معین (خواننده): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
خط ۱:
[[پرونده:Moin Kuala Lumpur Malaysia 2009.jpg|بندانگشتی|250px]]
'''نصرالله معین نجف ابادیآبادی''' متولد ۲۹ دی ماه ۱۳۳۰درنجف اباد{اصفهان}سرشناس موسیقی پاپ ایرانی است. او بیشتر با نام '''معین''' شناخته می‌شود. وی هم‌اکنون مقیم آمریکا است و در شهر سانتا روزا، کالیفرنیا [[زندگی]] می‌کند.
 
== گفتاوردها ==
== معین از نگاه دیگران ==
* «اصولاً ایرانی خوب و پاک نهاد، در هرجای دنیا، همان ذات همیشگی خود را دارد، ولی مسلماً ایرانیان هر منطقه سلیقه و خواست و دیدگاه خود را دارند»<ref>http://www.javanan.com/1313</ref>
* «برای من همین که فرصتی پیش می‌آید خیلی از آنها راکه بوی وطن می‌دهند، به آغوش می‌گیرم، بهترین هدیه است. خیلی‌ها با خود گز اصفهان، سوهان قم می‌آورند اصرار دارند که من آن‌ها را با خود به لس آنجلس بیاورم. من هدیه گردن بند و انگشتر نگرفتم، چون همین خوردنی‌ها و بعضی کارهای دستی ایران، برایم زیباترین سوغات ایران است. خیلی از این سوقاتی‌ها را بعنوان خاطره هنوز در خانه دارم. چون نشانه قلب مهربان هموطنانم از سراسر ایران است.»<ref>http://www.javanan.com/1313</ref>
 
== معین از نگاه دیگران ==
* حسن شماعی زاده موسیقیدان برجسته ایرانی می‌گوید: من همیشه این مثال را زدم که آقای معین در دهه هفتاد با حضورش به موسیقی خارج از کشور کمک کرد، یعنی حضور این آدم به عنوان خواننده خوب باعث رونق این بازار شد.
* محمد اصفهانی: با معین زمانی آشنا شدم که برای کنسرتی با بهروز صفاریان به دبی رفته بودم و همان دیدار باعث ایجاد ارتباط خوبی بین من وایشان شد که تا به امروز پابرجاست حتی در زمان فوت عمه‌ام ایشان و برادرشان با ابراز همدردی بسیار به بنده لطف داشتند. قبل از اجرای این اثر و البته بعد از کسب مجوزهای لازم به ایشان پیام دادم که می‌خواهم جدایی را در کنسرت اجرا کنم ولی اگر موافق نباشید فارغ از تمام تلاشهایی که برای کسب مجوز کردم از آن صرف نظر می‌کنم که ایشان پیغام دادند از اینکار خیلی خشنودم و برایت آرزوی موفقیت می‌کنم.
* ژاکلین اولین [[زن]] آهنگساز ایرانی با سابقه بسیار زیاد در [[کار]] [[هنر]]ی خود می‌گوید اگر دو خواننده در موسیقی ایرانی مطرح باشند یکی پدرم بود و دیگری معین است. وی از نظر اخلاق و فرهنگ هم معین را جزو اولین خواننده برتر میداندمی‌داند در حالیکه همکاری معین با ژاکلین به عنوان آهنگساز و شا عر از سال ۱۳۷۸ شروع شد. ژاکلین در بین این همه ترانه که به هنرمندان و خوانند گان داده است یکی از بهترین کارهای خود را ترانه رویارؤیا باصدای معین معرفی می‌کند.
* بیژن مرتضوی که در سالیان دور همکاری نزدیکی با معین در مقام تنظیم کننده و نوازنده و رهبر ارکستر کنسرتهای معین داشت پس از گذشت سالیان درازی از آن دوران با دلتنگی یاد می‌کند و معین را بهترین صدای ایران میداندمی‌داند و دلیل خود را اینطور بیان می‌کند که هر چه از موسیقی بیشتر میدانممی‌دانم به قدرت صدای معین بیشتر پی می‌برم. در ضمن وی موفقیت خود را در عرصه خوانندگی مدیون تشویقهای معین می دا ند.
* . پویا خواننده نسل جوان که سبک موسیقی او بسیار شبیه به معین است بی پرده می‌گوید اگر معین خواننده نبود ودر عرصه موسیقی هیچگاه وارد نمی‌شد من هیچوقت به سراغ آواز و موسیقی نمی‌آمدم. البته پویا می‌گوید من این جمله را به شخص آقای معین هم گفته‌ام.
* شهرام شب پره شب‌پره می‌گوید هر خواننده‌ای قدرت زنده خواندن بدون امکانات را ندارد اما معین را دراین زمینه استثنا میداندمی‌داند و می‌گوید زمانیکه ترانه یکی را دوست می‌دارم را شنیدم باهیجان با ابی و دیگر هنرمندان نزدیک چندین بار این آهنگ را گوش کردیم و بارها این ترانه را خواندیم.
* رضا صادقی می‌گوید آرزو دارم ترانه‌ای را با معین همصدایی کنم. عاشق و شیفته بزرگ مردیبزرگ‌مردی ایشان هستم.
* حمید شب خیز بارها و بارها علت موفقیتهای پی در پی معین را افتادگی و فروتنی او می داندمی‌داند و می‌گوید هیچ وقت محبوبیت و معروفیت او را گول نزدهگول‌نزده است و معین همیشه همانی بوده که است. هردو این صاحبان [[تلویزیون]] و تلویزیونهای دیگر فارسی زبان بارها وبارها از معین دعوت کرده‌اند که در برنامه‌های آنهاشرکت کند و وقتی که مردم از آنها سراغ معین را می‌گیرند آنها می‌گویند ما بارها ازاو دعوت کرده‌ایم اما او زیاد اهل مصاحبه وپرسش و پاسخ نیست. حتی در خیلی از مسابقه‌های تست صدا که از همین تلویزیونهاپخش می‌شود یکی از ترانه‌هایی که جزو لیست تست است و باید شرکت کننده یکی از آنها را انتخاب کند و بخواند از کارهای معین انتخاب می‌شود.
 
