کیانوش عیاری
فیلمنامهنویس، تدوینگر، تهیهکننده، و کارگردان ایرانی
کیانوش عیّاری (۱۴ مه ۱۹۵۱) (۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰) کارگردان ایرانی است. زادهٔ اهواز، دیپلمگرفتهٔ دبیرستان؛ از سال ۱۹۷۰م/ ۱۳۴۹ش به سینمای آزاد اهواز، به شکل حرفهای از ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش به سینما درآمد و فیلمهای کوتاه و بلند بسیاری کارگردانی نمود. به تدوینگری، فیلمنامهنویسی و تهیهکنندگی نیز روی آورد.[۱]
گفتاوردها
ویرایش- … بهطور غریزی در بهترین شکل ممکن کار میکنم و حتی یک حرکت جلوتر را نیز پیشبینی نمیکنم که عاقبتش چه میشود. اصلاً به نظرم خجالتآور است که تصور کنم نسبت به جامعهٔ خودم تعهداتی دارم که باید آن را قالب فیلم اجرا کنم، این شرمآور است که احساس مسئولیت کنم چون باید احساس مسئولیت درون انسان جوشیده شود و آن وقت است که کار اصولیتر میشود.
- ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷/ ۱۹ شهریور ۱۳۹۶؛ مصاحبه با «ایسنا»[۲]
- چیزی که دغدغهٔ همیشگی من است، چراهایی است که موجود است. اینکه چطور میتواند این همه اختلاس در یک سرزمین رخ دهد و کسی هم نتواند جلودارش باشد؟... این همه فساد، دزدی و وقاحت چطور ممکن است؟ و چرا هیچ ترمز و توقفی ندارد؟ این چراها من را بیچاره کرده… چرا باید این همه مردمان کشورم به خاطر زندهماندن رنج بکشند؟ چرا آدمی که حدود ۷۵ سال دارد، باید شب ساعت ۱۲ با یک ماشین پیکان مسافرکشی کند؟ مگر نباید در حال لذتبردن در کنار خانوادهاش باشد؟ شام خوبی خورده باشد، استراحت کند و از زندگی لذت ببرد. چرا این آدم باید چهرهٔ مجسمی از رنج و مشقت باشد؟ بعد از دیدن این چیزها، همه چیز برای من تیرهوتار شده بود…
- سینمای اجتماعی و سینمایی را که متعهد است، من بسیار تنگنظرانه میبینم؛ یعنی تعهد اجتماعی به گمان من یک تنگنظری محض است یا یک خودنمایی است… چرا من باید دربارهٔ مسائل اجتماعی متعهد باشم؟ من باید دربارهٔ آن چیزی که من را قلقلک میدهد یا آزارم میدهد، متعهد باشم.
- قطار عنصری است که برای من گیرایی ایجاد میکند و من عاشق قطار بودم. وقتی بچه بودم و از اهواز به تهران میرفتیم، واگنهای قطار قدیمی بود و من به دلیل اینکه در کوپهای که پدر و مادرم بودند، نمیتوانستم از پنجره خم شوم و فریاد بکشم، به انتهای قطار میرفتم و تا شکم خم میشدم و از پنجره بلند فریاد میزدم و درگیر طبیعت شگفتانگیز لرستان میشدم. اتفاقاً یک شب دستی گوشم را گرفت و من را به کوپه برگرداند و به پدر و مادرم تذکر داد که نگذارند از کوپه خارج شوم. من دیوانه قطار بودم. قطار برای من یک اسطوره بود.
- مارس ۲۰۱۸/ اسفند ۱۳۹۶؛ مصاحبه شهرام مکرامی با او، سالنامهٔ ۱۳۹۷ روزنامهٔ «شرق»[۳]
منابع
ویرایش- ↑ امید، جمال. فرهنگ سینمای ایران. تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م. ۳۰۰. شابک ۹۶۴۶۱۷۴۸۹۲.
- ↑ «کیانوش عیاری:آب خوش از گلویم پایین نرفتهاست+فیلم». ایسنا، ۱۹ شهریور ۱۳۹۶. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «این چراها من را بیچا ره کرده». ایسنا، ۱۹ شهریور ۱۳۹۶. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ مه ۲۰۲۲.