شانتال موفه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹:
* «بهنظر من پروژهٔ چپ نباید در پی نابودی دمکراسیِ پلورالیستی یا لیبرالدمکراسی باشد؛ بلکه باید بکوشد دمکراسی موجود را تاحدممکن رادیکالیزه کند.»
** ''مصاحبه با [[:en:Verso Books|سایت ورسو]]'' ۲۱ مارس ۲۰۱۶<ref name="پوپولیسم چپ در برابر پوپولیسم راست" />
* «اگر مبانی اخلاقیسیاسیِ دمکراسیِ پلورالیست برای ایجاد آزادی و برابری برای همگان را بفهمیم، درمییابیم که خودِ این مبانی کاملاً رادیکال هستند. هر پروژهٔ پیشرویی باید جوامعی را که وانمود میکنند حامی این اصول هستند، وادار سازد تا آنها را در واقعیت محقق سازند. همچنین از آنها تضمین بگیرد تا این اصول را در بخشهای مختلف روابط اجتماعی عملی کنند. این اصول صرفاً در رابطه با [[اقتصاد]] نیستند؛ بهرسمیتشناختهشدن افراد بهاندازهٔ بازتوزیع
** ''مصاحبه با [[:en:Verso Books|سایت ورسو]]'' ۲۱ مارس ۲۰۱۶<ref name="پوپولیسم چپ در برابر پوپولیسم راست" />
* «از زمان انتشار کتاب در سی سال قبل و بهموازات گذار جوامع اروپایی از هژمونی سوسیالدمکراسی که ما آن را در هژمونی نقد کرده بودیم، این جوامع اسیر سیری قهقرایی شدهاند و در دام هژمونی [[لیبرالیسم|نولیبرال]] افتادهاند. اینک طبقهٔ کارگرْ حقوق بهدستآمده در زمان دولت رفاه را از کف داده و همین امر نشان میدهد که این طبقه اکنون بیش از گذشته در معرض خطر است. بر همین اساس، تصور میکنم امروزه در جوامعی «پسادمکراتیک» زندگی میکنیم. آنها خودشان را دمکراتیک مینامند؛ اما در واقعیت چنین نیستند. به همین خاطر امروزه ضروری است که نخست دمکراسی را پس بگیریم تا پس از آن بتوانیم رادیکالیزهاش کنیم. بیشک ما ملزم هستیم تا از نهادهایی دفاع کنیم که بر بنیاد سوسیالدمکراسی بنا نهاده شدهاند؛ البته شنیدنِ این حرف از زبان فردی رادیکال شاید تا اندازهای لجوجانه به نظر برسد، آنهم در وضعیتی که شاهد هجوم همهجانبهٔ نولیبرالیسم هستیم. تا پیش از پیدایش اوضاع امروزی، اتخاذ چنین راهکاری حتی به مخیلهٔ ما هم خطور نمیکرد.»
** ''مصاحبه با [[:en:Verso Books|سایت ورسو]]'' ۲۱ مارس ۲۰۱۶<ref name="پوپولیسم چپ در برابر پوپولیسم راست" />
* «در طول سی سال گذشته، ما شاهد بودهایم که با بهقدرترسیدن گروههایی مثل جریان سوم بلر، تفاوتهای میان چپ و راست کمرنگ و کمرنگتر شدهاند. این پدیده نشاندهندهٔ آن است که چگونه تمامی احزاب سوسیالدمکرات بهسوی مرکز میل کردهاند و دیگر نمیخواهند ذیل لوای چپ شناخته شوند. یکی از خصیصههای دوران پساسیاست همین فقدان تفاوت میان مرکز-راست و مرکز-چپ است. هر دوی این احزاب، این ایدهٔ [[مارگارت تاچر]] را پذیرفتهاند که هیچ بدیلی برای جهانیسازی نولیبرال وجود ندارد و بنابراین تنها کاری که سوسیالدمکراسیها میتوانند بکنند، این است که هژمونی نولیبرال را بهشیوهای کموبیش انسانیتر و بازتوزیعیتر اجرایی کنند.»
** ''مصاحبه با [[:en:Verso Books|سایت ورسو]]'' ۲۱ مارس ۲۰۱۶<ref name="پوپولیسم چپ در برابر پوپولیسم راست" />
* «خصیصهٔ ستیزهجویانهٔ سیاستْ سویهای نفیکننده نیز دارد که همان ایجاد «ما» ست برای مقابله با «آنها». بدون این نزاع آگونیستی هیچ سیاستی وجود ندارد.»
|