اسماعیل دوم
سومین پادشاه صفوی (۱۵۷۶–۱۵۷۷)
این نوشتار یا بخش نیازمند ویکیسازی است.
لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه آن را ویکیسازی کنید و در پایان این الگو را بردارید.
شاه اسماعیل دوم، دومین پسر شاه تهماسب یکم و مادر وی زنی از ایل ترکمان (ترکمن) به نام سلطانم (دختر موسی سلطان موصلوی ترکمان) بود. فاروق سومر مورخ ترک او را دختر عیسیبیک موصلوی ترکمان میداند. وی سوین شاه صفوی بود و به مدت یک و نیم سال پادشاه ایران بود.
منبع دار
ویرایش- ایرانی
- محمود بن هدایتاله افوشتهای نطنزی: شاه اسماعیل دوم به حدی انصاف و عدالت را درباره مردم رعایت میکرد که رقم فسخ بر آیت عدالت انوشیروان عادل کشیده بود.[۱]
- محمداحمد پناهی سمنانی: اسماعیل دوم در مجموع، عنصری که از جوانی سخت بیعاطفه و خونریز و شرور و سرکش و تندخوی و خودخواه بود، معرفی شده است.[۲]
- احمد منشی قمی: وی درخصوص عدالت شاه اسماعیل دوم میگوید: «شاه اسماعیل دوم در عدالت و رعیتپروری و سخا و کرمگستری عدیل خود نداشت. در ایام سلطنت او باز در هواداری از کبوتر در پرواز آمد و از ترس سیادت او شیر بسان جغد از معموره عالم روی به خرابهها نهاد.[۳][۴] در زمان شاه اسماعیل دوم رعایا از ظلمات به سرچشمه حیات خضروار رسیدند و خلایق در کنف امان وامان آرمیدند.»[۵] همچنین احمد قمی درباره اتفاقات پس از مرگ شاه اسماعیل دوم مینویسد: «چون همگان از سلطنت شاه اسماعیل دوم راضی نبودند بعد از گذشتن او، در دارالسلطنه قزوین و سایر بلاد و امصار فتنه و حادثهای روی ننمود و مردم همه خوشحال و فارغ بال متردد بودند.»[۶]
- ملا جلالالدین محمد منجم یزدی: وی در تاریخ عباسی مینویسد که پس از مرگ شاه اسماعیل دوم «در میان ترک و تاجیک شادی به هم رسید که مافوق آن متصور نبود.»[۷]
- صادقیبیک افشار: شاه اسماعیل دوم با مردم رفتار نیکو داشت و با وجود مهابت ظاهری در باطن بسیار ملایم و خوش خوی بود.[۸]
- اروجبیک بیات: او در عین حال که خود را پیرو مذهب شیعه نشان میداد میخواست اعلام دارد که برای خلیفههای سنت و جماعت یعنی ابوبکر و عمر و عثمان احترام قائل است. این نظر را اگر قبل از رسیدن به سلطنت اظهار میداشت به دست ایرانیان مثله و قطعه قطعه میشد.[۹]
- احمد کسروی: اگر زود کشته نمیشد و به اندازه دیگران پادشاهی میکرد شاید معروفترین پادشاه صفوی میگردید و یادگارهای بسیاری از خود بر جای میگذاشت، اگر چه او مرد خونخواری بود و در این باره پای کم از نیای همنام خود نداشت، ولی همچون دیگر شاهان صفوی پایبند بدعتهای دینی نبود و بلکه کوشش میکرد که زشت کاریهایی که نیا و پدرش رواج داده بودند از میان بر دارد و این بود که میان مردم و سنیگری شهرت یافت.[۱۰]
