عزتالله سحابی
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |
عزتالله حسابی زاده ۱ تیر، ۱۳۰۹ خورشیدی در تهران فعال سیاسی ایرانی. بندانگشتی|چپ|
منبعدار
ویرایش- عزتالله سحابی دربارهٔ رابطه علی خامنهای با او:
«فکر میکنم ایشان بنده را میشناسند چون از قبل از انقلاب و بعد از آن در دوران شورای انقلاب سابقه داشتهایم. ایشان یک مدتی به ما خوشبینیهای داشتند. بعدها بدبینیهایی پیدا کردند. در دوره سالهای ۷۹ و ۸۰ و ۸۱ که ما زندان و درگیر بودیم حتی وزارت اطلاعات آن زمان تحلیلی به رهبری داده بود مبنی بر اینکه ما برانداز نیستیم؛ ولی خوب بیت رهبری اعتقاد داشتند که ما براندازیم؛ و قرار شده بود رسیدگی بکنند. اما اینکه حالا نظرشان برگشته یا نه من خبر ندارم. به هر صورت آنها نسبت به ما یک بدبینیهایی داشتند. این بدبینیها فکر میکنم به خاطر صراحت زبان ما بوده که گاهی نقدها را میگفتیم. حتی از قول آقای اکبر گنجی نقل شده که وی به آقای مبشری رئیس دادگاه انقلاب گفته بود این نسبتهایی که به فلانی یعنی بنده میدهند که برانداز است به او نمیچسبد زیرا در سفر برلین با او بودم و با هم بحث زیاد داشتیم. آقای مبشری که رئیس دادگاه انقلاب بود و تمام بازجوییهای ما را در آن ۲۰–۱۵ ماهه تعقیب میکرد و نزدیک به ۲۰۰۰ صفحه بازجویی از ما گرفته بود، نیز گفته بود که ما هم همین اعتقاد را داریم ولی دفتر مقام رهبری اصرار دارند که اینها براندازند. من نمیدانم این دفتر از کجا این اطلاعات را کسب کرده بودند، در حالی که من همین حالا هم از روی تجربه و تحلیل و دلسوزی که برای ایران دارم فروپاشی امروزه حاکمیت یا ساختارشکنی را منجر به فروپاشی ایران میبینم و با آن موافق نیستم. دادگاه هم در آن پرونده ما را از اتهام براندازی تبرئه کرد..»
- مصاحبه سایت جرس:
«ما با عدهای از دوستان چند روز پیش برای عید دیدنی به ملاقات آقای میرحسین موسوی رفتیم. ایشان هم میگفت الان من هم همین اعتقاد را دارم، باید صبر و حوصله داشت. نباید عجله کرد و نباید انتظار داشته باشیم در همین سال ۸۹ مسائل حل شود. باید بگذاریم این مسائل به تدریج حل شود. یا به اصطلاح شیب انتقاد و اعتراضهایمان را کمتر کنیم. نه اینکه منتظر براندازی باشیم، بلکه شیب را کمتر کنیم و بگذاریم حاکمیت خودش به تدریج به این نقاط برسد..»
دربارهٔ او
ویرایش- «او در همه شرایط و احوال زندگیاش متوسل به معنای نامش و به دنبال حفظ منافع کشور بود.»
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |