سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

سازمان رسانه‌ای پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی در جمهوری اسلامی ایران
(تغییرمسیر از صدا و سیمای ایران)

سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مخفف انگلیسی: IRIB) سازمانی رسانه‌ای است که تنها متولی قانونی پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی در ایران است. این سازمان که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران نامیده می‌شد، آن‌زمان هم به شکل دولتی اداره می‌شد. تعداد کارکنان این سازمان تا اواخر سال ۲۰۰۹ در حدود ۴۶٬۰۰۰ نفر تخمین زده‌شده‌است.

ساختمان اداری صدا و سیما در خیابان ولیعصر، تهران

گفتاوردها

ویرایش
  • در هر خانه در کنار تلویزیون مظنه‌ای به نام یخچال هست.مردم این احساس را ندارند که آنچه در تلویزیون دیده‌اند درست است بلکه مشاهدات عینی را مدنظر دارند.
  • «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد. نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت. خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین می‌کند.»
  • «اگر صدا و سیما بر خلاف برخی سال‌های گذشته خود روی به نقد آورده است این را باید به فال نیک گرفت، فقط باید یک طرفه به قاضی نرفت و فرصت در اختیار نقد شونده قرار گیرد؛ اگر در ارتباط با دولت نقدی صورت می‌گیرد غالب برنامه‌های انتقادی به گونه‌ای باشد که دولت و کارشناسان دولت هم بتوانند از خود دفاع کنند…»
  • «... وقتی که مردم این شیوه برخورد را می‌بینند فکر می‌کنند صدا و سیما موضع دارد در حالی که رسانه ملی باید بی‌طرفانه و نه به شکل جناحی و گروهی قضاوت کند.»
  • «این روزها چقدر از صدا و سیما علائم تفرقه پخش می‌شود و چیزهایی را به خورد مردم می‌دهیم که نبوده و این تفرقه‌ها خدمت به کشور و انقلاب نیست.».
  • «رسانه ملی حاضر نیست خدمات دولت را برای مردم تبیین کند و دولت از لحاظ تبلیغاتی دست تنهاست».
  • «سایت‌های منتقدان، برنامه‌های صدا و سیما و روزنامه‌ها هرچه بخواهند می‌نویسند و می‌سازند. فکر نمی‌کنم هیچ زمانی اینچنین بدون دغدغه و به راحتی از شخص رئیس‌جمهور، از کار دولت و راه دولت نقد و انتقاد می‌کردند.»
  • «تلویزیون، یک سازمان بوروکراتیک است و همانند سایر سازمان‌های مشابه دچار استهلاک می‌شود چه از لحاظ انگیزه‌های درونی و چه از لحاظ نیروهای انسانی. بدین خاطر نمی‌تواند صرفاً بر گروه‌های تولیدی خویش تکیه کند. زیرا تجربه‌ای که ما از نظام‌های اداری داریم، نشان می‌دهد که وقتی تولید به صورت یک کار سازمانی در می‌آید، موفق نخواهد بود. تولید باید بر انگیزه‌های شخصی یا هنری و معنوی شخصی یا سازمان‌های دیگری که با انگیزه‌های دیگری تشکیل شده‌اند، متکی باشد تا بتواند احتیاجات بسیار زیاد به برنامه‌ها را برطرف کند.»
  • «در داستان‌های ایرانی داریم که یک اژدهایی در بیرون شهر راه آبِ مردم را بسته بود و قربانی می‌گرفت تا راه آب را باز کند. آنتن تلویزیون برای انسان‌هایی که داخل سازمان مشغول تولید هستند، چنین حالتی دارد. آنتن تلویزیون فقط می‌بلعد و مرتب قربانی می‌خواهد. این برنامه‌ها را باید تهیه کرد و به او داد تا سر پا بماند.»
  • «شرایط برای کارکردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و دراین‌میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.»
  • «جامعه برای اعتراض به صداوسیما چندین راه دارد، دیدن رسانه‌های دیگر یکی از این راه‌هاست. در تهران که نمی‌دانم ماهواره کجا پیدا نمی‌شود، پس دیدن ماهواره نوعی اعتراض به صداوسیما به حساب می‌آید. یکی دیگر از این راه‌ها، جایگزین‌کردن برنامه‌های شبکه خانگی به جای تولیدات تلویزیون است.»

منابع

ویرایش