محسن هشترودی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز اصلاح املا
جز ابرابزار
خط ۱:
'''[[w: محسن هشترودی|محسن هشترودی]]''' (۲۲ دی ۱۲۸۶ [[تبریز]] - ۱۳ شهریور ۱۳۵۵ [[تهران]]) ازفیلسوف، [[شاعر]] و [[ریاضی‌دان|ریاضی‌دانانریاضی‌دان]] معاصر [[ایران|ایرانی]] بود. او در مدرسه دارالفنون در تهران تحصیل،تحصیل و مدرک دکترای خود را در ریاضیات از دانشگاه سوربن در فرانسه دریافت کرد. پس از بازگشت به تهران، مقام استادی دانشسرای عالی، ریاست دانشگاه تبریز و ریاست دانشکده علوم دانشگاه تهران را عهده‌دار بود.
 
== گفتاوردها ==
خط ۹:
* «در حدود دو قرن پیش ثابت شد که جسم، منفصل است و در آغاز قرن ۲۰ انرژی را هم منفصل فرض کردند و کوانتومِ انرژی به‌وجود آمد و ثابت شد انرژی یک مرتیه به سیّاله فرو نمی‌ریزد بلکه منقطع است. حالا البته می‌دانیم همه‌چیز در جهان منفصل است ولی علت آنکه آن را متصل می‌بینیم این است که در لباس زمان و مکان به همه‌چیز می‌نگریم. آیا زمان متصل است یا منفصل نمی‌دانیم و آیا زمان واقعاً یکنواخت است یعنی صبح و بعدازظهر یک جورند؟ ما این‌ها را فرض می‌کنیم تا بتوانیم اندازه بگیریم ولی واقعاً نمی‌دانیم؛ برای اینکه ممکن است صبح زودتر از بعدازظهر طی شود. مکان هم همین‌طور است. نمی‌دانیم مکان متخلخل است یا پر.»<ref name="تاریخ علم و فلسفه علم">[http://www.mo-ha.com/wp-content/uploads/2014/07/متن-آخرین-سخنرانی-محسن-هشترودی.pdf تاریخ علم و فلسفه علم - محسن هشترودی - دانشگاه ملّی(۱۳۵۵/۰۲/۲۹)]</ref>
* «آنتروپی یک سیستم بستهٔ دائم به سمت کمال است یعنی تابعی است که همواره مشتق آن مثبت است و آنتروپی دائماً ترقی می‌کند. پیرشدن یعنی افزوده شدن آنتروپی و [[مرگ]] یعنی ماکسیمم آن که زایندهٔ انرژی است. اینکه علما و قدمای هندی مرگ را می‌ستودند، می‌دانستند که این کمال نفسانی است که مرگ را در پی دارد و وقتی آن کمال پیدا شد انسان باید بمیرد و طبیعت موجود ناقص را نمی‌پذیرد، مگر وقتی که به کمال نفسانی رسیده باشد. در فیزیک نماینده این سیر کمال آنتروپی است که تابعی است که مشتق آن همواره مثبت است و دائماً افزوده می‌شود و این سیر یک جهتهٔ زمان را نشان می‌دهد.»<ref name="تاریخ علم و فلسفه علم">[http://www.mo-ha.com/wp-content/uploads/2014/07/متن-آخرین-سخنرانی-محسن-هشترودی.pdf تاریخ علم و فلسفه علم - محسن هشترودی - دانشگاه ملّی(۱۳۵۵/۰۲/۲۹)]</ref>
* «بی‌شک موج از دریا نمی‌تواند بگریزد و انسان هم از [[مرگ]] گریزی ندارد. به‌شمال برود به‌طرف مرگ خواهد رفت، به‌جنوب و شرق و غرب هم برود باز رو به مرگ خواهد رفت. پس زیستن ولقعیواقعی آن نیست که در گوشه‌ای بنشینید و در انتظار مرگ بمانید تا مرگ بیاید. باید در مبارزه با مرگ مُرد و زندگیِّ واقعی این است، نه‌درگوشه‌ای در انتظارِ مرگ نشستن.»<ref name="تاریخ علم و فلسفه علم">[http://www.mo-ha.com/wp-content/uploads/2014/07/متن-آخرین-سخنرانی-محسن-هشترودی.pdf تاریخ علم و فلسفه علم - محسن هشترودی - دانشگاه ملّی(۱۳۵۵/۰۲/۲۹)]</ref>
* «ابدیّت فقط در جهانِ اندیشه است.»<ref name="تاریخ علم و فلسفه علم">[http://www.mo-ha.com/wp-content/uploads/2014/07/متن-آخرین-سخنرانی-محسن-هشترودی.pdf تاریخ علم و فلسفه علم - محسن هشترودی - دانشگاه ملّی(۱۳۵۵/۰۲/۲۹)]</ref>
* «ما صدایِ نالانِ بادهای سرگردانیم که از قُلَلِ شامخهٔ کوه‌ها در پیِ آسودگی و آسایش ناله می‌کنیم، غافل که آسایش و آرامشِ ما مرگِ ماست. وقتی هوا ایستاد باد دیگر نیست و باد تا وقتی هست که هوا در وزش باشد. بنابرین ترس از مرگ چیزی بیهوده و همه افسانه است.»<ref name="تاریخ علم و فلسفه علم">[http://www.mo-ha.com/wp-content/uploads/2014/07/متن-آخرین-سخنرانی-محسن-هشترودی.pdf تاریخ علم و فلسفه علم - محسن هشترودی - دانشگاه ملّی(۱۳۵۵/۰۲/۲۹)]</ref>
خط ۶۱:
[[رده:دانشمندان|ه]]
[[رده:ریاضی‌دانان|ه]]
[[رده:شاعران ایرانی|ه]]