چهل سالگی
چهل سالگی رمانی از ناهید طباطبایی
گفتاوردها
ویرایش- چقددوستش داشتم، چقدمثه هم بودیم، اما گذشت. این همه سال اصلاً به نظر نمیآد که اون حتی لحظهای به فکر من بوده. عاشق کارشه. ای کاش منم عاشق یه چیزی بودم، عاشق چیزی که فقط و فقط مال خودم باشه، عاشق یه کار، یه عشقِ مطمئن، عشق به چیزی که به عواطفت جواب بده، نگران این نباشی که پَسِت بزنه، یا کمتر دوستت داشته باشه، یا ته بکشه.