس مترلینک، (بارون موریس پلیدور ماری برنارد مترلینک) نویسنده و شاعر بلژیکی، برنده جایزهٔ نوبل در ادبیات. زادروز: (۱۸۶۲ - ۱۹۴۹ میلادی)
گفتاوردها
ویرایش- «اگر چشمها را نبندیم تا کسیرا عفو کنیم یا خود را بهتر بشناسیم، همیشه به کجراه خواهیم رفت.»
- نمایشنامه پلیاز و ملیساند
- «چه در کمرکش کوهستانها، چه بهسوی درههای ژرف، چه تا بهانتهای جهان پهناور، یا اینکه در اطراف منزل خود گام برداری، به هرکجا که روی تنها با خود در جادههای تقدیر روبرو خواهی شد.»
- دربارهٔ سیرت زیبا
- «هرقدمی که در حال حاضر بهسوی هدفی نامشخص برداریم، ارزشمندتر از طی مسافتهای طولانی است که در گذشته برای نیل به پیروزیهای درخشان قدیمی برداشتهایم.»
- دربارهٔ سیرت زیبا
- «هیچ چیز مانند خوشبختی در مسیر زندگی دام نمینهد، چه زود شکوفههای سپید دوستی به برگهای زرد دشمنی بدل میشود.»
- Aglavaine et Sélysette
- «عقل که مولود هوش است همینکه دروازههای بزرگ شهر عشق را بر روی ما گشود خود بر آستان آن شهر مینشیند و پاسبانی میکند و از ورود دزدان و غارتگران که بدیها و اهریمنان عالم هستی را مددکارند، جلوگیری مینماید.»
- عقل و سرنوشت
منسوب
ویرایش- «آنچه را ما به نام مرگ میخوانیم یک زندگی است که هنوز نتوانستهایم چگونگی آن را بفهمیم.»
- «آینده، بهنظر بزرگ جلوه میکند اما وقتی که گذشت میفهمیم که ناچیز بودهاست.»
- «ارزش اخلاقی بسته به تعداد وظایفی است که آدم انجام میدهد.»
- «اشخاص بزرگ که در دنیا موفقیتهای عظیم نصیبشان شده همواره در روح خود برای وقایع و حوادث غیرمنتظره، جای مخصوص باز میکنند.»
- «تمام چیزهایی که نوابغ آینده خواهند گفت، هماکنون در وجود من و شما هست. منتها باید آن را پیدا کرد و انگشت رویش گذاشت.»
- «تمام سرمایه فکری و دانش اخلاقی باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانستهاست خط سیر خود را بپیماید و به دریا بریزد و با وضعی اسفآور در صحرا و ریگزارها فرورفته باشد.»
- «ما نباید امیدوار باشیم که دنیا قوانین و نظامات و مناظر و آثار خود را برای خشنودی ما تغییر بدهد زیرا آن هرگز تغییر نمینماید بلکه این ما هستیم که تغییر میکنیم و اگر روزی از محیط کنونی خارج شدیم احتمالأ آن را طور دیگر خواهیم دید.»
- «مردمان عادی نظیر شهر صددروازه هستند که سرنوشت از هر دروازهای که بخواهد وارد میشود، اما وجود مرد خردمند، شهری است که یک مدخل بسته دارد، هنگامی که سرنوشت خواست وارد شود ناچار دقالباب میکند.»
- «ترس ما از مرگ، ناشی از این است که بیمناک هستیم که مبادا من را از دست بدهیم و بعد از مرگ، خودمان را نشناسیم.»
- «اصول و اساس و قانون اصلی دنیا بیاطلاعی و بیخبری است.»
- «لازمه برقراری کمونیزم در یک جامعه انسانی این است که حرص و بخل و حسد و خشم و شهوت از بین برود.»
- «ما باید خیلی خودپسند و خودخواه باشیم اگر تصور کنیم که ما برجستهترین موجودات دنیا هستیم.»
- «همین موضوع که ما یقین داریم: هرگز در این جهان، نیست نخواهیم شد و همواره جزئی از هستی خواهیم بود، امیدواری بزرگی است.»
- «من هیچ افسوس نمیخورم که چرا نام من در دنیا باقی نخواهد ماند برای اینکه نام هیچکس در دنیا باقی نمیماند و عمر کره خاک که پانصد میلیون سال یا کمتر و زیادتر میباشد در قبال عمر جهان حتی یک میلیونیم ثانیه نیست.»
- «هر کس لایق خدایی است که شخصاً تصور کردهاست.»
- «هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمیسازد.»
- از مورلیس مترلینگ برسیدند؟ دوست بهتر است یا برادر. گفت:ما در انتخاب برادر نقشی نداریم اما دوست برادریست که خود انتخاب میکنیم
دربارهٔ مترلینک
ویرایش- «شاید قرنها بگذرد و در کره خاکی متفکری مانند مترلینک بهوجود نیاید.» (منبع؟)
- «اگر بگوییم مترلینک به منزله سقراط عصر حاضر است سقراط را خیلی بزرگ و مترلینک را کوچک کردهایم. (منبع؟)
پیوند به بیرون
ویرایشاین یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |