بهرام دبیری (۱۹۵۰م) نقّاشِ ایرانی.

گفتاوردها

ویرایش
  • «ورود گرافیک از غرب و بی‌اعتنایی به داشته‌های خود باعث می‌شود که همه چیز از بین برود. به همین دلیل ما با فقدان تجربه‌های تاریخی مواجه می‌شویم و دائم کارهایمان را تکرار می‌کنیم، چون گذشته ما طبقه‌بندی نشده است. نقاشی قهوه‌خانه‌ای ایران یکی از دوره‌های درخشان تاریخ هنر جهان است، به این دلیل که ریشه‌های آن به حدی کهنسال است که به دورهٔ پیامبر نقاش، مانی می‌رسد. اما نقاشان آن اغلب در فقر و تهیدستی مردند؛ حتی دو، سه نفری از ایشان هم که در سال‌های اخیر زنده بودند مردمان گمنامی بودند. زمانی که افراد عادی که تازه از دانشکده خارج شدند، مدام در این گالری‌ها نمایشگاه می‌گذاشتند و مصاحبه می‌کردند، این‌ها در گمنامی و عموماً در فقر زندگی می‌کردند. نقاشان قهوه‌خانه‌ای، هنرمندان مهم تاریخ هنر ایران هستند، اما متأسفانه همه از بین رفتند. حالا با گرایش خوبی که نتیجهٔ خودی شدن و بومی شدن گرافیک مدرن است می‌بینیم که گرافیست‌هایی از آن نوع کتیبه‌ها و تقسیم‌بندی‌ها و شاخه‌بندی‌ها استفاده می‌کنند و من علائمی از حیات دوبارهٔ آن را در گرافیک امروز ایران می‌بینم.»[۱]
  • «هنر مدرن که در غرب متولد شد عمیقاً ریشه در فرهنگ‌های غیراروپایی دارد. پیکاسو متأثر از آفریقاست، هنری مور متأثر از مایاهای آمریکایی و هانری ماتیس مشخصا متأثر از مینیاتور ایران است. وقتی ناپلئون بخشی از گنجینهٔ هنر مصر را به پاریس می‌آورد، طبیعی است نقاش فرانسوی نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار آن بگذرد.»[۲]
  • «هرگاه اندیشه سیاسی بتواند و فرصت کند بر اندیشه دیگری از جمله فرهنگ غلبه کند، روزگار، نابسامان خواهد شد. جامعه ما از این مقوله، کم آسیب ندیده است.»[۳]
  • «گاه از خودم می‌پرسم کجا زندگی می‌کنم؟ من در کشوری هستم که نقاش و مجسمه‌ساز و طراح لباس و دکور و گرافیست و خلاصه هنرمندان بسیاری دارد اما گویی همه این سرمایه‌ها یکجا نادیده گرفته شده‌اند. به همین خاطر است که یک روز یک وزیر می‌آید و می‌گوید که نقاشی را از دروس حذف کرده است، فردایش موزه را تبدیل به چلوکبابی می‌کنند، پس‌فردا بناهای تاریخی را به دست بولدوزر می‌سپارند و روز بعد هم درختان کهن را قطع می‌کنند تا به‌جایش ساخت‌وساز کنند. صدای هنرمندان هم به گوش هیچ‌کس نمی‌رسد.»[۴]

منابع

ویرایش