جان برتراند گوردون
زیستشناس بریتانیایی
با جان گوردون اشتباه نشود.
جان برتراند گوردون (انگلیسی: John Bertrand Gurdon؛ زاده ۲ اکتبر ۱۹۳۳) یک دانشمند در زمینه زیستشناسی رشد اهل انگلستان است. وی همچنین برنده جوایزی همچون جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شده است.
گفتاوردها
ویرایش- «وقتی کار تمام شد واقعاً هیچگونه انتطار فوری از مزایای درمانی نبود و هرکس میداند برای به رسمیت شناختن نتیجه اولیه میبایست صبر کرد؛ و بعلاوه دورهای بعد از نتایج اولیه بود که مردم نتایج را باور نمیکردند… هنگامیکه نتایج اصلی به دست آمد نیز من دانشجوی تازه فارغالتحصیل شده بودم. دقیقاً همینطور است و در آن زمان در سال ۱۹۵۸ بود که برای فوق دکتری در دانشگاه کالیفرنیا شغلی به من پیشنهاد شد و در زمینهای کاملاً غیر مرتبط کار کردم؛ بنابراین مجبور به ترک قورباغههایی شدم که خود پرورششان داده بودم و سرپرستم که به جنوا رفته بود به همراه یک تکنسین آنها را پرورش دادند. تا سال۱۹۶۲ آنها بالغ شده بودند و هرکس میتوانست مقالهای بنویسد که این جانوران که از جانشینی هسته سلولی به بار آمدند کاملاً طبیعی هستند. زمان کمی گذشت تا این موفقیت حاصل شد.»
- گفت و گو به مناسبت جایزه نوبل، ۲۰۱۲[۱]
- «افرادی که در این راه پیشگام بودند به نامهای بریج و کینگ این تکنیک را قبل از اینکه من کار خود را شروع کنم پایهگذاری کرده و ارتقا داده بودند، نتایجی خلاف نتایج من به دست آوردند. آنها کشف کردند که وقتی سعی در پیوند هسته سلولهای مشخص داشتند موفق نشدند؛ بنابراین نتایجی که آنها به دست آوردند کاملاً نشاندهنده نتایجی مخالف آن بود که من در حال رسیدن به آن بودم. کاملاً منطقی بود که افراد شکاک بگویند کسانی که در این زمینه کاملاً با تجربه بودهاند این آزمایش را انجام دادهاند و یک دانشجوی فارغالتحصیل از اروپا با آنها مخالف است، چرا باید به آن توجهی نشان داد؟ بریج فرد فوقالعادهای بود و متأسفانه دیگر زنده نیست. او بسیار بخشنده بود و از هر لحاظ منطقی؛ و تنها عدهای شکاک بودند که احساس میکردند نتایج حتماً نادرست خواهند بود. یک نفر باید چند سال این نتایج را بررسی میکرد به این معنی که اجازه میداد تا این نتایج در میان مردم جا بیفتد و مردم تصمیم بگیرند که واقعاً درست هستند یا نه ؟»
- گفت و گو به مناسبت جایزه نوبل، ۲۰۱۲[۱]
- «از همان نقاط اولیه تقریباً تمام سلولهای بدن ژنهای مشابهی دارند. فکر میکنم کاملاً منطقی باشد که در زمان معینی دسترسی به یک بازگشت کامل امکانپذیر باشد اگرچه هرچیزی زمان میبرد تا انجام شود. وقتی این قانون وجود دارد که این سلول دارای ژنهای مشابهی است عقیده شخصی من اینست که در نهایت همه چیز را درمورد کار واقعی سلولها متوجه خواهیم شد؛ بنابراین وقتی ژنها وجود دارند به نظر من اینطور میرسد که رسیدن به یک بازگشت کارکردی امکانپذیر است. البته امکانپذیر ساختن این عمل تا حد زیادی به پیشرفتهای تکنیکی که تا به حال رخ داده است بستگی دارد.»
- گفت و گو به مناسبت جایزه نوبل، ۲۰۱۲[۱]
- «باید بگویم که من همین الان قادر نیستم ریشهای که توسط آن بتوانیم به درستی کارکرد حافظه و مغز را درک کنیم ببینم اما باید گامهای اولیه را برداشت مثل زمانی که شما از یک تخم قورباغه به یک جانور بالغ دست پیدا میکنید. میخواهم بگویم که حدس میزنم تا ۲۰ سال آینده یا بیشتر ما واقعاً خواهیم توانست به تفضیل به درک چگونگی کارکرد همه آنها دست پیدا کنیم. به بیان دیگر ما همه مولکولهای داخل یک تخمک، عکس العملهای متقابل آنها، ارتباطات میانشان و مکانشان را شناسایی خواهیم کرد. به عنوان شاهد میتوانم تبدیل شدن یک تخم به یک جانور بالغ را تشریح کنم. اما نمیتوانم چگونگی لحظهای را تصور کنم که شخصی انتظار دارد که کاملاً به درک چیزی مثل حافظه و ویژگیهای مغز برسد. این انتظار نسبتاً جسورانه بر پایه ریختشناسی قرار میگیرد.»
- گفت و گو به مناسبت جایزه نوبل، ۲۰۱۲[۱]
- «سؤالی [وجود] دارد که همیشه پرسیده میشود و آن اینست که چرا باید از علوم پایه پشتیبانی شود وقتی هیچگونه مزایای درمانی فوری ندارند؟ البته که من جانبدار این پشتیبانی هستم و امیدوارم که همیشه ادامه داشته باشد. به این خاطر که اغلب اتفاق افتاده است که مزایا عملی یا درمانی بعد از گذشت زمان نسبتاً طولانی از کشف اولیه به دست آمدهاند.»
- گفت و گو به مناسبت جایزه نوبل، ۲۰۱۲[۱]
منابع
ویرایشاین یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |