عبدالکریم سروش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
اضافه کردن تئوری راوی رویای رسولانه |
||
خط ۱:
== '''[[w:عبدالکریم سروش|عبدالکریم سروش]]'''، اندیشمند دینی، متکلم (وی نظریات خودش را کلام جدید مینامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی)، فیلسوف، شاعر و [[ترجمه|مترجم]] [[ایرانی]] است. ==
[[پرونده:Oostad 020.jpg|thumb|عبدالکریم سروش]]
خط ۳۳:
== پیشنهاد مهاجرت به علما ==
* «نه حرمت و اعتباری برای فقه مانده، نه قداست و استقلالی برای حوزه. حجتها آیت و آیتها آلت قدرت گشتهاند. انسداد و استبداد کم بود، سپاهیان گستاخ و دراز دست، مرجع تراشی و مرجع کوبی هم میکنند. «هیچ ندانی» را که رسماً خبط دماغ دارد، مسند مرجعیت دادهاند تا در ثنای رهبر مد یحه بخواند وسینه بزند واو را «کوثر» بنامد واز آن طرف در فجر تصدٌی ولایت که مقام رهبری دماغ مرجعیت میپخت، فقیه نزیهی را که بر او دلیری و خرده گیری کرد و او را از «افتاء بغیر علم» بر حذر داشت به عذاب الیمی دچار کردند که همه سرها در گلیم کشیدید و بر حرمت ضایع شده فقاهت و مرجعیت خون خوردید و خاموش نشستید. نگذارید بیش ازین نام و ناموستان فدای هوسهای سیاه سپاهیان شود ونا خواسته در زمره حامیان استبداد دینی به قلم روید.
* «دلیران عرصه جهاد اکبر، تیغ زبان آختند و بر دولت غاصب تاختند. ارادتی بخلق نمودند و سعادتی بردند. اکنون نوبت شما خاموشان ناخرسند است. توقع محرومان و مظلومان از شما بسی بیش از آن است که افسردهدل و پریشان حال بنشینید و در عیان از ملامت جباران تن زنید و در نهان شکوه به درگاه قاصم الجبارین برید، یا مخفیانه بر در ارباب بی مروت دنیا پیامی بفرستید و جوابی نشنوید. کار از اعوذ و لاحول نمیرود و خواهش و سفارش از اثر افتاده است و سکوت در مقابل جباران صدای آنها را بلندتر کرده است؛ و حال که نه رای موافقت دارید نه یارای مخالفت، مصلحت در '''مهاجرت''' است. جهاد اصغر کنید. خاطر بدست تفرقه دادن نه زیرکی ست. اگر دهانها را بستهاند پایها را که نشکستهاند. الفرار مما لایطاق من سنن المرسلین. باید برون کشید ازین ورطه رخت خویش.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.drsoroush.com/Persian/By_DrSoroush/P-NWS-13890302-DagholBab.html| عنوان = دقٌ الباب | تاریخ بازدید = | تاریخ =خرداد ۱۳۸۹| ناشر = وبگاه عبدالکریم سروش | زبان = فارسی}}</ref>
== تئوری راوی رویای رسولانه ==
از تاریخ 17 خرداد 1392 ایشان سلسله مقالاتی با عنوان محمد(ص) راوی رویای رسولانه منتشر نمودند و در مجموع شش مقاله منتشر کردند. در این مقالات به پدیدار شناسی ماهیت وحی پرداختند و مدعی شدند وحی بصورت دیداری و شنیداری بود و نه طبق نظر مفسران گذشته فقط شنیداری باشد و معتقدند که پیامبر تمام آیات قران را در رویا مشاهده کردند و سپس در قالب الفاظ عنوان روایت کردند. لذا بجای اینکه آیات قران را تفسیر کنیم باید آن ها را تعبیر نمائیم و باید علم خوابگزاری داشته باشیم تا بتوانیم وحی را بفهیم بخشی از ادعا ایشان بصورت زیر است
<< در عنوان مقال آوردم که «محمّد(ص) راوی رویاهای رسولانه» است. از یکایک این واژگان مراد ویژهای دارم که یکایک باز میگویم:
محمّد(ص) راوی است، یعنی مخاطب و مخبر نیست. چنان نیست که مخاطب آواهایی قرار گرفته باشد و در گوش باطنش سخنانی را خوانده باشند و فرمان به ابلاغ آن داده باشند، بل محمّد(ص) روایتگر تجارب و ناظر مناظری است که خود دیده است و فرقی است عظیم میان ناظر راوی و مخاطب خبر. به او نگفتهاند برو و به مردم بگو خدا یکی است، بل او خدا را به صفت وحدت خود دیده و شهود کرده و روایتش از این مشاهده را با ما به زبان خود باز میگوید. به او نگفتهاند برو و به مردم بگو خدا و فرشتگان و دانایان بر وحدانیت خدا گواهی میدهند، بل او گواهی خدا و فرشتگان و دانایان را خود دیده و شنیده، و اینک راوی آن است. به او نگفتهاند برو و به مردم بگو که رستاخیزی هست و میزانی و دوزخی و بوستانی و حشر خلایق و نشر کتب، بل وی بنفسه و بعینه، ناظر و راوی آن مناظر بوده است. بهشتیان را در حال مبادلۀ جامهای شراب و دوزخیان را در حال ریزش پوستهای سوخته و رویش پوستهای نو دیده است. به او خبر ندادهاند که همه چیز تسبیح خدا میکند، بل او خود شاهد و شنوندۀ تسبیح آنها بوده است و قس علیهذا.>>
همچنین طی چند سخنرانی و مناظره با مهندس عبدالعلی بازرگان بطور کامل تئوری خود را بازگو نمودند که تمامی آن ها در تار نمای شخصی ایشان موجود است
== بدون منبع ==
|