ابن سینا
دانشمند، پزشک، همهچیزدان، فیلسوف و شاعر ایرانی (۳۵۹–۴۱۶ ه.ق)
ابن سینا (۲۲ اوت ۹۸۰، افشنه، بخارا – ۲۱ ژوئن ۱۰۳۷، همدان) فیلسوف، کیمیاگر، پزشک، اخلاقشناس و اخترشناس خوارزمی ایرانی بود که به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان برجسته و مؤلفان سدههای میانهٔ اسلامی گرامی داشته میشود.
گفتاوردها
ویرایش- «شر بالذات همان عدم است، اما نه هر عدمی، بلکه عدم کمالاتی که مقتضای نوع و طبیعت یک چیز است.»
- الهیات النجات_صفحه ۲۸۰ و ۲۹۲
- «رئیس مدینه، همچون راس جسد -سر در تن- است که باید مجموع صفات عدل و سنت باشد و به هر فرد از هر طبقه باشد واجب است که به عادت پسندیده و اخلاق فاضلهای که رئیس سنت وضع کرده عمل کند. عامهٔ مردم باید در تطبیق رفتار خود با شریعت بکوشند و از این روست که زندگی مدنی انسانی مسیری میشود برای رسیدن به سعادت اخروی.»
قانون
ویرایش- «طب دانشی است که بهوسیله آن میتوان بر کیفیات تن آدمی آگاهی یافت. هدف آن حفظ تندرستی در موقع سلامت و اعاده آن به هنگام بیماری است.»
رسالة العشق
ویرایش- «وجود موجودات یا به سبب عشقی است که در آنهاست و یا وجود و عشق آنها عین یکدیگر و امری واحد است و در میان آنها دوگانگی نیست.»
منسوب
ویرایش- «یک پزشک ناشی، معاون مرگ است»
- «بعضی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگاناند که فرصت مراجعه بهعقل خود را ندارند و اگر فرصتی هم بهدست بیاورند حاضر نیستند که اشتباهات و لغزشهای آنان را اصلاح و جبران نمایند.»
- «تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بیمایگی است و همیشه بهزیان حقیقت تمام میشود.»
- «کسی که به تمرینات بدنی میپردازد به هیچ دارویی نیاز ندارد، درمان او در جنبش و حرکت است.»
- «تمام علوم گذشته و سنت باید نقد شوند. در صورتیکه از دم تیز نقد به سلامت خارج شد آن وقت قابل پذیرش است.»
- «تعجب میکنم کسی ماست بخورد و بمیرد.»
- «نشان دوست نیکو آن است که خطای تو را بپوشاند، تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد.»
- «اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد، آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میکنید، میدانستید.»
- «هر که دنیا خواهد، دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد.»
- «اگر توانایی دانشمندان ایران از جهان دانش گرفته شود چیزی جز سیاهی باقی نمیماند.»
- «نیکبختترین مردم کسی است که کردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.»
- «انسان، هر زمان از پیشامدِ آینده دربارهٔ خود اندیشید و از آن، بیم و هراس در خاطرش نِشاند، آن خطر، زودتر او را تعقیب میکند.»
- «هر کس عادت کند که بدون دلیل هر حرفی را باور کند، از صورت انسانی خارج است.»
دشمن نقد گذشته نقل گراست | دشمن آینده و نشو ونماست | |
مدعی گر عقل دارد در سرش | با جدال احسنش دشمن چراست |
دشمن نقد گذشته پس گراست | مانده درمانده مرگ و فناست | |
حکم گردش در حیات روی زمین | کشتن و تبدیل پیکرها به ماست |
نقد سنت را از ابراهیم-احمد-یادگیر | تا تبر بر پیکر بت تندوتیزآیدفرود |
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت | یک موی ندانست ولی موی شکافت | |
اندر دل من هزار خورشید بتافت | آخر به کمال ذرهای راه نیافت |
دربارهٔ او
ویرایش- «دیدهٔ جان بوعلی سینا// بود از نور معرفت بینا// سایهٔ آفتاب حکمت او// یافت از مشرق و لوشینا// جان موسی صفات او روشن// به تجلی و شخص او سینا// ای سفیه فقیهنام تو کی// باز دانی زمرد از مینا// در تک چاه جهل چون مانی// مسکنت روح قدس مسکینا»
- «مرد دانشمندی مانند ابن سینا در هیچ دانشگاهی درس نخوانده بود؛ پیش پدر و چند معلم گمنام تحصیل کرده بود ولی با ذوق و شوق و همتی که داشت در هجدهسالگی همه علوم روزگارش را نیک میدانست.»
- از کتاب معجزه ایرانی بودن
- «به راه کوان به قومس رسیدیم و زیارت شیخ بایزید بسطامی بکردم قدس الله روحه. روز آدینه روز هشتم ذی القعده از آن جا مدتی مقام کردم و طلب اهل علم کردم. مردی نشان دادند که او را استاد علی نسائی میگفتند. نزدیک وی شدم. مردی جوان بود سخن به فارسی همی گفت به زبان اهل دیلم و موی گشوده جمعی پیش وی حاضر. گروهی اقلیدس خواندند و گروهی طب و گروهی حساب. در اثنای سخن میگفت که بر استاد ابوعلی سینا رحمه الله علیه چنین خواندم و از وی چنین شنیدم. همانا غرض وی آن بود تا من بدانم که او شاگرد ابوعلی سیناست. چون با ایشان در بحث شدم او گفت من چیزی سپاهانه دانم و هوس دارم که چیزی بخوانم. عجب داشتم و بیرون آمدم گفتم چون چیزی نمیداند چه به دیگری آموزد.»
جستارهای وابسته
ویرایشپیوند به بیرون
ویرایشاین یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |