سعید نفیسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴:
== دربارهٔ او ==
* «سعید نفسیی استاد ما بود. یکی از شریفترین کسانی که من در عمر خود دیدهام. تا آخر عمرش با او رابطه دوستانه نزدیک داشتم. مشوق من در ترجمه بوطیقای [[ارسطو]] او و [[پرویز ناتل خانلری|دکتر خانلری]] بودند.»
** ''[[فتحالله مجتبایی]]''، ۱۳۹۴<ref name="حسرت کتابهای نخوانده را دارم">سایرمحمدی، «حسرت کتابهای نخوانده را دارم: گفت وگو با استاد فتحالله مجتبایی، مرد ماندگار فرهنگ»، روزنامه ایران، شمارهٔ ۵۹۷۵، ۲۱ تیر ۱۳۹۴، صفحهٔ ۷.</ref>
* «در ایران من سعید نفیسی را از شریفترین انسانها میدانم. با او خیلی خاطره دارم. استاد من بود. وقتی درس ما تمام میشد و میخواست از دانشگاه به خانه برود در خیابان هدایت که یکی – دو کیلومتر با دانشکده فاصله داشت، دو بغل کتاب به همراه میبرد. پاهایش مثل نی قلیان بود. با آن پاهای نحیف و کتابهای سنگین در بغل وقتی به سمت خانه حرکت میکرد، من میدویدم و کتابها را از دستش میگرفتم، نمیداد. من به زور میگرفتم و تا در خانهاش میبردم. بعد که دید من خیلی به او محبت دارم، یک روز مرا دعوت کرد ناهار به منزل. گفت خانمم آبگوشت درست کرده بیا برویم خانه ما. باهم رفتیم خانهاش. از آن به بعد دیگر روابط ما با نفیسی روابط دوستانه شد. روابط ما استاد – شاگردی بود. یکی از صادقترین و شریفترین آدمهایی که در عمرم دیدم، نفیسی بود. من در زندگی دو نفر را دیدم که در صداقت و شرافت کمنظیر بودند، یکی سعید نفیسی و دیگری خلیل ملکی.»
** ''[[فتحالله مجتبایی]]''، ۱۳۹۴<ref name="حسرت کتابهای نخوانده را دارم" />
== منابع ==
|