== مروری بر آثار ==
 
* '''بچه‌های البرز (خون سیاوش)'''
بچه‌های البرز، بغض فروخورده من ایرانی است. روایتی از اندوهی هزاران ساله که بر دوش من و تو سنگینی می‌کند. فریاد فرو خورده‌ایفروخورده‌ای که در ورق به ورق تاریخ سرزمین من و تو تبدیل به سنگواره‌هایی بزرگ شده است.
بابک صحرایی می‌گوید:بچه‌های البرز (خون سیاوش) را در اسفند ماه ۱۳۸۰ نوشتم. ترانه که به پایان رسید با استاد بابک بیات تماس گرفتم. یادم هست وقتی خون سیاوش را پشت تلفن برای استاد بیات می‌خواندم بغض کرد و همان موقع ساخت ملودی نیز آغاز شد.
 
سطر ۲۲ ⟵ ۲۴:
 
تمام آنچه مربوط به این قطعه می‌شود را دوست دارم. از ملودی جاوادنه استاد بیات تا اجرای بی نظیر معین عزیز و تنظیم زیبای کاظم عالمی. بر این عقیده‌ام که معین بهترین صدایی است که می‌توانست به این ترانه و ملودی جان ببخشد..
ای کاش بابک زنده بود و ....
 
* '''ملاقات'''
ترانه‌ای از ژاکلین دردریان وملودی خود او با تنظیمی از کاظم عالمی و صدای معین.
همیشه ترانه‌هایی که به عنوان اولین آهنگ در آلبوم قرار می‌گیرند باید مخاطب را اصولااصولاً در همان لحظه جلب کنند اکثر خواننده‌ها معمولامعمولاً ترانه‌های شاد و احیانااحیاناً ۸/۶ خود را به این عنوان قرار می‌دهند اما معین و عدهٔ کمی از خوانندگان ما این کار را نمی‌کنند ترانه آغازی بسیار زیباست و هر سلیقه‌ای را جذب می‌کند ریتم گیتار آغازی هم زیباست نکته جالب استفاده کاظم عالمی در تنظیم از ساز ویولنسل هست که خیلی کم در کارهای معین استفاده می‌شد ولی در کل همان حال و هوای تنظیم‌های عالمی در آن حفظ شده و تغییر آن چنانی وجود ندارد ولی به نظر من اگر به جای تار و سایر سازهای سنتی از پیانو استفاده می‌شد جالبتر بود چون آهنگ این پتانسیل را دارد نکته دیگر غافلگیری مخاطب در ادامه شعر است چون ترانه با مضمونی عاشقانه شروع می‌شود در واقع گفتگویی با معشوق است اما در ادامه ترانه سرا ترس‌ها ی خود را بیان می‌کند خیلی‌ها بر این باورند که می‌بایست حالت مناظره ترانه ادامه میافت و بعضی‌ها اعتقاد دارند که این خود نوعی از حالت‌های عشق است که در ادامه راه عشق ترس‌هایی بر عاشق تحمیل می‌شود که در کل بستگی به پذیرش و نظر مخاطب دارد
نکته دیگر خستگی مشخص و مبرز در صدای معین هنگام خواندن این اثر است که نمیدانمنمی‌دانم به خاطر آماده نبودن صدا بوده یا نوعی خواست خواننده در نوع خواندن بوده که به نظر من دومین ایده درست تردرست‌تر است چون نوع شعر نوعی است که خسته بودن راوی را در خود دارد.
این ترانه از جمله ترانه‌هایی است که مورد استقبال قرار گرفته ولی به نظر من اگر قسمت دوم ترانه آهنگ بیشتر روش کار می‌شد خیلی بیشتر هم مورد استقبال قرار می‌گرفت چون ملودی خیلی قوی است.
 
* '''وقتی تو با من نیستی'''
اهورا توانسته با این ترانه به یاد ماندنی هم حس بابک بیات و هم حس معین را جاری سازد و سوژه بی نظیرش ملودی را دو چندان می‌کند استفاده از پیانو ویولن گیتار درامز و مخصوصامخصوصاً ویولنسل در بخش‌های پایانی دیوانه کننده است. یعنی چقدر باید یک تنظیم کننده زیرک باشد که این چنین بی نقص تنظیم کند مرحبا به بامداد که حس بابک بیات در سالهای دهه ۵۰ را دوباره زنده کرد.
اما از اینها که بگذریم به معین می‌رسیم صدایی استثنایی بی نظیر معین با این اجرا اعتماد قلبی من مبنی بر بهترین بودنش را ثابت کرد وای وای اجرای معین دیوانه کننده است بغض و خستگی صدا درقسمت اول ملودی و اوج گرفتن‌های مقتدر و احساسی همراه با تحریرهای بی نظیر معین را جاودانه می‌سازد. تحریر‌هایتحریرهای معین در این اثر غوغا می‌کند مطمئنامطمئناً هیچ خواننده‌ای نمی‌تواند این ترانه را به زیبایی معین بخواند. تحریر‌هایتحریرهای روی کلمات: خیالی- می‌آید- کوهم – دریا ((«فوق تصور))- میان پیراهن((استثنایی))- می‌ماند ((آخر هر چی تحریر))-تنها ((فقط معین به این زیبایی این تحریر را ادا می‌کند))» نیستی- چه می‌ماند ((«تماشایی))» البته فقط تحریر نیست که اجرای معین را بی نظیر می‌سازد حس معین که در صدایش نهفته است غوغا می‌کند خسته کردن صدا در هنگام نواختن ویولنسل در قسمت اخرآخر ((«غیر از غبارو آدم و آهن چه می‌ماند))» شاهکار معین است چون ویولنسل هم سازی خسته است
 
