مهدی بازرگان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
←دارای منبع: ابرابزار، اصلاح ارقام |
||
خط ۳۲:
* «اولین مسئله و مصیبتی که [[مسلمانان]] بعد از رحلت فرستاده خدا در سقیفهٔ بنی ساعده با آن روبرو و جدای از یکدیگر شدند ـ که هنوز هم ادامه دارد ـ بر سر جانشینی [[پیغمبر]] یا حکومت بر امت بود که بهزودی طرفین دعوی برای مشروعیت دادن به قدرتشان و به کرسی نشاندن نظرشان دین و خدا را وارد در ماجرا کردند، رسول اکرم قبلاً فرموده است: لکل امه فتنه و فتنه امتی الملک. هر امتی را [[فتنه]] و آفتی است و فتنه امت من ملک است و نزاع بر سر [[حکومت]] و [[قدرت]].»<ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «حافظ حکومت حق، خدا و خود مردماند. اینها که دستگاههای [[گشتاپو]] و [[گپئو]] و امثال آن را درست کردهاند، خود اعتراف به عدمحقانیت و محبوبیت و بشریت خود مینمایند.»<ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «در آن روزگاری که سکان کشتی کشورها بهدست ناخدایان درباری و معدودی رجال و اعیان بود و زمام امور همه در تیول مشتی شیوخ و اشراف و [[روحانیون]] قرار داشت، چیزی که بهحساب نمیآمد، افراد ملت یا امت
* «سیستم و نظام حکومتی و اقتصاد را هم خدا و قرآن بهعهدهٔ خود مردم دانستهاند و فقط حدود و خطوطی را که جنبهٔ سوقدادنِ [[انسان]] بهسوی خدا و آخرت دارد و بستن راههای ظلم و فساد در درون اشخاص است تعیین
* «قرآن و اسلام، حاکمیت مطلقه را برای هیچ موجود و مقامی اعم از حقیقی یا حقوقی که بخواهد سلب آزادی و حق الهی از انسانها بنماید، به حکم «و لایتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون الله» نمیشناسد؛ چه بهطور مستقیم برای شخصی که بر کرسی خدایی تکیه زند و چه آنکه تحت لفافه و بهانههای اسلام و [[دین]] عمل نماید.»<ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «صاحب حکومت و برگزینندهٔ زمامدار، خود مردم هستند.»<ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
خط ۴۳:
* «در [[جمهوری اسلامی]] خودمان نیز دیدیم که شعار «دین و دنیا بهصورت ادغام دین و سیاست» و «سیاست تابع روحانیت» کار را بهجایی رساند که گفتند، حکومت و بقای نظام (یا به بیان دیگر، قدرت و حاکمیت) از اولویت و اصالت برخوردار بوده اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضاء نماید میتوان اصول و قوانین شریعت را فدای حاکمیت نمود و تا «تعطیل توحید» پیش رفتند.»<ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «اگر به فرض یک حکومت دینی، از همه جهت تمام و کمال بهدست مؤمنین مخلص ناب تشکیل شد، آنچه نباید این حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است.»<ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم که متعلق و منبعث از تمام ملت باشد دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی، با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد. همیشه و در همه جای دنیا استبداد از روزی شروع شده است که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است ولو با حسن نیت و به قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسئول و یگانه مأمور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و رأی مردم ننهد. در حالی که مجلسهای شورای واقعی و آزادیهای اجتماعی آخرین و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملتها هستند.»
** نطق پیش از دستور،۲۰/۵/۱۳۶۲ <ref>http://www.mizankhabar.net/asnad/bayanieh/62/html/62_14.htm</ref>
== بدون منبع ==
|