فرانک فوردی
جامعهشناس مجارستانی
فرانک فوردی (به انگلیسی: Frank Furedi) (زادهٔ ۳ مه ۱۹۴۷) جامعهشناس، مفسر اجتماعی و استاد جامعهشناسی در دانشگاه کنت است.
گفتاوردها
ویرایش- «ظهور اینترنت و دسترسی گسترده به فناوری دیجیتال، باعث شدهاست وسطِ منابع بیپایانی از حواسپرتی احاطه شویم: متنها، ایمیلها و پستهای اینستاگرامیِ دوستانمان، ویدیوها و موسیقیها، اخبارِ دائماً در حال تغییرِ بازار سهام، اخبار و اخبار بیشتر. میشود برای آن که به کارمان برسیم، تلاش کنیم که جریان دیجیتال را خاموش کنیم، اما انجام این کار دشوار است، آنهم وقتی به اضطراب فومو مبتلا هستیم، ترسِ مدرنِ ازدستدادن. برخی افراد فکر میکنند که ارادهٔ ما به این دلیل اینقدر ضعیف است که مغزمان بر اثر هیاهوی دیجیتال آسیب دیدهاست. اما سرزنش فناوری بهخاطر افزایش بیتوجهی نابجا است. تاریخ نشان میدهد که اضطراب به علتِ نوآوریهای جدید تشدید نمیشود، بلکه بر اثر تهدیدی تشدید میشود که این نوآوری، هر چه میخواهد باشد، بر مرجعیتهای اخلاقی زمانه تحمیل میکند.»
- «تاریخِ توجه و بیتوجهی»، ۲۰۱۶[۱]
- «در دهههای اخیر شاهد چرخشی چشمگیر در مفهومسازی از بیتوجهی هستیم. برخلاف قرن هجدهم که بیتوجهی بهمثابهٔ امری غیرعادی در نظر گرفته میشد، امروز بیتوجهی اغلب بهعنوان حالت عادی نشان داده میشود. عصر کنونی اغلب همچون عصر حواسپرتی توصیف میشود، و بیتوجهی دیگر مثلِ عارضهای ترسیم نمیشود که افراد اندکی دچار آن هستند. امروزه، زوال توانایی آدمی برای توجه را همچون مسئلهای وجودی ترسیم میکنند که با آثار بنابر ادعا مخربِ جریانِ دیجیتالِ اطلاعات پیوند دارد؛ جریان اطلاعاتی که بیوقفه بر سر راه ما هجوم میآورد… از دیدگاه دنیل لویتین، عصبشناسِ آمریکایی، حواسپرتیهای جهان مدرن واقعاً میتواند به مغز ما آسیب بزند.»
- «تاریخِ توجه و بیتوجهی»، ۲۰۱۶[۱]
- «همانطور که معلمان در طول تاریخ میدانند، جلب توجه جوانان همواره یکجور چالش است. اما هنگامی که مرجعیتِ اخلاقیِ حاکم بر جوانان دستمایهٔ کشمکش شود، این مسئله که چه کسی توجه آنها را جلب خواهد کرد، به مسئلهای اضطراری تبدیل خواهد شد. این یکی از دلایلی است که فیلسوفان اخلاق به مسئلهٔ بیتوجهی روی آوردند. این نکتهای بود که جان دیویی در روانشناسی کوشش (۱۸۹۷) به آن اذعان کرده و گفت ما وقتی از توجه آگاه میشویم که جامعه با ادعاهای رقیب برای آن روبهرو است.»
- «تاریخِ توجه و بیتوجهی»، ۲۰۱۶[۱]
- «تصورِ عصرِ حواسپرتی مرتبط است با تردید ما در پاسخ به این پرسش که «توجه به که و به چه». اضطرابهای تغییرشکلیافته دربارهٔ مرجعیتِ اخلاقی که در شکلِ وسواس نسبت به حواسپرتیِ محصولِ تکنولوژی در کودکان و جوانان بروز مییابد، ابعادی نامعقول پیدا کردهاست. بااینحال، همانطور که بیشترِ ناظرانِ آگاه میدانند، کودکانی که به معلمان خود بیتوجه هستند، اغلب نسبت به پیامهای متنیای که دریافت میکنند بهشکلی وسواسگونه توجه دارند. شکوهٔ دائم دربارهٔ جوانان بیتوجه در جهان انگلیسی-آمریکایی را میتوان بهمنزلهٔ نشانهای برای مسائل مرتبط با اِعمال اقتدار بزرگسالان تفسیر کرد.»
- «تاریخِ توجه و بیتوجهی»، ۲۰۱۶[۱]
- «اغلب ناکامی در الهامبخشی و جلب تخیلِ جوانان، به حالت بیتوجه ذهنی آنها نسبت داده میشود. اغلب اوقات مربیهای آموزش و پرورش، در واکنش به این وضعیت، رویکردی تقدیرگرایانه در پیش میگیرند که با عادات خواندنِ بدونِ توجه که در نسل دیجیتال مفروض گرفته میشود، همراه است. این الگو در آموزش عالی آشکار است. طبق این الگو، بنا به فرض که دیگر از دانشجویان نمیشود توقع داشت که متون طولانی و دشوار را بخوانند یا به سخنرانیهای جدی در کلاس توجه کنند، به تطابق مواد درسی با ذهنیت بیتوجه نسل دیجیتال منجر شدهاست. دعوت به تغییر محیط آموزشی برای آن که «مناسب دانشجو شود»، در آموزش عالی به امری رایج تبدیل شدهاست.»
- «تاریخِ توجه و بیتوجهی»، ۲۰۱۶[۱]