فرانتس نویمان
فرانتس لئوپولد نویمان (۲۳ مه ۱۹۰۰–۲ سپتامبر ۱۹۵۴) فعال سیاسی آلمانی-یهودی چپ، نظریهپرداز مارکسیست و وکیل کار بود. او یک دانشمند سیاسی در تبعید بود و برای تجزیه و تحلیل نظری خود از ناسیونالیسم سوسیالیسم شناخته شده است. نویمان در آلمان و انگلستان به مطالعه پرداخت و آخرین مرحله از حرفهٔ خود را در ایالات متحده آمریکا به سر برد. او همراه ارنست فرانکل و آرنولد برگشتراسر، جزو بنیانگذاران علوم سیاسی مدرن در جمهوری فدرال آلمان در نظر گرفته میشود.
گفتاوردها
ویرایش- «روشنفکر وجدان انتقادی جامعه در هر یک از ادوار تاریخی آن است، یا باید باشد. نقش او این است که برخورد انتقادی با جامعه داشته باشد، تا نشان دهد که جامعه تا چه حد آزادی را محقق ساخته یا نساخته است.»
- «روشنفکران در تبعید»۱۹۵۳[۱]
- «واضح است که مهاجرت در دورهٔ ملیگرایی بینهایت دردناکتر از همهٔ دورههای پیشین است. اگر روشنفکر ناچار شود مملکت خویش را ترک بگوید، کاری بیش از تغییر منزل انجام میدهد. او مجبور به قطع رابطه با یک سنت تاریخی، و یک تجربهٔ مشترک میشود؛ باید زبان تازهای بیاموزد؛ مجبور است با این زبان بیندیشد و تجربه کند؛ خلاصه، مجبور است زندگیِ سراپا تازهای در پیش بگیرد. این فقط به معنای از دست دادن شغل، دارایی، مقام و منزلت _که بهخودیخود هم دردناک است_ نیست، بلکه مواجه شدن با فشار فرهنگ ملی دیگری است که وی باید خود را با آن سازگار کند.»
- «روشنفکران در تبعید»۱۹۵۳[۱]
دربارهٔ او
ویرایش- «در پایان دههٔ ۱۹۶۰، دیگر کمتر کسی از جامعهشناسان یا مورخان یا دانشمندان علم سیاست تصوری روشن از این داشت که فرانتس نویمان که بوده است. نیم نسل پیش، در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و اوایل دههٔ ۱۹۵۰، او در علوم اجتماعی قدرتی بهشمار میرفت و مردی بود که از ابتدا روشنفکران آلمانی مهاجر را رهبری کرده بود و سپس یکی از محترمترین استادان در یکی از معتبرترین دانشگاههای آمریکا شده بود. تضاد میان این دو وضع، نمودار چیزی است که میتوان آنرا، به اصطلاح آلمانیها، مشکل نویمان نامید.»
- «نویمان در زمان حیات تأثیر عظیم در دیگران داشت، اما هنوز دیری از مرگش نگذشته بود که در بوتهٔ اهمال افتاد. دلیل این امر یکی این بود که جمع آثار منتشر شدهٔ او زیاد نبود، و قدرت استدلالی و اقناعی او در مرتبهٔ نخست شفاهاً بهظهور میرسید. دلیل دوم، میراث فکری دوپهلو و ضد و نقیض او بود.»
- «زندگی و فعالیت فرانتس نویمان، از یک سو، نمونهٔ جنبهٔ دردناک و ناپایدار زحمات مهاجران است و، از سوی دیگر نشان میدهد که ثمرهٔ آن زحمتها چگونه وارد جریانهای فکری بزرگتر در حیات عقلی و فکری اندیشهوران آمریکایی شد.»
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ نقل از کتاب جامعهشناسی انتقادی، ویراستار پل کانِرتون، ترجمهٔ حسن چاوشیان، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۵، صص ۴۹۴ و ۵۰۲–۵۰۳.
- ↑ ه. استیوارت هیوز، هجرت اندیشهٔ اجتماعی، ترجمهٔ عزتالله فولادوند، تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۸، صفحهٔ ۱۱۹.
- ↑ هیوز، هجرت اندیشهٔ اجتماعی، صفحهٔ ۱۱۹.
- ↑ هیوز، هجرت اندیشهٔ اجتماعی، صفحهٔ ۱۲۰.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |