لیلا فروهر
خوانندهٔ ایرانی
لیلا فُروهَر (۲۳ فوریه ۱۹۵۹) (۴ اسفند ۱۳۳۷) خواننده و بازیگر ایرانی است. زادهٔ اصفهان در خانوادهای سرشناس شیرازی، پدرش جهانگیر و مادرش فرنگیس فروهر، خواهرش فریباست. از ۱۳۵۵ش/ ۱۹۷۶م به خوانندگی در رادیو و تلویزیون ملی ایران روی آورد. در سال ۱۹۶۲م/ ۱۳۴۱ش به تئاتر سپاهان اصفهان، در ۱۹۶۵م/ ۱۳۴۴ش به بازیگری در سینما درآمد و تا ۱۹۷۹م/ ۱۳۵۷ش در فیلمهای بسیاری - حدوداً ۴۷ فیلم - نقش آفرید. در ۱۹۸۶م/ ۱۳۶۵ش به فرانسه مهاجرت کرد و دو سال بعد در کالیفرنیا، ایالات متحده، اقامت گرفت.[۱]
گفتاوردها
ویرایش- آواز خواندن بیشتر از نظر عاطفی مرا ارضا میکند، وقتی یک شعر خوب را حس میکنم، و وقتی که این شعر آهنگ خوبی هم داشته باشد، رؤیازدهام میکند. آهنگهایی که لحن غمباری داشته باشد، بیشتر مورد پسند من است؛ شاید این به خاطر غمی باشد که علیرغم کمی سن و سالم، در وجود من است، در خون من است! نمیدانم از کجا سرچشمه میگیرد اما میدانم که هست و مر اسیر خودش کردهاست.
- هم سینما را میپسندم هم ترانهخوانی را. سینما از کودکی با من بوده، راستش به سینما عادت کردم و به آن علاقهمندم چون آدم در فیلم مجال نقش بازی کردن دارد، از خودش بیرون میآید و میشود یک موجود دیگر… این یک فرصت خوبی است که آدم خودش را فراموش کند… خودش را با همهٔ دلتنگیهایش، با همهٔ غمهایش… سینما، در حقیقت برای من یک عادت و یک رنگ عوض کردن است… من نمیتوانم سینما را جدای بگیرم، چون نقشهایی که به من محول میشود، جدی نیست.
- دلم میخواهد ساده زندگی کنم… دلم میخواهد همه بدانند که لیلا فروهر اگر دربارهاش سروصدایی هست، این خواست خودش نیست… واقعیت این است که لیلا فروهر در دنیای دربستهای که غیر از خودش هیچکس بهش راه ندارد. ساده است و دوست دارد این سادگی را حفظ کند، اگه بگذارند… اگر بگذارند.
- ۱ مه ۱۹۷۶/ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۵؛ مصاحبه با مجلهٔ «ستارهٔ سینما»، شمارهٔ ۱۳۴[۲]
- من خیلی بچهها را دوست دارم و خیلی هم دلم میخواهد که بچه داشته باشم. برای دختر، اسم گلها را خیلی دوست دارم که انتخاب کنم و برای پسر هم اسم «علیرضا» یا «حمیدرضا» را خیلی دوست دارم.
- من سعی میکنم هیچوقت مغرور نباشم و همیشه در کنار مردم باشم و هر قدر که بیشتر محبت مردم را میبینم بیشتر تشویق میشوم و سعی میکنم که هر مشکلی را از سر راه بردارم برای اینکه به خواندن بر روی صحنه ادامه بدهم.
- آدم وقتی که سنش کم است با اولین نگاهی فکر میکند که عاشق شده و دیگر همه چیز تمام شده ولی اینها در واقع عشق نیست.
- تنها کسی را که واقعاً فکر میکنم که با تمام وجود دوستش دارم و حاضرم هر کاری برایش انجام بدهم و مثل یک روح در دو بدن هستیم، شوهرم اسی هست.
- عشق به نظر من ایثار و ازخودگذشتگی و دوست داشتن یک نفر به خاطر خودش است و نه به خاطر قیافه یا شغل یا ثروت او. روح و شخصیت درونی است که باید دوست داشت و برای همیشه ماندنی است.