* '''جدایی'''
آهنگی از استاد بیات و ترانه‌ای از بابک صحرایی و تنظیم فرد میرزا
مطمئنامطمئناً بیشترین جلب توجه از میان ترانه‌های آلبوم طلوع مختص این ترانه زیباست آهنگسازی فوق العادهفوق‌العاده استاد بیات شعر با احساس بابک صحرایی صدای جادویی معین و تنظیم بی نقص فرد میرزا همه دلیل مورد توجه قرار گرفتن این ترانه است.
می‌خواهم بیشتر راجع به نوع خواندن معین صحبت کنم((از جدا شدن نوشتی رو تن ...)) بسیار با احساس شروع می‌شود ادای کلمه یا مرگ در عین این که تحریر بسیار زیبایی دارد با احساس قوی ای نیز همراه شده و نکته جال این که در آخر ترانه که دوباره یا تو یا مرگ گفته می‌شود این بار بدون تحریر و با بغضی که گریه آدم رو در می‌آورددرمی‌آورد همراه است و این هنر معین است و همیشه آن را ثابت کرده
تحریر‌هایتحریرهای پشت سر هم دقیق کنترل شده و سریع معین که نشان از قدرت بالای حنجره او در ادای تحریرهای عربی دارد باعث شده تا خواندن این آهنگ شبیه معین برای خوانندگان دیگر بدل به رویارؤیا شود و به نظر من همین امر است که باعث شده تا استاد بیات آهنگ را به معین بدهد البته بگویم که احساسی شدن کار تا این حد تنها از معین بر می‌آید و چه انتخاب جالبی از استاد بیات که معین را به عنوان خواننده این اثر انتخاب کرده و مسلما هیچمسلماً کسهیچ‌کس جز معین یارای خواندن اثر را به این زیبایی ندارد
معین با این اثر بار دیگر قدرت خوانندگی خود را در کنار احساس وصف نشدنیش به رخ کشید و ثابت کرد بهترین خواننده ایران است.
بابک صحرایی می‌نویسد: ترانهٔ جدایی را اواخر پاییز ۸۱، بر روی ملودی استاد بیات نوشتم. ملودی استاد بیات مثل همیشه من را به جهان دیگری برد و تمام ترانه در زمانی نزدیک به نیم ساعت نوشته شد. تعداد بسیار کمی از ترانه‌های من در جنین زمان کوتاهی نوشته شده‌اند. آن زمان هر چه نوشتم برگرفته از احساس عمیق جاری در ملودی بود. نه عاشق بودم و نه حتی در فکر کسی. هرچند که بعد‌هابعدها این ترانه ترجمهٔ بسیاری از لحظاتم شد.
 
