فردا که شود مدت عالم کم و کاست | |
سرها همه از خاک برآید چپ و راست |
بیچاره تنِ شهیدِ من غرقه به خون | |
از خاکِ سر کویِ تو خواهد برخاست[۱] |
* * *
از شبنم عشق خاک آدم گل شد | |
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد |
سر نشترِ عشق بر رگِ روح زدند | |
یک قطره فرو چکید و نامش دل شد[۱] |
* * *
شمعی است رخ خوب تو پروانه منم | |
دل خویشِ غم تواست و بیگانه منم |
زنجیر سر زلف تو بر گردن تست | |
در گردنِ من فکن که دیوانه منم[۱] |
* * *
در بحر محیط غوطه خواهم خوردن | |
یا غرق شدن یا گهری آوردن |
کار تو مخاطره است خواهم کردن | |
یا سرخ کنم روی بدان یا گردن[۱] |