- من ایران را از صمیم قلبم دوست دارم و حتی به زور از ایران بیرون آمدم و اگر جوری بشود که فردا بتوانم بروم ایران، برمیگردم. چونکه تمام خاطرت خوبم از ایران است.
- ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۴/ ۲۶ شهریور ۱۳۸۳؛ پاسخ به پرسشهای طرفدارانش[۳]
- من همیشه روی صحنه انرژیم زیاده. از بچهگی اینطوری بودم. چون کارم رو عاشقانه دوست دارم و وقتی روی صحنه هستم از همه جا بیخبر میشم. درست مثل اینکه توی بهشت هستم.
- باورت میشه موقعی که مادر من حامله بود، روی صحنه بازی میکرد. من از زمانی که در شکم مادرم به وجود اومدم روی صحنه بودم و زمانی که چشمام روباز کردم باز هم روی صحنه بودم. شاید سرنوشت بچه خودم هم به این صورت بشه!
- ۸ آوریل ۲۰۰۵/ ۱۹ فروردین ۱۳۸۴؛ مصاحبه با «بیبیسی فارسی»[۴]
- من فکر میکنم هیچکجا مملکت خود آدم نمیشود. آن عشقی که مردم وطن به هنرمندانش هدیه میکند خیلی متفاوت است.
- خاطرات خوشم همگی مربوط به مهربانی و عشقی است که هموطنانم به من هدیه میکردند. انرژی بیکرانی که از آنها چه در ایران و چه در خارج از ایران دیدم.
- من عاشق موسیقی هستم هر سبک و شکل موسیقی را که خوب اجرا شده باشد دوست دارم و گوش میدهم… همیشه دلم میخواهد کارهای نو و غیر تکراری ارائه کنم.
- ۳۱ مارس ۲۰۰۹/ ۱۱ فروردین ۱۳۸۸؛ مصاحبه با «رادیو فردا»[۵]
- همیشه مثبت فکر کنید و به آینده امیدوار باشید. انشاءالله که روزهای خوب و درخشانی در انتظار همهٔ ما ایرانیهاست، چه آنهایی که خارج از کشورند چه آنهایی که در داخل ایراناند. این را بدانید که انشاءالله روزی یک سیستم دموکراتیک به معنای واقعی، آزادی به معنای مطلق برای مخصوصًا خانمهای ایرانی میآید که در این سالها واقعاً فشار زیادی رویشان بوده و مشکلات زیادی و فراوانی تحمل کردهاند، نه اینکه مردهای جوان ما این مشکلات را نداشتهاند، داشتهاند ولی خانمها بیشتر. امیدوارم که با انرژی مثبت و با امید به آینده، انشاءالله به آن روز برسیم و روزی من بتوانم به مملکت خودم بیایم، نه من، همهٔ خوانندههایی ایرانی بیایند و آزادانه به روی صحنه برویم و دیداری تازه کنیم در وطن خودمان، در زیر آسمانِ آبی ایران. به امید آن روز.
- ۳ اکتبر ۲۰۱۰/ ۱۱ مهر ۱۳۸۹؛ مصاحبه با «صدای آمریکا»، برنامهٔ شباهنگ[۶]
- من در همهٔ برنامهها طلب آزادی و حقوق بشر برای همهٔ هموطنانم دارم و کلأ از سیاست دل خوشی ندارم و فقط حامی جوانان و مردم خوبمان بودهام و هستم.
- همیشه کارهای متفاوت با آهنگهای مختلف داشتهام و کارهایی که ارائه دادم مثل هم و یک سبک نیست. به نظر من هر خوانندهای باید مسئولانه کارهای متفاوت انجام بده. نظرم در مورد خوانندهٔ رپ اگر کار خوبی انجام بدهند چرا که نه؟ هر کار خوبی با هر سبکی را دوست دارم.
