کارل مارکس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱:
[[پرونده:Hw-marx.jpg|thumb|هیچ‌کس مخالف آزادی نیست؛ حداکثر مخالف آزادی دیگران است.]]
 
'''[[W:کارل مارکس|کارل مارکس]]'''، فیلسوف، اقتصاددان، روزنامه‌نگار، و بنیان‌گذار سوسیالیسم انقلابی. زادروز: ([[W:۵ مه ۱۸۱۸ (میلادی)|۵ مه ۱۸۱۸ میلادی]]) در شهر تریر آلمان. مارکس در تاریخ ([[W:۱۴ مارس ۱۸۸۳ (میلادی)|۱۴ مارس ۱۸۸۳ میلادی]]) در لندن درگذشت.
 
== دارای منبع ==
* « هگل در جایی می گویدمی‌گوید همه وقایع و شخصیت هایشخصیت‌های بزرگ تاریخ جهان از نو به شکلی ظاهر می شوندمی‌شوند. وی فراموش کرده اضافه کند: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. »
 
* « هگل در جایی می گوید همه وقایع و شخصیت های بزرگ تاریخ جهان از نو به شکلی ظاهر می شوند. وی فراموش کرده اضافه کند: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. »
** هجدهم برومر لوئیس بناپارت
* «تنها یک رابطهٔ اجتماعی معین بین ِبینِ انسان‌ها است که در چشم ِچشمِ آن‌ها، شکلشکلِ ِ فانتزی ِفانتزیِ رابطهٔ بین ِبینِ اشیا را به خود می‌گیرد.»
 
** ''سرمایه، جلد اول، صفحهٔ ۱۰۴، ترجمهٔ فارسی''
* «تنها یک رابطهٔ اجتماعی معین بین ِ انسان‌ها است که در چشم ِ آن‌ها، شکل ِ فانتزی ِ رابطهٔ بین ِ اشیا را به خود می‌گیرد.»
** ''سرمایه، جلد اول، صفحهٔ ۱۰۴، ترجمهٔ فارسی''
 
* «ایدئولوژی [[تاریخ]]ی ندارد.»
** ''ایدئولوژی آلمانی''
* «تمامی مناسبات ثابت و منجمد شدهشده، ،همراههمراه با زنجیره تعصبات و باورهای باستانی و قابل احترام آن‌ها از میان می‌روند و تمامی نسبت‌های نوپدید پیش از آنکه شکل پیدا کنند خصیصه‌ای باستانی به خود می‌گیرند. هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رودمی‌رود، ،هرآنچههرآنچه مقدس است دنیوی می‌گردد و انسان‌ها در نهایت ناگزیر می‌شوند تا با شرایط واقعی [[زندگی]] و مناسبات خود با همنوعانشان، رو در رو شوند.»
 
** ''مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و [[فریدریش انگلس]]/ ۱۸۴۸''
* «تمامی مناسبات ثابت و منجمد شده ،همراه با زنجیره تعصبات و باورهای باستانی و قابل احترام آن‌ها از میان می‌روند و تمامی نسبت‌های نوپدید پیش از آنکه شکل پیدا کنند خصیصه‌ای باستانی به خود می‌گیرند. هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود ،هرآنچه مقدس است دنیوی می‌گردد و انسان‌ها در نهایت ناگزیر می‌شوند تا با شرایط واقعی [[زندگی]] و مناسبات خود با همنوعانشان، رو در رو شوند.»
* «اگر فرصتی دست دهد، حوصله خواهم‌داشت که در دو یا سه‌صفحه، روش عقلانی که [[هگل]] کشف کرده و بلافاصله آن‌راآن را به عرفان آلوده‌است، برای درک عامه، به صورت قابل استفاده‌ای ارایه دهم.»
** ''مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و [[فریدریش انگلس]]/ ۱۸۴۸''
** ''نامه به [[فریدریش انگلس]]، ۱۵ ژانویه ۱۸۵۸''
 
* «اگر فرصتی دست دهد، حوصله خواهم‌داشت که در دو یا سه‌صفحه، روش عقلانی که [[هگل]] کشف کرده و بلافاصله آن‌را به عرفان آلوده‌است، برای درک عامه، به صورت قابل استفاده‌ای ارایه دهم.»
** ''نامه به [[فریدریش انگلس]]، ۱۵ ژانویه ۱۸۵۸''
 
* «این شهوت سیری‌ناپذیر سودجویی و این اشتیاق مداوم به صرافی، خصلتی است مشترک بین [[سرمایه‌دار]] و کسی که نقدینه‌اش را زیر لحاف پنهان داشته‌است، ضمن این‌که، ذخیره کننده، سرمایه‌دار ابله‌است و سرمایه‌دار، ذخیره‌کننده عاقل.»
** ''سرمایه، جلد اول، قسمت اول، سومین بخش''
 
* «شبحی برفراز اروپا به حرکت درآمده‌است، شبح [[w:کمونیسم|کمونیسم]].»
** ''مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و [[فریدریش انگلس]]/ ۱۸۴۸''
* «فلاسفه فقط به زعم خود جهان را تعبیر کرده‌اند؛ مسأله،مسئله، دگرگونی آن است.»
 
