مهرداد پازوکی (۲۹ شهریور ۱۳۳۳، کرمانشاه) موسیقیدان، نوازنده پیانو و آهنگساز ایرانی است. وی در زمینه موسیقی فیلم و سینما و موسیقی ایرانی فعالیت دارد.


گفتاوردها

ویرایش
  • «در آن سال‌های میانی دهه هفتاد، من دیدم که صدا و سیما دارد آهنگ‌ها و آثاری را پخش می‌کند که به هیچ وجه شایستگی و کیفیت لازم را ندارد؛ آثاری نامناسب. به‌وضوح می‌دیدیم که آنچه پخش می‌شود، نسبت به موسیقی درستی که در سال‌های آغازین دهه شصت یا سال‌های منتهی به انقلاب شکل گرفته بود، اختلاف بسیاری دارد. به همین دلیل برای اینکه راهِ موسیقی درست را نشان دهم، می‌خواستم رجعتی داشته باشیم به دورانِ طلایی موسیقی ایران، یعنی نیمه دوم دهه سی تا سال‌های ابتدایی دهه پنجاه. با تنظیم و بازسازی آثارِ «گل‌هایی»، من در پی آن بودم که این مسیرِ درست موسیقایی را دوباره یادآوری کنم.»
  • «رویه مرسومِ آن دوران این بود که در آلبوم‌های موسیقی سنتی، تصنیف کم‌رنگ بود؛ آلبوم با درآمد آغاز می‌شد و آواز و تکنوازی و چهارمضراب، در آخر هم یک تصنیف کار می‌شد؛ اما من این بدعت را گذاشتم که تصنیف را در آلبوم‌هایم پررنگ کردم.»
  • «من در همه این سال‌ها کوشیده‌ام کار خودم را انجام دهم؛ گرچه در اینجا دشمنی‌ها زیاد است و دیگران سعی می‌کنند به جای آنکه خود را بالا بکشند و رشد دهند، افرادِ دیگر را پایین بیاورند و هم‌قد خود سازند. با این همه، من همواره در پی آن بوده‌ام که مسیر موسیقایی خود را پیش بروم و توجه و توانم را به هدف‌هایم در کار موسیقی متمرکز کنم.»
  • «به توصیه من، بزرگانی مثل استاد تجویدی و استاد شجریان به شورای عالی موسیقی دعوت شدند؛ شورایی که خود وزیر وقت هم در آن حضور داشت که البته او هم به جای فرهنگ و هنر، رفت به دنبال سیاست. در همان زمان برای رهبری ارکستر موسیقی ملی از فریدون شهبازیان دعوت کردم، اما او پاسخم را نداد. سپس از آقای فرهاد فخرالدینی دعوت کردم که ایشان آمد و در فرهنگسرای بهمن آزمون ارکستر موسیقی ملی را برگزار کردیم.».[۱]

