احمد نراقی
مجتهد، دانشمند و نویسنده ایرانی
مُلّا احمد بن محمدمهدی صفایی نراقی (۲۴ سپتامبر ۱۷۷۱، نراق - ۲۲ اکتبر ۱۸۲۹، کاشان؛ دفنشده در نجف) فقیه شیعه، مؤلف و شاعر ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها
ویرایشتاراج کنی تا کی ای مغبچه ایمانها | کافر تو چه میخواهی از جان مسلمانها | |
تیری به من افکندی این طرفه که از یک تیر | در هر بنِ موی من پنهان شده پیکانها | |
ای خضر مبارک پی بنمای به من راهی | سرگشته چنین تا کی مانم به بیابانها | |
دامن مکش از دستم ای بت که به امیدت | یک باره کشیدستم دست از همه دامانها | |
پروانه صفت کردم گرد سر هر شمعی | از روی تو چون روشن شد شمع شبستانها | |
مقصود من محزون از باغ تماشا نه | چون بوی تو دارد گل گردم به گلستانها[۱] |
اندر آن کوی که سرها همه شد خاک آنجا | جهد کن زود برس ای دل غمناک آنجا | |
در خرابات مغان جای هوسناکان نیست | دل پر خون طلبند و تن صد چاک آنجا[۱] |
ترک سر گفتم نخست آنگه نهادم پایه راه | اندرین ره هرچه آید گو بیا بر سر مرا | |
طرفه حالی بین که من جویم ز زخم تیغ او | عمر جاویدان او ترساند از خنجر مرا[۱] |
شد تهی دلها ز عشق و بسته شد میخانهها | رونقی یارب به آیین مسلمانی بده[۱] |
گفتم ز دعای من شب زنده حذر کن | گفتا برو اظهار ورع جای دگر کن[۱] |
غافل مباش ای مدعی از آهِ عالمسوز من | کاین تیر آتشبار را در کورهٔ دل تافتم | |
آوخ که آخر شد کفن در هجر آن سیمین بدن | آن جامههایی را که من بهر وصالش بافتم[۱] |
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ هدایت، رضاقلیخان. «صفایی نراقی». نصرتالله فروهر. در ریاض العارفین. به کوشش سید رضی واحدی و سهراب زارع. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۹م. ص ۳۳۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۱۲۳۳-۸.