بهرام بیضایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
Inshushinak (بحث | مشارکتها) جز ابرابزار، اصلاح املا |
||
خط ۱:
[[پرونده:Bahram Bayzai.jpg|بندانگشتی]]
'''[[w:بهرام بیضایی|بهرام بیضایی]]''' (۵ دی ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی است.
==
* «من فیلم نمیسازم که فیلمی ساخته باشم. فیلم ساختنم ناخواسته مثل هر کار دیگری که میکنم یک جستجوی فرهنگی است که تداوم و طبعاً تحوّل دارد. نمیخواهم با این حرف برای فیلمها اعتبار بتراشم و آرزو دارم فیلمها به همان سادگی که هستند دیده شوند.»▼
** <small>گفتگو با زاون قوکاسیان، ص ۱۶۳ </small>▼
'''کارنامه بندار بیدخش'''
* منِ گاه نشین، منِ جم ـ که جهان نو کردم تا نگین شاهی به انگشتم شد ـ من، آری من که جماَم، فرمانِ هُورمَزدِ کردگار نبردم که فرمود بیا ای نیکْچهر پیامبر ما باش با مردم؛ و وی را گفتم مرا بس است جم بودن و جهانداری! منِ جم که از پشتِ ماه و خورشیدم، گفتمش خوبتر آنکه من اینم؛ که مردمان به من آیند به خواهشِ خود؛ بیآنکه بخوانمْشان؛ و گاهان میخوانند در شش گاه، از تابشِ هور! و او ـ هورمزدِ کردگار ـ منِ جم را در [[کار]] جهان به رایزنی گرفت تا جهان از اهریمنان بِرَست! نوشتی؟ ـ بنویس: من که جماَم، جهان از جنگها بپرداختم و مردمان را خانه و جا دادم. جانورانِ نیک از همه جا گرد آوردم؛ و گیاهانِ نیک پروردم، و بیماریها برانداختم. چنانکه مردم بسیار شد؛ و از تنگی ستوه آمدند؛ و مویههاشان گوش مرا آزرد. مرا به ناله گفتند ای جم، بنگر که در زمین جایی نمانده است؛ و ما زود باشد که چون مارها بر سرِ هم رَویم. پس من که جماَم بر البرز فراز رفتم ـ تازیانه در مُشت ـ و هورمزد را یاد کردم، وچامههای آیینِ نو و آیین کهن خواندن گرفتم؛ و تازیانه بر زمین کوفتم که ای زمین فراخ شو بهرِ مردمان؛ و زمین فراخ شد؛ و فریادهای شادیِ مردمان تا سپهرِ آسمان رسید؛ و تا سه بار جهان بر مردمان تنگ شد؛ و من سه بار جهان بر ایشان فراخ کردم؛ با بسیار آبادی؛ و من اینها همه به نام دادار کردم.
==
* «بیضایی درخت تناوری است که زیر سنگینیِ شاخههای پر بار خود خم شده بود؛ خوشبختانه اینک فرصتی فراهم شده تا این شاخهها تکانده شود و میوههایش کام اهل دانایی را شیرین کند. آنها که طعم میوه این درخت را چشیدهاند و یا در سایه شاخساران لحظاتی آرمیدهاند و یا در طوفانهای ریشهکن استواری آن را آزمودهاند، به تعلق ریشههای سترگ آن به خاک این سرزمین تردیدی ندارند.»▼
▲* «من فیلم نمیسازم که فیلمی ساخته باشم. فیلم ساختنم ناخواسته مثل هر کار دیگری که میکنم یک جستجوی فرهنگی است که تداوم و طبعاً تحوّل دارد. نمیخواهم با این حرف برای فیلمها اعتبار بتراشم و آرزو دارم فیلمها به همان سادگی که هستند دیده شوند.»
** <small>
▲** <small>گفتگو با زاون قوکاسیان، ص ۱۶۳ </small>
* «بیضایی یک کلمه است: استاد. تنها یک کلمه. کاش میتوانستم آن گونه که بیان میکنم نوشته شود استاد. چشمهایش چیزهایی میداند آن قدر دور، ناب و کمیاب که نمیتوان در مورد آنها صحبت کرد.»
** <small>فرهنگ معیّری. از مقاله دربارهٔ فیلم سگکشی.</small><ref>معیّری، [[بهرام بیضایی#.D9.82.D9.88.DA.A9.D8.A7.D8.B3.DB.8C.D8.A7.D9.86|« «فرهنگ معیّری طراح چهرهپرداز» از کتاب بهرام بیضایی و پدیدهٔ سگکشی»]]، ۱۸۳–۱۸۵.</ref>
* «در حالی برای نخستین بار جشنواره تئاتری به نام بهرام بیضایی، کارگردان فراری توسط یکی از مراکز فرهنگ و هنر علمی کاربردی کشور برگزار میشود که این فرد به غیر از تمامی فعالیتهایی که در طول اقامتش در آمریکا علیه ایران و ارزشها و باورها و اعتقادات مردم این سرزمین انجام داده، چندی پیش در اجرای تئاتر با خواننده هتاک فراری (م. ن) همکاری داشت و اخیراً نیز با اجرای تئاتر مبتذلی به نام «طربنامه» در کالیفرنیا به مضحکه و مسخره ارزشهای اسلامی جامعه ایران پرداخت. گفته میشود جشنواره فوق به معرفی برترین نمایشنامههای اقتباسی، پژوهش و مقالات برتر دربارهٔ آثار و اندیشههای بیضایی میپردازد.»
** <small>روزنامهٔ کیهان، بی امضا، آذر ماه ۱۳۹۵</small><ref>http://kayhan.ir/fa/news/91931/جشنوارهای-به-نام-یک-فراری-از-وطناخبار-ادبی-و-هنری</ref>
▲آنها که طعم میوه این درخت را چشیدهاند و یا در سایه شاخساران لحظاتی آرمیدهاند و یا در طوفانهای ریشهکن استواری آن را آزمودهاند، به تعلق ریشههای سترگ آن به خاک این سرزمین تردیدی ندارند.»
▲** <small>یادداشت علیرضا داودنژاد دربارهٔ بهرام بیضایی در آستانهٔ جشنواره بیضایی در زادروز بیضایی به سال ۱۳۹۵</small><ref>http://cinemacinema.ir/news/یادداشت-علیرضا-داود-نژاد-درباره-بهرام/</ref>
== پانویس ==
|