آلبوم یاد استاد

ویرایش
  • «وقتی استاد تجویدی بنده را دید به آقای سمیعی گفت که نگفتم این جوانان بالاخره به سراغ ما خواهند آمد! واقعاً حیف بود که آهنگساز بزرگی چون تجویدی در کنج خانه مانده بود.»
  • «اسم چهار تصنیف را روی یک برگه امتحانی نوشتم؛ تصنیف‌ها هم «سفرکرده» بود و «بازگشته» و «آتش کاروان» و یک تصنیف دیگر. آقای تجویدی هم رضایت خود را در همان برگه نوشتند و بدین ترتیب مجوزِ اجرای دوباره تصنیف‌هایشان را به من دادند. البته با چهار تصنیف که نمی‌شد آلبوم را تولید کرد به همین دلیل، کمی بعد، آقای تجویدی در برگهٔ دیگری مجوز اجرای هر هشت تصنیف را هم به من دادند.»
  • «واقعاً برای مجوز نگران بودم؛ به‌طوری که چندین شب خوابم نمی‌برد، اما درنهایت مجوز آلبوم صادر شد.»
  • «آقای مهاجرانی اعلام کرد که مجوزِ آلبوم «یاد استاد» را شخص خودِ او صادر کرده‌است، نه مرتضی کاظمی (معاون هنری وقت) و علی مرادخانی.»
  • «به جز «آتش کاروان» و «می‌گذرم» که شعرش را آقای بیژن ترقی سروده بود، شعر شش تصنیفِ دیگر از آقای معینی کرمانشاهی بود. وقتی آلبوم منتشر شد، ایشان ناراحت شدند و شکایت کردند؛ چراکه مدّعی بودند حقوق ترانه‌سرا رعایت نشده‌است. البته این را بگویم که در همان زمان که برای انتخاب تصنیف‌ها با استاد تجویدی صحبت می‌کردم، به ایشان گفتم که من آقای معینی کرمانشاهی را نمی‌شناسم تا با وی صحبت کنم، اما آقای تجویدی که با معینی کرمانشاهی سابقه دوستی چند دهه‌ای داشت، گفت که شما برو دنبال کارهای آلبوم، معینی کرمانشاهی با من. اما بعد که آلبوم منتشر شد، دیدیم که آقای معینی اعتراض کردند که حقوقشان رعایت نشده. با این حال من و آقای دهقانی (مدیر فارس نوا) رفتیم به دیدارشان تا ماجرا را فیصله دهیم. وقتی تماس گرفتم، گفتم من همانی هستم که خطا کرده‌است! بگذارید بیایم و با هم صحبت کنیم. رفتیم به دیدار آقای معینی کرمانشاهی. آنجا ایشان به من گفت که با شما کاری ندارم، چراکه شما تنظیم‌کننده بوده‌اید و کارِ هنری خودتان را کرده‌اید، اما ناشر مقصر است در این قضیه. البته پسر ایشان، یعنی حسین معینی کرمانشاهی، بسیار در این حساسیتِ آقای معینی نقش داشت و می‌گفت شعر را تغییر داده‌اید و «ازل» را به صورت «نظر» اجرا کرده‌اید و از این حرف‌ها.»
  • «به هرترتیب قرار بر این شد که از انتشار آن مقدار از کاست‌ها که هنوز در بازار پخش نشده، دست نگه داشته شود تا برخی از شعرها طبق نظر آقای معینی اصلاح شود و با پرداختِ سهم ایشان، آلبوم دوباره در نسخه‌ای تازه منتشر شود. اما ناشر که فضا را برای فروش آلبوم بسیار مناسب می‌دید، برخلافِ این قرار، به انتشار همان نسخه اول ادامه داد و همین موجب جنجالِ بیشتر شد. در نهایت اما شعرها اصلاح شد و آلبوم با تغییر جلدِ نوار و حذفِ اسم من از روی جلد! در نسخه دوم منتشر شد. اتفاقاتی که بر سر این آلبوم پیش آمد، حتی موجب ایجاد کدورت بین استاد تجویدی و استاد معینی هم شد؛ و من بسیار ناراحت بودم که چرا این دوستی چندین ساله دچار کدورت شده‌است.»
  • «باید توجه داشت که ایشان (دلکش) در مالکیتِ آن آثار صاحب حق امتیاز نبودند. آقای تجویدی خودشان می‌گفتند که من و آقای معینی و خانم دلکش هر کدام برای قطعهٔ «کودکی» در همان سال‌ها صد تومان گرفته‌ایم. همچنین می‌گفتند من و آقای ترقی و خانم دلکش برای «آتش کاروان» صد تومان گرفته بوده‌ایم. البته که به نظر من آن پول حتی در آن زمان برای بزرگانی چون تجویدی کم بوده، اما می‌خواهم بگویم که خواننده آن کارها سهمی در مالکیت آن آثار نداشته‌است. این را هم بگویم که انتشار «یاد استاد» اتفاقاً بسیار به سود خانم دلکش هم شد. ایشان در آن ایام در وضعیت اقتصادی بسیار بدی به سر می‌برد و کسی از ایشان خبری نداشت و بسیاری از طرفدارانِ گذشته ایشان هم اصلاً نمی‌دانستند که ایشان زنده هستند یا مرده. همچنین خانه ایشان در جردن هم به رهن بانک درآمده بود و خانم دلکش ناگزیر در خانه سالمندان به سر می‌بردند. اما انتشار «یاد استاد» سبب شد که نام ایشان دوباره تازه شود.»
  • «در آن سال‌ها آقای افتخاری تمایلی به برگزاری کنسرت نداشت؛ وگرنه من این پیشنهاد را داشتم که هم در ایران و هم در خارج از ایران تور کنسرت‌های این آلبوم را برگزار کنیم.»
  • «این آلبوم موجب معروف شدنِ نام من شد، به‌گونه‌ای که برادرم هم که در خارج از کشور زندگی می‌کند، از استقبال مردم می‌گفت و اینکه پس از انتشارِ آن، تعدادی به دنبال آثار و نوشته‌هایی از من بوده‌اند.»

پیوند به بیرون

ویرایش