* '''ای عشق'''
حتماً می‌دانید که قالب رایج ترانه چهارپاره است. این ترانه نیز در همین قالب سروده شده با این تفاوت که شاعر بیتی را- که از نظر وزنی مستقل است- میان هر چهارپاره تکرار کرده. (بی تو من خرابم در رنج و عذابم ای [[عشق]] ای [[عشق]] ای [[عشق]])این تک بیت را باید پل ارتباطی بین هر دوبیت یا هر چهارپاره بنامیم. ممکن است بگویید: شعر نیازی به چنین پل ارتباطی ندارد و بدون این تک بیت هم هر چهار پارهچهارپاره با چهارپاره بعدی از نظر وزنی و معنایی مرتبط است. باید بگویم: این ارتباط فقط در دو چهار پارهچهارپاره اول کاملاً برقرار است اما در چهارپاره سوم وزن تغییر می‌کند و اگر قرار بود خواننده بدون تکرار آن تک بیت ناگهان از چهارپاره دوم به چهارپاره سوم بیاید، چون وزن ناگهان عوض می‌شد، این کارخیلی غیر طبیعیغیرطبیعی و ناشینانه جلوه می‌کرد. اما استاد رادمنش با تمهید این تک بیت به کل شعر که در واقع دارای سه وزن عروضی متفاوت است انسجامی یکپارچه بخشیده و از آنجا که آهنگسازی و تنظیم هم کار خودشان بوده است با تسلط کامل این کار را انجام داده‌اند.
از نظر زبانی این ترانه کاملاً یکدست است و هیچ عیبی در آن دیده نمی‌شود. وقتی من از زبان و نحوه بیان ترانه‌های قبلی ایراد می‌گرفتم ممکن بود با خود فکر کنید شاید بنده توقع دارم خواننده برود مثلاً ترانه‌های خیام و حافظ و سعدی و ... را بخواند اما همینطورهمین‌طور که می‌بینید من همین ترانه‌های امروزی را بسیار دوست دارم و تحسین می‌کنم به شرط آنکه مثل همین ترانه (ای [[عشق]]) در عین سادگی، زیبا و بی عیب و نقص باشند.
در این ترانه از قافیه به درستی استفاده شده و چون در هر سه «چهارپاره» علاوه بر قافیه از ردیف هم کمک گرفته شده، شنونده از این هماهنگی قوی کلمات هم، علاوه بر موسیقی ترانه، لذت می‌برد. حتی تک بیت تکراری شعر هم دارای قافیه درونی است و مصراع اول آن از نظر موسیقایی به تنهایی چون بیتی کامل است. تکرار «ای [[عشق]]» در مصراع دوم تک بیت شعر هم واقعاواقعاً ایده زیبا و خوبی است که استاد بابک رادمنش به زیبایی آن را تحقق بخشیده.
محتوای شعر حدیث کهن اما همیشه تازه عشق است. صحبت از [[عشق]] هیچ وقت حرف تازه‌ای نبوده است، شاعران بی شماری در وصف آن سخن‌ها گفته‌اند، با این حال مخاطبان هیچ گاههیچ‌گاه از شنیدن اشعار عاشقانه دلزده نخواهند شد چرا که [[عشق]] درد و نیاز مشترک انسان‌ها و سرّ و سرود دل آن هاست، و با هیچ صاحبدلی غریبه نیست. به قول شاعر:
یک قصه بیش نیست غم [[عشق]] وین عجب کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است
مضاف بر اینکه در این شعر استاد بابک رادمنش کیفیت [[عشق]] و حال و روز عاشق را به زیبایی و سادگی به تصویر کشیده و زمینه راز و نیاز مخاطب را با حضرت «[[عشق]]» فراهم ساخته است.
در دو پاره ابتدایی شعر «ای [[عشق]]» و «عشقه» در جایگاه ردیف شعر قرار گرفته‌اند و تکرار بسیار واژه «[[عشق]]» در سرتاسر شعر را موجب شده اندکه این خود باعث التذاذ هرچه بیشتر شنونده می‌شود، هم از نظر موسیقایی و هم از نظر معنوی، چراکه شنیدن نام محبوب برای انسان همیشه دلنواز و تکرار آن باعث تسکین جان است. انسان صاحب دل از شنیدن نام نامی «[[عشق]]» لذت می‌برد آنسان که مجنون از شنیدن نام لیلی. به همین علت است که زیبایی دوپاره ابتدایی شعر- بدون در نظر گرفتن موسیقی – برای مخاطب بیشتر از قطعه آخر است با وجود اینکه قطعه پایانی نیز از ردیف و قافیه برخوردار است. من فکر می‌کنم ردیف قرار گرفتن «ای [[عشق]]» و «عشقه» باعث لذت معنوی مخاطب است.
اما قطعه پایانی شعر نیز زیبایی‌های خاص خود را دارد؛ شاید تنها راهی که بتوان از طریق آن اهمیت چیزی را درک کرد این باشد که فقدان آن چیز را مجسم نماییم تا ضرورتش را دریابیم. این همان چیزی است که شاعر به مخاطب پیشنهاد می‌کند شاعر از مخاطب خود می‌پرسد: اگر [[عشق]] و معشوق وجود نداشت چه می‌شد؟ انسان در لحظه‌های غم و نا امیدیناامیدی به چه چیزی پناه می‌برد و چگونه مصائب روزگار را تحمل می‌کرد؟ به نظر من این قسمت شعر، حاوی پیام اصلی شاعر است و لازم است که مخاطب بیش از پیش در آن تأمل کند. همانطورهمان‌طور که قبلاً گفتیم از [[عشق]] بسیار سخن رفته است اما از فقدان [[عشق]] چطور؟ از انسان بدون [[عشق]]، دنیای بدون [[عشق]]، رویایرؤیای بدون [[عشق]]، روزهای بدون [[عشق]]، شب‌های بدون [[عشق]]. ... تنها پس از تأمل در این مقولات است که می‌توان [[عشق]] را – که حقیقتاحقیقتاً چیزی وصف ناشدنی است – توصیف کرد؛ وظیفه‌ای که شاعر به تنهایی نمی‌تواند آن را بر دوش کشد و لاجرم بخشی از آن را بر دوش شما مخاطبان نهاده است و از شما می‌خواهد دنیای بدون [[عشق]] را در نظر آورید و از این رهگذر این موهبت الهی را بیشتر بشناسید و قدر آن را بیشتر بدانید
 
== پیوند به بیرون ==