- ۷ دسامبر ۲۰۱۰/ ۱۶ آذر ۱۳۸۹؛ پاسخ به پرسشهای طرفدارانش[۷]
- من تا ۸ سال بعد از انقلاب در ایران بودم، چون صدایم حبس شده بود، اجازهٔ خواندن نداشتم، به دنبال یادگیری موسیقی ناب ایرانی رفتم، آن روزها مرکز حفظ و اشاعه موسیقی هم تعطیل شده بود ولی من بخت بلندی داشتم که تحت نظر اساتیدی چون استاد تاجبخش سه تار آموختم، به ردیفها و گوشههای موسیقی آشنا شدم، شب و روزم به یادگیری میگذشت.
- من سلامت و پایداری و موفقیت امروز خود را مدیون خانوادهام هستم، که به من عشق دادند همیشه پشتیبان من بودند، از مردم سپاسگذارم که از همان کودکی مرا به عنوان عضو خانواده خود پذیرفتند و در تمام این سالها مرا تشویق کردند و بهترین یاران من بودند.
- من مادری دارم که خود از فراز و نشیبهای بسیاری گذشته و خوشحالم که هیچگاه از او جدا نشدم، همیشه سایهاش بر سر من بودهاست و خواهر مهربانی چون فریبا دارم که موتور قوی عرضهٔ هنر من و یک مَنِیجِر آگاه، یک مدیر قابل اعتماد، آگاه به امور هنری، با وسواس خاص است. باور کنید اگر روزی فریبا با من نباشد، من به این کار ادامه نمیدهم، او تکیهگاه خوبی است و سپر بلای همهٔ ما. من همسری مهربان و آگاه دارم، که مرا به آرامش رسانده، کار مرا میفهمد، مشوق و حامی بزرگ من است.
- من اهل صلح و آشتی و صفا و دوستی هستم، من ضمن احترام به پیشگامان خود سعی میکنم با همکاران هم طراز حتی پائینتر از خودم، دوستانه برخورد کنم چون میدانم از من چیزی کم نمیشود ولی حداقل آنها که ناگهان در شب کنسرت مدعی میشوند، آرام بگیرند.
- ۱۶ مارس ۲۰۱۲/ ۲۶ اسفند ۱۳۹۰؛ مصاحبه با مجلهٔ «جوانان»، شمارهٔ ۱۲۹۳[۸]
- اصولاً به دنبال این هستم که هر روز بتوانم کار بهتری انجام بدهم و طرفداران خودم را بیشتر راضی کنم.
- واقعاً آرزویم این است که یک روزی موسیقی ما هم جهانی بشود و من هم به عنوان یک خوانندهٔ زن بتوانم نقشی در این قضیه داشته باشم.
- من فکر میکنم کسی که میخواهد خواننده بشود، در وهلهٔ اول باید صدای خوبی داشته باشد، استعداد خدادای این کار را داشته باشد، پشتکار خود آدم نیز خیلی مهم است؛ به هر حال، کار خیلی سختی است، آن چیزی که مردم در ظاهر میبینند، نیست… روی صحنه بودن به این سادگی نیست، تو باید بلد باشی، احساس مردم را حس کنی.
- عرفان به نظر من همان کلمهٔ عشق و زندگی و معنویات زندگی است و تأثیر بسیاری زیادی گذاشته، هم بر کارم هم بر زندگی خصوصیم. سعی میکنم بیشتر به دنبال حقیقت زندگی بروم؛ مسائل ظاهری و مسائلی که در روزمره با آن روبرو هستم، خب، میآید و میرود و فراموشم میشود ولی آن معنویات زندگی است که میماند و آدم را به سوی حقیقت میبرد و باعث میشود که تو زندگی جاودانهتری داشته باشی. مسائل ظاهری، مالی، ثروت، مقام و اینها، دیگر برای آدمی در زندگی مهم نیست. سعی میکند به دنبال عشق، معرفت و محبت برود. بیشتر آن چیزهای ناشناخته را پیدا کند که در وجود هر انسانی هست. خیلی از احساسات هست که هنوز به آن دست پیدا نکردیم و نشناختیمش ولی وجود دارد.
- من پشت صحنهٔ تئاتر بزرگ شدهام، فکر نمیکنم کار دیگری را جایگزین این کار هنری خودم میکردم و اگر صد بار دیگر به دنیا بیایم باز هم همین راه را ادامه میدهم چون دوستش دارم.
- سعی کنید درون خودتان را خانهتکانی کنید و عشق و محبت را جایگزین کنید به جای حسادت و دشمنی و نفرت… سعی کنیم با هر مرام و مسلکی که داریم در کنار هم باشیم، به همدیگر کمک کنیم، پشیتیبانی کنیم و با عشق زندگی کنیم. این مهمترین مسئله است در زندگی.
- ۴ سپتامبر ۲۰۱۴/ ۱۳ شهریور ۱۳۹۳؛ مصاحبه با تلویزیون GEm، برنامهٔ «حرف تازه»[۹]
- من همیشه قلبم برای بچهها، بهویژه بچههای تنها، یتیم و بیمار تپیدهاست… در همهٔ کنسرتهایم، به بهانههای مختلف یاورشان بودم، این را وظیفهٔ انسانی خود میدانم… دلم میخواهد هر جا پای کودک بیپناه و بیماری در میان است، به نوعی فریادرسشان باشم، برای من کودک ایرانی، غیر ایرانی تفاوتی ندارد، همه به راستی فرشتههای معصوم و کوچولویی هستند.
- من واقعاً به این نیروی عشق تکیه دارم…
- ۶ مارس ۲۰۱۵/ ۱۵ اسفند ۱۳۹۳؛ مصاحبه با مجلهٔ «جوانان»، شمارهٔ ۱۴۴۷[۱۰]
- یک هنرمند میتواند در خدمت مردم باشد… و این وظیفهٔ ماست.
- ۶ فوریه ۲۰۱۶/ ۱۷ بهمن ۱۳۹۴؛ مصاحبه با پرویز کاردان، وبگاه «توانا»[۱۱]
- [آیا انسان رمانتیکیام؟] البته که رمانتیکم، خیلی هم رمانتیکم، من اصلاً همهٔ کارهایم را که اجرا میکنم، احساسم در وهلهٔ اول برایم خیلی مهم است.
- ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶/ ۹ مهر ۱۳۹۵؛ مصاحبه با «pixer.tv"[۱۲]
- این یک واقعیت است، اصولاً مردسالاری در فرهنگ ما وجود دارد. اگر مسألهٔ اعتقادات مذهبی و ایرانی هم نبود، در جامعهٔ ما متأسفانه مقداری مردسالاری هست؛ مردها همیشه حکومت میکردند.
- این همه سال کار کردیم، به خاطر همان عشق بودهاست… نه مال و اموالی جمع کردهایم و نه دنبال چیز دیگری؛ فقط به خاطر عشق بوده. همان قدری که طرفدارانمان ما را دوست دارند و به ما علاقه نشان میدهند، بتوانیم کارهای جدید بخوانیم و ارائه بدهیم که بیشتر در قلبشان جا باز کنیم. این برای من مسئلهای مهم است.
- من واقعاً چشم بد را قبول دارم. واقعیتی است. به هر حال آن انرژی بد و خوب هست. من متأسفانه به آن اعتقاد دارم!
- همین حمایت طرفداران باعث میشود که ما این همه سال بتوانیم روی پا بایستیم و با تمام مشکلات و سختی که خارج از کشور و در غربت داریم بتوانیم باز هم کارهای جدید بخوانیم و روی صحنه باشیم.
- به نظر من قلب آدم باید همیشه جوان باشد حتی اگه سن آدم بالا میرود، احساس پیری نکند … آدم باید خودش را همیشه جوان و سرپا و سرحال نگه دارد.
- تا زمانی که آدم احساس کند روی صحنه هنوز طرفدار دارد و مردم دوستش دارند، باید بخواند یا باید هنرنمایی بکند؛ هر هنری، فرقی نمیکند.
- من آدم قانعی هستم و هیچوقت زیادهطلب نبودم، خدا را شکر همیشه هم راضی بودم از زندگی.
- ۱۲ اوت ۲۰۱۷/ ۲۱ مرداد ۱۳۹۶؛ مصاحبه با شبکهٔ «طَپِش»، علیرضا امیرقاسمی[۱۵]
- من سیاسی نیستم البته بودنم در خارج از کشور سیاسی است ولی اصلاً سیاست را دوست ندارم و اهل سیاست نیستم. همیشه سعی کردم در این سالهای دور از سرزمینم همراه با هموطنانم باشم در کنارشان باشم و در حدّ توانم اگر کمکی از دستم برآمده انجام دهم و حرف دل آنها را با ترانههایی که خواندم بازگو کنم.
نگران هموطنانم چه در ایران و چه در سرزمینهای غریب هستم.
نگران جوانان دلیر کشورم، زنان آزادهای که برای آزادی زنان در ستیزند و تلاش!
نگران مادران داغدیده، فرزندان پرپرشده، کودکان کار، گلفُروشهای خیابانی. پدرانی که با دست خالی خجالتزدهٔ خانواده خود هستند و نگران کسانی که گرسنه سر به بالین میگذارند.
برای افکار پوسیده، برای از بین رفتن آب و خاک کشورم، برای جوانانی که برای بیان اندیشه و حقّ خود در اسارت هستند و آنهایی که حتی برای آب وهوای سالم میجنگند! وهزاران حق و حقوق دیگری که در کشورم پایمال میشود. و از خودم میپرسم چه باید کرد؟ جواب جوانترها را چه خواهیم داد؟ ناامیدی و پوچی!
نه! فکر میکنم اگر با هم باشیم اتحاد و همبستگی داشته باشیم اگر براستی به فکر ایران و ایرانی هستیم باید دست به دست هم دهیم و صدایمان را به گوش همگان برسانیم و برای فردای بهتر و حفظ خانهٔ اجدادی و همراه با صلح، برابری، عشق وامید به آینده بنگریم.- ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸/ ۲۰ مهر ۱۳۹۷؛ مصاحبه با مجلهٔ «جوانان»، شمارهٔ ۱۶۳۵[۱۶]
منابع
ویرایش- ↑ امید، جمال. فرهنگ سینمای ایران. تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م. ۳۲۶. شابک ۹۶۴۶۱۷۴۸۹۲.
- ↑ «لیلا فروهر حرفهای ناگفته دربارهٔ سینما، آواز و عشق مطرح میکند». ستارهٔ سینما (تهران)، ش. ۱۳۴ (۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۵): ۹.
- ↑ «لیلا فروهر به پرسشهای شما پاسخ داد». بیبیسی، ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۴. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ «لیلا . . . یک بوسه، یک ازدواج، و دو سال». بیبیسی، ۸ آوریل ۲۰۰۵. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ «لیلا فروهر؛ از کودکی و سینما تا لس آنجلس و خوانندگی». رادیو فردا، ۱۱ فروردین ۱۳۸۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ گفتگو با لیلا فروهر-۲ در یوتیوب (3:50)
- ↑ «لیلا فروهر: از سیاست دل خوشی ندارم و فقط حامی جوانان و مردم خوبمان بودهام و هستم». صدای آمریکا، ۱۶ آذر ۱۳۸۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۶ ژانویه ۲۰۱۷.
- ↑ «لیلا فروهر». جوانان، ۲۶ اسفند ۱۳۹۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ مه ۲۰۲۲.
- ↑ Leila Forouhar, GEM TV Interview, Part 2 در یوتیوب (1:30)، (2:14)، (6:37)، (18:50)، (27:54)، (36:00)
- ↑ «1447-لیلا فروهر». جوانان، ۱۵ اسفند ۱۳۹۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۷ ژوئن ۲۰۲۱.
- ↑ مصاحبه پرویز کاردان با لیلا فروهر در یوتیوب (14:23)
- ↑ صحبتهای جالب لیلا فروهر از زندگیش در یوتیوب (5:07)
- ↑ You & I … Leila Forouhar … Tapesh TV (Part 1) در یوتیوب (10:00)
- ↑ You & I … Leila Forouhar … Tapesh TV (Part2) در یوتیوب (01:39 و 07:45 و 18:56)
- ↑ Leila Forouhar at TNF در یوتیوب (6:27 و 16:17 و 20:44)
- ↑ «۱۶۳۵ – …لیلا فروهر». جوانان، ۱۵ اسفند ۱۳۹۳. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۷ مه ۲۰۲۱.