حسن رحیم‌پور ازغدی

سخنران

حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

گفتارها

ویرایش
  • امروز فرهنگ و بسیاری از الگوهای رفتاری ما در خارج از کشور توسط دیگران مهندسی شده و ظرف یک یا دو قرن به ملتهایی مثل ما گاهی این الگوها تعارف و گاهی فروخته شده است. ما متأسفانه در ۱۵۰ سال گذشته پذیرنده، خریدار و فعل‌پذیر بوده‌ایم. ملت‌های مصرف‌کننده فرهنگ؛ به‌طور طبیعی تابع ملت‌های تولیدکننده فرهنگ و تابع مدلسازی‌ها و الگوهای رفتاری آنها هستند.
    • سخنرانی در افتتاحیه همایش ملی مهندسی فرهنگی[۱]
  • هنر برای «انسانِ بی‌غایت»، سرگرمی و بازی است زیرا غایت هستی برای او «بازی» است و آنان نیز که از «هنر برای هنر» به مثابهٔ «مکتب» سخن گفتند تنها بر صفحهٔ کاغذ چنین گفتند، اما در صفحهٔ زندگی واقعی، خود در پی جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک و یا دستِ‌کم در پی غایات مادّی و خودپرستانه رفته‌اند و ردّ پای آشکار «ایدئولوژی مادی» و «خودخواهی اباحه‌گرانه» را در آثار هنری ایشان می‌توان یافت که چگونه در عمل، تکیه‌گاه بسیاری نابرابری‌ها، تبعیض‌ها و کنش‌های نادرست اجتماعی و سیاسی بوده‌اند.
  • «هنر» در هیچ حال نمی‌تواند به چیزی که نه «حق» و نه «باطل» باشد، بیندیشد و یک «هیچ» را پرورش و آرایش دهد و حتی اگر «حدیث نفس» و برون‌افکنی «درون» وی می‌کند، این نفس و درون هنرمند، نمی‌تواند «نه رحمانی و نه شیطانی» یا در نقطهٔ صفر باشد. حتی نقطهٔ صفر وجودی انسان نیز، فطری و صبغةاللهی است و «رنگ خدا» دارد. مگر آن که شبه‌هنرمند ما بی‌طرفانه!! بدان رنگی شیطانی زده باشد که باز هم خنثی و بی‌طرف نخواهد بود.
  • اگر «هنر»، حامل هیچ مسئولیت و تعهدی از ناحیهٔ هنرمند و از نوع آرمان‌خواهانه و حقیقت‌طلبانه‌اش نباشد، بدان معنا نیست که فاقد گرایش است. انکار دو قطبی «حق و باطل» در زندگی فردی و اجتماعی و به گونهٔ اعمّ در سرشت و پیکر جهان هستی، از شقّ ثالثی صرف نظر از «حق» و «باطل» سخن گفتن، خود، نیاز به اثبات دارد و نوعی جهت‌گیری است».
  • هنر، نیمی اندیشیدنی و نیمی شهودی است و اگر جز این بود، تعبیر «فلسفه‌یِ هنر»، یک ترکیب تناقض‌گو بود. اگر می‌توان دربارهٔ «زیبایی‌شناسی» نظریه‌پردازی کرد و می‌توان عاقلانه در «جمال عالم» و عاشقانه در «نظام عالم» نگریست، نشان از این دارد که در هم تافتگی «ذوق» با «معرفت» در انسان، مدیون در هم بافتگی «زیبایی» با «حقیقت» در عالم است.
  • «زیبایی»، فرزند آمیزش «ذوق» و «عقل»، بی‌میانجی‌گری «لفظ و عقد» است، لفظ و عقد در مقام «اظهار زیبایی» به کار می‌آیند، نه در مقام «شهود زیبایی». برای ورود به حرم «هنر» و برای بستن احرام «هنر» باید از هر دو دریچهٔ ذهن و ذوق، به «حقیقت» نگریست؛ اثر هنرمند از سویی تا دلی را نلرزاند، «هنر» نیست و از سوی دیگر تا نسبتی با «حقیقت و کمال» نداشته باشد، «انسانی» نیست.

پیوند به بیرون

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