یاشار کمال
فیلمنامهنویس و نویسنده کردتبار ترکیه
یاشار کمال (۱۹۲۳–۲۰۱۵) نویسنده اهل ترکیه.
گفتاوردها
ویرایش- «من مردی اهل هنر، شعر و عاشقی هستم از زمانی که خودم را با این هنر مشغول کردهام، تمام تلاشم را بکار گرفتهام که آن را به بهترین وجه ممکن انجام دهم. گفتم مردی اهل هنر و شعر وعاشیقی هستم نه ادبیات. زیرا قبل از اینکه نوشتن را شروع کنم، نقال و عاشیق و گرد آورندهٔ فرهنگ عامیانه بودم. ۱۷–۱۸ ساله بودم که، شروع کردم ده به ده گشتن و همراه آن داستانهای حماسی را نقل کردن، که آنها را به عنوان هنر آموز، از استادان ترانه سرای منطقهٔ چو گوروا یادگرفته بودم. در کنار این کار نیز، به گردآوری مرثیهها و هم چنین اشعار شاعران نامآور مردمی میپرداختم. حضور من به عنوان عاشیق، کار جمعآوری فرهنگ عامیانه را خیلی سادهتر میکرد.»
- یاشار کمال، فقر ننگ بشریت است، سخنرانی یاشار کمال، ترجمه جلال رستمی از سایت iran-chabar ,2003.
- «من اهل هنر شاعری هستم و از زمانی که به این هنر میپردازم، کوشیدهام بهترین آثار ممکن در حد توانام را ارائه کنم.»[۱]
- «من شک دارم این درست باشد که نویسنده باید مدام از خودش بنویسد و در قالب شخصیتهای رمان به خودش وفادار بماند.»[۲]
- «در زمانه ما نوعی آشفتگی روابط انسانی حاکم است. روابط روزبهروز درهمپیچیدهتر میشوند و تقریباً به گرهی کور شباهت پیدا میکنند. خلاص کردن خود از این درهمتنیدگی کار نسبتاً دشواری است، از این بلبشوی دروغ، سرکوب، ازخودبیگانگی، اخلاقگریزی، بهرهکشی، تحقیر و بیرحمی.»[۳]
- «گذشته از جهان واقعی، انسان در جهان دیگری نیز زندگی میکند که آن را برای خودش آفریده است: جهان افسانهها و رؤیاها. او با خلق این جهان رنجهای دنیای واقعی را از خود دور میکند، از آنها رومیگرداند و به عشق، دوستی و زیبایی رومیآورد. درست به همین دلیل که من در کارم آگاهانه با افسانهها و رؤیاها به واقعیت غنا بخشیدهام، خود را نویسنده میدانم.»[۴]
- «هنر کلمه همیشه در رأس ارزشهای انسانی قرار داشته است. یک جامعه در ادبیات خود منعکس میشود و از آنجا که ادبیات پرنفوذترین هنر در جامعه است، باید با زوال در آن نیز مبارزه کند. ادبیات فاسد محصول جامعهای ناسالم است.»[۵]
- «ادبیات هرگز فقط امری زینتی نبوده است. همیشه به عنوان اسلحهای سیاسی نیز به کار رفته تا هدفهایی را پیش ببرد و هنرمندان اغلب میدانستند که باید کدام طرف بایستند.»[۶]
- «هنرمند عصر ما باید مانند پرنده آواز بخواند، مانند آبِ زلال، روشن باشد و مثل یک کودک ساده. وگرنه برایش بسیار سخت خواهد بود که با وجود این همه آلودگی که بر وجود ما سنگینی میکند، پابرجا بماند. هنرهای کلامی قدرت پاکیبخش آتش را دارند که میتواند هر آلودگیای را از بین ببرد.»[۷]
منابع
ویرایش- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html
- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html
- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html
- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html
- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html
- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html
- ↑ http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelspecial/d-60746629.html