** ''تزهایی دربارهدربارهٔ [[w:فویرباخ|فویرباخ]]/ ۱۸۴۵''
* «فلاسفه فقط به زعم خود جهان را تعبیر کرده‌اند؛ مسأله، دگرگونی آن است.»
* «مَثلمَثلِ ِ«پس از ما گو جهان را آب گیرد!»، شعار هر فرد و هر ملت [[سرمایه‌دار]] است.»
** ''تزهایی درباره [[w:فویرباخ|فویرباخ]]/ ۱۸۴۵''
** ''سرمایه، جلد اول، قسمت دوم، هشتمین بخش''
 
* «[[مذهب]]، آه ِآهِ شکسته در گلوی محرومان رنج‌دیده و ریشخند دنیای سنگ‌دلی است که زائیدهٔ روح بی‌جان شرایط اجتماعی می‌باشد. دین افیون ملت‌هاست.»
* «مَثل ِ«پس از ما گو جهان را آب گیرد!»، شعار هر فرد و هر ملت [[سرمایه‌دار]] است.»
** ''نقدی بر فلسفه حق [[هگل]]/ ۱۸۴۴''
** ''سرمایه، جلد اول، قسمت دوم، هشتمین بخش''
 
* «[[مذهب]]، آه ِ شکسته در گلوی محرومان رنج‌دیده و ریشخند دنیای سنگ‌دلی است که زائیدهٔ روح بی‌جان شرایط اجتماعی می‌باشد. دین افیون ملت‌هاست.»
** ''نقدی بر فلسفه حق [[هگل]]/ ۱۸۴۴''
 
* «نسبت بین فلسفه و آموختن جهان حقیقی، مانند نسبت بین استمناء و همخوابگی است.»
** ''ایدئولوژی آلمانی، کارل مارکس و [[فریدریش انگلس]]/ ۱۸۴۶''
* «نقاب اخلاقی - اقتصادی [[سرمایه‌دار|سرمایه‌داران]] تا زمانی چهرهٔ واقعی آنها را از دیگران می‌پوشاند که پولشان بدون وقفه به عنوان سرمایه کارآییکارایی داشته باشد.»
 
** ''سرمایه، جلد اول، قسمت هفتم/ ۱۸۶۷ میلادی''
* «نقاب اخلاقی - اقتصادی [[سرمایه‌دار|سرمایه‌داران]] تا زمانی چهرهٔ واقعی آنها را از دیگران می‌پوشاند که پولشان بدون وقفه به عنوان سرمایه کارآیی داشته باشد.»
** ''سرمایه، جلد اول، قسمت هفتم/ ۱۸۶۷ میلادی''
 
* «هیچ‌کس مخالف [[آزادی]] نیست؛ حداکثر مخالف آزادی دیگران است.»
** ''گفتگو دربارهدربارهٔ آزادی مطبوعات و انتشارات/ ۱۸۴۲''
 
== واپسین سخن ==
سطر ۴۸ ⟵ ۳۶:
 
== بدون منبع ==
* «[[آزادی]] از جمله تجملاتی است که هرکسی توان کسب آن را ندارد.»
* «اتحاد آن‌هایی که فکر می‌کنند و لذا رنج می‌برند و آن‌هایی که رنج می‌برند و لذا فکر می‌کنند، شرط دگرگون‌سازی جهان است.»
* «بزرگان تنها از آن رو بزرگ بنظر می‌رسند که ما (جلو آن‌ها) زانو زده‌ایم، پس بگذار برخیزیم»
* «زیباترین چیز برای انسان [[زندگی]] است. زندگی فقط یک‌بار به او داده می‌شود، پس باید آن را چنان گذراند که سال‌های به هدررفته عمر، موجب عذابی دردناک نگردد و بر پیشانی داغ رسوایی نزند و تا به هنگام بدرود زندگی بتوانیم بگوییم که همه اوقاتم صرف زیباترین چیزهای جهان، صرف مبارزه در راه رهایی بشریت بوده است. چون تصادف یا حادثه‌ای تراژیک میتواندمی‌تواند رشته آن را بگسلد.»
* «اگر انسان در جسم خود فانی ،فانی، در عمل [[تاریخ|تاریخی]] خود، باقی است.»
نضریه کمونیسم او بر این پایه است که او دنیا را در پنج بازده زمانی حبس میکندمی‌کند اول کون اولیه جایی که مردمان ابتدای تاریخ در جامعه یجامعهٔ بی طبقه زیست میکردندمی‌کردند در وحلهوهله بعد جامعه به شکافی دچار میشودمی‌شود که بین برده و برده دار این فاصله تعریف و البته تزاحمی رخ میدهدمی‌دهد که از دلش کمون و مرحله بعدی متولد میشودمی‌شود که این بار بین کشاورز و زمین دارزمین‌دار این شکاف ایجاد میشودمی‌شود و از برخورده این دو کمون بعدی که سرمایه دار و کارگر است زاده و آن هم به کمونیست یعنی در آخر جامعه یجامعهٔ بی طبقه منتهی میشودمی‌شود.
 