- نصراله فلسفی: شاه اسماعیل دوم بیشتر شبها در لباس مبدل، به صورت درویش یا گدا و امثال آن، از دولتخانه به کوچه و بازار و مساجد و مراکز اجتماعات مردم میرفت و ساعتها با طبقات مختلف مینشست تا از عقاید و رفتار و افکار عامه نسبت به خود با خبر گردد. رفتارش با سرداران قزلباش و بزرگان کشور به قدری سخت و خشونت آمیز و آمیخته با بدگمانی بود که از بیم او در خلوت و مجالس انس نیز از امور مملکتی سخن نمیگفتند و هر گاه که به مجلس شاهی احضار میشدند دست از جان میشستند و همیشه پهلوی دست خود تیر و کمانی آماده داشت و هر کس را که میخواست بیدرنگ به تیر میزد.[۱۱]
- عباس اقبال آشتیانی: شاه اسماعیل دوم فردی سفیه، خونخوار و عیاش بود.[۱۲]
- اسکندر بیگ ترکمان (مورخ ایرانی دوره صفوی): اسماعیل سخت مورد عنایات و توجهات مخصوص پدرش شاه تهماسب بود و بنابراین این شگفت به نظر نمیآید که در اثر سبکسری جوانی و غرور گاهی از حد مجاز و مقرر پای فراتر گذارده باشد. اسماعیل میرزا از مراحم شاهانه سپاسگزار نبود و به بسیاری از کارها دست میزد که شاه را خوش نمیآمد.[۱۳] وی به قساوت قلب موصوف بود.[۱۲] اسکندر بیگ ترکمان در کتاب عالم آرای عباسی در خصوص مرگ شاه مینویسد: «چون اکثر مردم به جهت اعمال اسماعیل میرزا آزرده بودند زیاده پریشانی به خاطرها راه نیافت.»[۱۴]
- محمدابراهیم باستانی پاریزی: دوران کوتاه زمامداری شاه اسماعیل دوم در تاریخ ایران به درستی شناخته و معرفی نشده، اما از اقداماتی که به عمل آمده است میتوان تا اندازهای به نحوه اندیشه و تفکر این پادشاه و وضعیت اجتماعی آن روز آگاه شد.[۱۵]
- منوچهر پارسادوست: اسماعیل میرزا در تمام نبردهایی که با سپاهیان مجهز عثمانی آن هم در سالهای جوانی به عمل آورد پیروز شد. پیروزیهای او چنان درخشان و غرورآفرین بود که قزلباشان تا سالهای دور از آنها یاد میکردند. اسماعیل میرزا با شجاعتها و بیباکیهایش، تجسم زنده دلاوریهای جدش شاه اسماعیل اول در نزد قزلباشان بود، شخصیتی که قزلباشان همواره از او یاد میکردند و او را ستایش مینمودند.[۱۶] اسماعیل میرزا در جنگهای قارص، ارزنجان و بایبورد دلاوریها کرد. شاه اسماعیل دوم ساختههای دیگران را در هم کوبید و به کشتار بیرحمانه بیگناهان پرداخت.[۱۷] منوچهر پارسادوست کتابی درباره زندگینامه شاه اسماعیل دوم تألیف کرده است، وی در عنوان کتاب، شاه اسماعیل دوم را شجاع تباه شده توصیف میکند.[۱۸] وی پادشاهی بیرحم بود ولی بیرحمی او متوجه شاهزادگان، سران قزلباش، بزرگان درباری و یا صوفیان طریقت صفوی بود. عامل مهم برانگیختن خشم او، وحشت او از به مخاطره افتادن قدرتش بود. عامه مردم به ویژه روستاییان و پیشهوران که در تلاش روزی خود بودند و به قدرت او کاری نداشتند مورد خشم او قرار نگرفتند.[۱۹]
- خارجی
- فاروق سومر (مورخ ترک): وی با ذکر رویدادهای شاه اسماعیلهای دروغین مینویسد: «محبوبیت بیش از حد اسماعیل در بین مردم جای تعجب است.»[۲۰] «تنها خصوصیتی که میتوان به شاه اسماعیل دوم نسبت داد، شیوه اعتدالی او در تشیع و مسامحه در عقاید مذهب سنیگری بود. اسماعیل خواهان هر دو مذهب در یکجا بود.»[۲۱] فاروق سومر در جایی دیگر ذکر میکند که شاه اسماعیل دوم مردی بسیار جنگجو و جسور بود.[۲۲]
- ایلیا پائولوویچ پطروشفسکی: شاه اسماعیل دوم سلطانی بیرحم و بیاستعداد بود.
