جمالی اردستانی
شاعر ایرانی
جمالالدین محمد اردستانی شهرتیافته به جمالی اردستانی (؟ - ۱۴۷۴، اردستان) صوفی و شاعر ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها ویرایش
آنچه من بینم اگر خلق جهان دیدی یقین | روز و شب همچون فلک سرگشته وجویاستی | |
زاهد امروز ار بدیدی چشم پرآشوب دوست | کی در آن پژمردگی وعدهٔ فرداستی | |
هرکه او مجروح تیر غمزهٔ جانان نشد | کافر اصلی گر شیخ است وگر مولاستی | |
مهدی و هادی من جز نور یارم کی بود | عاشقان را کار کی با مؤمن و ترساستی[۱] |
بیا بیدار شو جانا اگر داری سر یاری | که دولتها عیان دیدم من اندر سیر بیداری | |
مشو غافل اگر مردی که غفلت خواب میآرد | بغیر از خواب حیوانی فراوان خوابها داری[۱] |
قانع مباش ای دل با حرف قیل و قالی | دردی طلب ز مردان با ذوق و کشف حالی | |
رندان و پاکبازان این شیوه نیک دانند | تو نام و ننگ داری محروم ازین وصالی[۱] |
آن سرو روان ز بوستان دگر است | وان غنچه دهان ز گلستان دگر است | |
آن عطر فروشی که تو نامش دانی | هر روز به شکلی به دکان دگر است[۱] |
از قید خودی به در دویدن چه خوشست | در عالم بی نشان رسیدن چه خوشست | |
آن روی که رشک زهره و مهر و مه است | هر دم به هزار شیوه دیدن چه خوشست[۱] |
دم را دم عشق دان و غم را غم یار | با این دم و غم توان شدن محرم یار | |
هر دل که درو سوز محبت باشد | زنهار جدا مبین دمش از دم یار[۱] |
من در عجبم که هر که خواهد مردن | با خود بجز از کفن نخواهد بردن | |
از بهر چه آزار خود و یار کند | و آماده کند آنچه نخواهد خوردن[۱] |
خواهی که ازین ورطه به جایی برسی | یا بر سر کوی دلربایی برسی | |
عاشق شو و دردمند و رسوای جهان | تا بو که ازین خوان به نوایی برسی[۱] |
منابع ویرایش
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ هدایت، رضاقلیخان. «جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه». نصرتالله فروهر. در ریاض العارفین. به کوشش سید رضی واحدی و سهراب زارع. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۹م. ص ۵۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۱۲۳۳-۸.