== دربارهدربارهٔ او ==
* «[[آزادی]] از جمله تجملاتی است که هرکسی توان کسب آن را ندارد.»
* «در ساعت دو و چهل و پنج دقیقهٔ بعداز ظهر چهاردهم مارس، بزرگ‌ترین اندیشمند معاصر، از اندیشیدن بازایستاد. تنها دو دقیقه تنهایش گذاشته بودیم، در بازگشت او را در صندلی راحتی‌اش دیدیم که آرام، بسیار آرام، آرمیده بود و افسوس که آرامشی بود ماندگار. با درگذشت او، پرولتاریای مبارز اروپا و آمریکا، اندیشمند بزرگی را از دست داد که فقدان او جبران‌ناپذیر است. با گذشت زمان، فقدان این جان پر شور،پرشور، ژرفتر و گسترده‌تر درک خواهد شد. درست همانطورهمان‌طور که [[چارلز داروین|داروین]] قانون تکامل یا ماهیت موجود زنده را کشف کرد، مارکس نیز قانون تکامل [[تاریخ]] انسانی را کشف نمود»
 
* «اتحاد آن‌هایی که فکر می‌کنند و لذا رنج می‌برند و آن‌هایی که رنج می‌برند و لذا فکر می‌کنند، شرط دگرگون‌سازی جهان است.»
 
* «بزرگان تنها از آن رو بزرگ بنظر می‌رسند که ما (جلو آن‌ها) زانو زده‌ایم، پس بگذار برخیزیم»
 
* «زیباترین چیز برای انسان [[زندگی]] است. زندگی فقط یک‌بار به او داده می‌شود، پس باید آن را چنان گذراند که سال‌های به هدررفته عمر، موجب عذابی دردناک نگردد و بر پیشانی داغ رسوایی نزند و تا به هنگام بدرود زندگی بتوانیم بگوییم که همه اوقاتم صرف زیباترین چیزهای جهان، صرف مبارزه در راه رهایی بشریت بوده است. چون تصادف یا حادثه‌ای تراژیک میتواند رشته آن را بگسلد.»
 
* «اگر انسان در جسم خود فانی ، در عمل [[تاریخ|تاریخی]] خود، باقی است.»
نضریه کمونیسم او بر این پایه است که او دنیا را در پنج بازده زمانی حبس میکند اول کون اولیه جایی که مردمان ابتدای تاریخ در جامعه ی بی طبقه زیست میکردند در وحله بعد جامعه به شکافی دچار میشود که بین برده و برده دار این فاصله تعریف و البته تزاحمی رخ میدهد که از دلش کمون و مرحله بعدی متولد میشود که این بار بین کشاورز و زمین دار این شکاف ایجاد میشود و از برخورده این دو کمون بعدی که سرمایه دار و کارگر است زاده و آن هم به کمونیست یعنی در آخر جامعه ی بی طبقه منتهی میشود.
== درباره او ==
* «در ساعت دو و چهل و پنج دقیقهٔ بعداز ظهر چهاردهم مارس، بزرگ‌ترین اندیشمند معاصر، از اندیشیدن بازایستاد. تنها دو دقیقه تنهایش گذاشته بودیم، در بازگشت او را در صندلی راحتی‌اش دیدیم که آرام، بسیار آرام، آرمیده بود و افسوس که آرامشی بود ماندگار. با درگذشت او، پرولتاریای مبارز اروپا و آمریکا، اندیشمند بزرگی را از دست داد که فقدان او جبران‌ناپذیر است. با گذشت زمان، فقدان این جان پر شور، ژرفتر و گسترده‌تر درک خواهد شد. درست همانطور که [[چارلز داروین|داروین]] قانون تکامل یا ماهیت موجود زنده را کشف کرد، مارکس نیز قانون تکامل [[تاریخ]] انسانی را کشف نمود»
** ''[[فریدریش انگلس]]، در مراسم تشییع او (۱۷ مارس ۱۸۸۳)''
* «کارل مارکس زمانی جهان را ترک گفت که میلیون‌ها کارگر انقلابی، از معدن‌های سیبری تا کالیفرنیا، از اروپا تا آمریکا، [[عشق|عاشقانه]] دوستش داشتند و در فقدانش سوگوار شدند. با صراحت می‌گویم: گرچه این انسان، مخالفان بسیاری داشت، اما هیچ‌کس را با شخصیت وی خصومتی نبود.»
** ''[[فریدریش انگلس]]''
 
سطر ۶۹ ⟵ ۵۳:
{{ناتمام}}
 
[[رده:فیلسوفان|مارکس،کارلمارکس، کارل]]
[[رده:روزنامه‌نگاران]]
[[رده:سوسیالیست‌ها]]
سطر ۷۸ ⟵ ۶۲:
[[رده:کمونیست‌ها]]
[[رده:فیلسوفان سده ۱۹ (میلادی)]]
 
<br />
{{سخ}}