ملک‌جان نعمتی

شاعر ایرانی

ملک جان نعمتی (زاده ۱۹ آذر ۱۲۸۵ - درگذشت ۲۴ تیر ۱۳۷۲) او آثاری به شعر به زبان کردی نگاشته‌است. او که بیشتر با نام «شیخ جانی» شناخته شده‌است، در محیط زندگانی‌اش و گاهی بیرون از آن، چهره‌ای معنوی و مقدس به‌شمار می‌آید.

گفتاوردها

ویرایش
  • عمر بشر کوتاه نیست، ولی وقت بشر موقت است؛ مثل گُل می‌ماند، باید به طوری آن وقت را بگذرانی که لذت از آن برده باشی.
  • هر چه برایمان پیش بیاید، باید از آن درس بگیریم.
  • درک حقایق از هر چیزی برای انسان بهتر است. سعی کنید چشم حقیقت بین و فکر حقیقت بین پیدا کنید تا دیگر فریب ظواهر را نخورید.
  • تلقین به نفس بسیار خوب است، از هر کس بر نمی‌آید به نفس خود تلقین کند، این خودش مرتب‌های است. باید به جایی برسد که حرف خودش به خودش اثر کند.
  • چیزی که ما آن را امتحان خدا می‌گوییم برای این است که انسان معترف به ضعف خود شود.
  • روح در مبارزه با نفس اماره ترقی م یکند نه در رفاه. اگر کسی هدفش را دوست دارد، باید مبارزه کند. مثلاً انبیا و اولیا چه لذتی داشتند که آن قدر مصیبت تحمل کردند.
  • حق زن و شوهر در عالم معنا مساوی است. باید به هم محبت داشته باشند.
  • عصبانیت باید در وجود بشر باشد وگرنه نمی‌تواند از حق خود دفاع کند، ولی باید بجا باشد. وجود بشر مثل تابلوی نقاشی است و باید همه چیز به جای خودش باشد. عصبانیت و امثالهم همه از طبع حیوانی است. کامل، کسی است که هر چیزی را به جای خود بشناسد.
  • همیشه به خودم تلقین می‌کنم «ای خدا، امیدوارم چنان مرا پرورش بدهی که غیر از تو از چیزی لذت نبرم». تلقین این مطلب کمک می‌کند انسان دنبال لذات دنیوی نرود.
  • آیا خدا را می‌شود دید؟ بله، خدا را می‌شود دید، ولی با چشم روح،‌ نه با چشم جسم.
  • کار ما فقط روی فکر ماست. فکر ما باید صحیح باشد و درست از این دنیا برود. والا اگر فقط بخور و بخواب و تولید مثل باشد،‌ وقت قیمتی را تلف کرده است. این مسیر روحی، یک «پرورش‌فکر»‌است که همه کار می‌کند.
  • فکر بشر باید کامل شود تا روحش کامل شود. انسان باید به خود پرورش فکر صحیح بدهد، زیرا بعد از مردن همان خواهد بود که پرورش داده. بعد از پرورش، مرحله رغبت می‌آید. طوری پرورش فکر بدهد که هواو هوس نداشته باشد. انسان که مُرد، با همان فکرش به آن دنیا می‌رود.
  • کسی که در بند گرفتاری بیفتد، مانند دلوی است که در چاه غرق شده است. اگر ایمان به خدا داشته باشد، آن ایمان مانند دسته سطل به چنگک سر طناب گیر می‌کند و سطل بیرون می‌آید. ولی اگر ایمان نداشته باشد مثل دلو بدون دسته است که چنگک به آن گیر نمی‌کند و نمی‌توان آن را خارج کرد.
  • خدا در هر زمانی، برای آن زمان فکر می‌فرستد. بشر باید مطابق زمان خودش فکر کند. مقام معنوی هم باید مطابق با زمان رفتار کند.
  • روان سالم، همنوعش را دوست دارد. دوست داشتن همنوع یک واحد سلوکی است. فرهنگ و اجتماع روی روان و روح اثر می‌گذارد. بعضی اجتماعات اگر خیلی زننده باشد، روی روح قوی هم تأثیر می‌گذارد. روح سالم استعدادهایش را قوی کرده و نمی‌گذارد یکی آن دیگری را ضعیف کند.
  • خداوند در اول هر سوره بسم‌الله الرحمن الرحیم آورده، یعنی صفات رحمانی و رحیمی خدا به اندازه‌ای بوده که سر هر سوره آورده. این رحمانیت از صیغه «رحم»‌ می‌آید و همیشه هم گفته شده که خدا غفور است و رحیم و غیره. هر سالکی که قساوت قلب نداشته باشد، زود به مقصد می‌رسدو هرکس بی‌رحم باشد،‌ هر چه زحمت بکشد، آن بی‌رحمی نمی‌گذارد به جایی برسد.
  • یک نوع دعا کردن داریم که فقط صرف وقت می‌کند، در این صورت ثواب وقت صرف کردن دارد. یک دعایی داریم که توجه جلب می‌شود. این، یک لحظه هم باشد خوب است. دعایی که در آن صرف وقت می‌شود، نتیجه‌اش این است که انسان را می‌رساند به دعای وصلیه ( دعای با توجه).
  • مادیات، محبت را از بین می‌رود، حتی محبت اولاد را.

اشعار

ویرایش

در این باغ

در این باغ
ای بلبل
تاکی ماندن
و جان را بر چوب خشک نهادن؟
برف و سرما
راه‌ها را همه بند آورده.
مُردی از سرما
برگرد به وطن!
برف را مگر نمی‌بینی در باغ؟
به عشق کدام گل مانده‌ای
ای بلبل؟
برو به وطن
که دائم بهار است
گل و غنچه هزار هزار است.

اشعار

ویرایش

دل بی‌غیرت

دل بی‌غیرت
فنا شوی ای دل
چقدر بی‌غیرتی
به قدر پروانه‌ای همت نداری.
ببین در پی فصل شمع
چقدر زحمت می‌کشد
جز پروبالی
هستی ندارد
آن را هم قربان جمال شمع می‌کند.
آیا ذات حق از شمع کمتر است؟
یا جان تو از جان او شیرین‌تر است؟
یاد بگیر از آن حیوان شیدا
سر بده در راه دوست
فدا کن خود را
هی دائم بسوز و
هی دائم زنده شو
تا از این قفس و بند آزاد شوی.
سوختن
پروانه را وصل نمی‌کند
اما سبب است برای سیر کمال.
ای منافق
تو کی از جانت دل می‌کنی؟
کی هرگز استخوانت را می‌رنجانی؟

منابع

ویرایش
  • ملک‌جان نعمتی. چاپ اول، پاریس: نشر پنج، ۱۳۸۸.

پیوند به بیرون

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