جواد آذر
جواد کنارهچی با تخلُّص آذر (۱۹۳۱، تبریز - ۳ فوریه ۲۰۰۱، آلمان) شاعر و ترانهسرای ایرانی بود که به غزل، قصیده، مثنوی و قطعه پرداخت.[۱]
گفتاوردها
ویرایشچراغ جان مرا تا هست در فانوس تن روش | بسوزد خوش که دارد اهل دل را انجمن روشن | |
اگرچه تیره روزم لیک تا باشد جهان باقی | بود چرخ ادب از روشنای طبع من روشن | |
بجا باشد رقیب دیوخو گر مرگ من خواهد | که از مرگ سلیمان است چشم اهرمن روشن | |
ز رنج و راحت دنیا نیفزودم به جز کاهش | که باشد شمع یکسان در شب عیش و محن روشن | |
اگر بودی به جز نقش جمال یوسفش در دل | نگشتی چشم یعقوب از شمیم پیرهن روشن | |
سپهر جان من روشن ز مهر آن مه نو شد | ز مهر و مه نبود آنگه که این چرخ کهن روشن | |
ز خسرو نیست پایا نام شیرین این بود شمعی | که دست عشق کرد از سوز آه کوهکن روشن | |
ندارم از دم باد سحرگاهان به دل بیمی | نه آن شمعم تا صبحی دارم انجمن روشن | |
ز ناکامی متاب ای دل رخ امیدواری را | که بزن کام موسی شد ز فیض شمع من روشن | |
نژاد از روشنان دارد عقیق اشک خونیم | ز آب بود آذر سهیل چشم من روشن[۱] |
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. اول. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۵۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.