- وینچنزو دلی الساندری سفیر ونیز در ایران میگوید او مردی است قوی اندام و جسور و سخت دلیر و جنگ دوست. وی در بسیاری از نبردها که میان عثمانی و ایران در گرفته است، شهامت خود را به اثبات رسانده است.
- اوژیه دو بوسبک سفیر اتریش در دربار عثمانی مینویسد در میان فرزندان شاه تهماسب، از همه برازنده تر اسماعیل است. همنام نیایش شاه اسماعیل که از لحاظ سرشت و ویژگیهای اخلاقی شباهت زیادی نیز به وی دارد. این شاهزاده خوش سیما را با نسل عثمانیان دشمنی خونین است. مشهور است چون به دنیا آمد دستش را پر خون یافتند و به همین سبب از هنگام زادنش همه مدعی بودند که جوان دلیر و جنگاوری خواهد شد. در آغاز جوانی به واسطه پیروزی درخشانش بر سپاهیان عثمانی درستی این پیشگویی بر همه آشکار گردید اما چون مخالفتهای پدرش با سلطان سلیمان به صلح انجامید هر دو موافقت کردند که اسماعیل را به زندان افکنند تا خار راه پیمان صلح نباشد.[۲۳]
- هانس روبرت رومر (پژوهشگر تاریخ اسلام): در مدت ۱۸ ماه زمامداری او حکومت وحشت که در سنت شرقی نیز غیر معمول بود، استقرار داشت.[۲۴]
- ادوارد براون (مورخ و خاورشناس بریتانیایی): دوران حکومت شاه اسماعیل دوم کوتاه ولی خونآلود بود.[۲۵][۲۶] ادوارد براون در کتاب تاریخ ادبیات ایران، شاه اسماعیل دوم را پس از کشتار شاهزادگان، اسماعیل خونخوار مینامد.
- پائول هرن (تاریخ نویس آلمانی): شاه اسماعیل دوم کلاً فرد ناشایستی بود.[۲۶][۲۷]
- اسماعیل حقی (موخ ترک): شاه اسماعیل دوم شجاع و جنگجو بود.[۲۸]
منبع
ویرایش- ↑ افوشتهای نطنزی، نقاوةالاثار فی ذکر الاخیار، ۵۶.
- ↑ پناهی سمنانی، شاه عباس کبیر مرد هزار چهره، ۳۶ و ۳۷.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۲۸.
- ↑ قمی، خلاصةالتواریخ، ۶۵۴.
- ↑ قمی، خلاصةالتواریخ، ۶۵۶.
- ↑ قمی، خلاصةالتواریخ، ۶۵۶.
- ↑ منجم یزدی، تاریخ عباسی، ۴۰.
- ↑ افشار، تذکرة مجمعالخواص، ۱۱.
- ↑ بیات، اروجبیک بیات دون ژوان ایرانی، ۱۶۴.
- ↑ کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ۵۲.
- ↑ فلسفی، زندگانی شاه عباس اوّل، ۵۴.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۶۶.
- ↑ هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی، ۳۱.
- ↑ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۳۴۰.
- ↑ باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، ۳۱.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۷.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۸.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، جلد کتاب.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۲۸.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۵۳.
- ↑ سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ۱۴۳.
- ↑ سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ۱۳۸.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۲۴.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۶۶.
- ↑ Browne, A History of Persia Literature in Modern Times, 50.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامP11
وارد نشده است - ↑ Horn, Geschichte Irans in islamischer Zeit, 583.
- ↑ پارسادوست، شاه اسماعیل دوم شجاع تباه شده، ۱۴۴.