عماد افروغ
نویسنده، جامعهشناس، استاد دانشگاه و سیاستمدار اصولگرا ایرانی (۱۳۳۶–۱۴۰۲)
عماد افروغ (۱۹۵۸، شیراز-۲۰۲۳) نویسنده، جامعهشناس و سیاستمدار ایرانی است.
گفتاوردها
ویرایش- «دانشگاهیان اصیل نه اهل رانت هستند و نه اهل اینکه خود را با شرایط تحمیلی وفق بدهند.»[۱]
- «گاهی شاهد کلیشهای بودن کارکردهای مسجد و بیانگیزگی مردم به ویژه جوانان هستیم، همه به نوعی دچار نوعی روزمرگی شدهاند و خود ما که به مسجد میرویم سریع میخواهیم برویم به کارهایمان برسیم، بنابراین چه توقعی است که جوانان در این زمینه با انگیزه باشند؟!».[۲]
- «باید سیاست در کنار دیانت وجود داشته باشد و بنده هیچ مخالفتی با این امر ندارم، اما این نکته را نباید فراموش کنیم که مساجد نباید جناحبندی شوند، این را پیشتر نیز با رسانههای مختلف صحبت کردم و بیان کردم که باید جاذبههای مساجد را افزایش دهیم».[۲]
- «مهمترین نکته توجه به بعد عبادی مساجد است، نباید این را هیچگاه فراموش کنیم مساجد باید مراکزی برای ارتباط با خداوند باشد و افراد را به آرامش برساند».[۲]
- «اخلاق نکته مهمی است که باید توسط ائمه جماعات رعایت و به دیگران نیز منتقل شود، دیگر کارکرد مسجد نیز ارتباط مردم با یکدیگر است، بهترین مکانی که جوانان را میتواند جمع کند همین مساجد است؛ بنابراین باید جاذبه ایجاد کنیم تا جوانان در خیابانها و کوچهها بیکار نشوند و در مساجد با یکدیگر متحد و منسجم شوند».[۲]
- «در نهایت مساجد بهترین مکان آرامش یافتن افراد است، همانگونه که به دیگر کارکردهای مسجد توجه میکنیم به کارکرد آرامشبخشی جوانان و مردم کمک شود و این با تقویت بعد روحانی و توجه به مسائل مردم ایجاد میشود.».[۲]
- «ما میتوانیم بسیاری از راههای خطای غربیها را نرویم و این در صورتی است که با غرب گفتگو و تعامل داشته باشیم. یعنی از برخی تجارب مثبتشان استفاده کنیم و دچار برخی از تنگناهای آن نشویم. وقتی قائل به این گفت و گو نباشیم اتفاقی رخ میدهد که در حال حاضر در کشور ما افتاده است. آن هم اینکه در نظر غرب را رد میکنید ولی در عمل کاملاً غربی هستید. این واقعیتی است که وقتی وارد فضای گفت و گو نشویم دچار افراط و تفریط میشویم؛ یا غرب ستایی به اوج خودش میرسد یا غرب ستیزی. نتیجه هردو هم یک بام و دو هوا شدن است. حالا در چه صورتی میتوان وارد گفت و گو و تعامل با غرب شد؟ اینکه هم غربشناس خوبی باشید و هم خودتان را به بهترین نحو بشناسید.»[۲]
- «واقعاً گفتمان انقلاب اسلامی به سیاست و آن هم به سیاست رسمی تقلیل داده شده است ما سخن از آسیبشناسی میکنیم اما عملاً آسیبشناسی نمیبینیم اگر سخن از آسیبشناسی به میان بیاید در واقع باید مکانیسمی برای آسیبشناسی، برای طبابت و توجه به اینکه چه فاصلهای از آرمانها و مبانی و سبقه اصلی انقلاب اسلامی گرفته شده است قرار دهیم.»[۲]
- «متولیان ممیزی نباید برخلاف روح قانون اساسی عمل کنند و با تنگنظری مانع از انتشار آثار نویسندگان شوند؛ بهتر است ممیزی بر عهده ناشران باشد و آنها هم اگر اشتباهی کردند، تاوانش را پس میدهند. تاوانش هم میتواند جریمه نقدی باشد.»[۲]
- «در جامعه ما، بنا به دلایلی، انگیزهٔ «دانستن عمیق» کاهش پیدا کرده است. فنآوریهای نوین اطلاعاتی، موجب اکتفا کردن مردم به یک درک سطحی از مسائل شده است… فضای سایبری و اینترنتی تا حدودی میتواند خلاء مطالعاتی مردم را پر کند ولی میل به مطالعه عمیق را، که نوعاً با کتابخوانی محقق میشود، خیلی برنمیانگیزد.»[۲]
- «نوع نگاه به سیاست و اقتصاد و نیز شکافهایی که بین واقعیت و شعارها وجود دارد، از عوامل اصلی رویگردانی مردم از کتاب و کتابخوانی هستند. در کنار این عوامل، فشارهای اقتصادی هم تا حدودی در پرهیز مردم از پرداخت هزینه بابت کتاب، مؤثر است. طایفهای که بیشتر با کتاب و کتابخوانی سر و کار دارند، طایفه معلمان و اساتید و دانشجویان هستند. ضمن اینکه واقعیت این است که کتاب در جامعه ما، کالای گرانی است. با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، نمیتوان مشکل گرانی کتاب را در کاهش اقبال کردم به کتابخوانی نادیده گرفت.»[۲]