فهم
فهم یا درک فرایندی روانی است که طی آن فرد میتواند دربارهٔ یک ابژه فیزیکی یا انتزاعی فکر کند.
گفتاوردها
ویرایش- هر دلقکی میتواند بداند، هدف برای فهمیدن است.
- هیچ فهم صائبی، کامل نیست.
- جزم اندیشی و «فهمیدم و تمام شد» هرگز نتیجه اجتهاد و معرفت دینی نیست. بلکه گاه محصول متن گروی افراطی و گاه به دلیل درک همه چیز از طریق جنس و فصل گفتاوردارسطویی و گربه دانستن حقیقت و انبان دانستن فهم و عقل، بستن پرونده درک و تعمیق و نوفهمی، به بهانه تمام دانستن فهم گزارهها و تصدیقات به وحی و کتاب و نبی و امام، دستمایه کردن قداست و طهارت اهل بیت ع برای اینکه «این که من فهمیدم پایان فهم است». بلندای فهم نبی و امام معصوم کجا و فهم جرعه جرعه و نزار و گرسنه ما کجا؟ آیا گزارههای یقینی چون صادقند (و اسناد محمول به موضوع، در آنها قطعی است) از سوی عالمان و نیز مرد در خیابان، به تمام و کمال فهم هم شدهاند؟ اضلاع معرفتی آن به کمال و تامیت رسیده است؟ (و این به معنای شک گرایی و نسبیت نیست، بلکه به معنای باورداشتن امّا جمود نداشتن است) البته این هرگز به معنای حسن شک کردنهای مداوم (شک غیرمعرفت شناختی = Non epistemological) نیست.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |