ریچارد داوکینز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱:
[[پرونده:Richard_dawkins_lecture.jpg|thumb|left|بیخدایان باید به بیخدایی خود مفتخر باشند، نه شرمنده. زیرا بیخدایی فرد نشانهٔ صحت و استقلال ذهن اوست - ریچارد داوکینز]]
'''[[W:ریچارد داوکینز|ریچارد داوکینز]]''' ([[W:۲۶ مارس|۲۶ مارس]] [[W:۱۹۴۱ (میلادی)|۱۹۴۱]])
، [[دانش|دانشمند]] و زیستشناس انگلیسی. مشهور به خاطر کتابهای [[علم|علمی]] دربارهٔ [[فرگشت]] و دیدگاههایش درمورد [[دین]]، [[بیخدایی]] و ممتیک (یا «فرگشت فرهنگی»).
== دارای منبع ==
* «افراد [[مذهب|مذهبی]] وقتی که با [[دانش|علم]] مواجه میشوند به سه گروه بزرگ تقسیم میشوند. من آنها را چنین طبقهبندی میکنم: «جاهل»، «عالمنما» و «لاادری».»
** ''مناظره با مذهب''
* «امروزه «نظریه تکامل» همانند «نظریه گردش زمین به دور خورشید» به قدری روشن است که جای هیچگونه شک و شبهای باقی نگذاشته است.»
** ''ژن خودخواه/ ۱۹۷۶، ۱۹۸۹''
* «ایمان [[مذهب|دینی]]، دست کم به تعبیر متعارف آن، یک «پندار» است: باور کاذبی است که در برابر تمام شواهد خلاف خود سختجانی میکند. من این نظر [[رابرت ام پیرسیگ]]Robert Maynard Pirsig را تأیید میکنم که میگوید: هنگامیکه یکنفر دچار پندار میشود، او را
** ''پندار خدا''
* «بگذار تا بشردوستی و گشادهدستی را بیاموزیم، از آنرو که نفسپرست زاده
** ''ژن خودخواه/ ۱۹۷۶، ۱۹۸۹''
* «بیخدایان باید به بیخدایی خود مفتخر باشند، نه شرمنده. زیرا بیخدایی فرد نشانهٔ صحت و استقلال ذهن اوست.»
** ''پندار خدا''
* «کسی که به صحت چیزی باور دارد چون در [[کتاب]] مقدساش آنطور نوشته
** ''مصاحبه با بیبیسی/۲۰۰۴ میلادی''
* «گرچه «خداناباوری»، به احتمال قوی پیش از [[چارلز داروین]] قادر به دفاع منطقی از خود بوده است، اما داروین نخستین [[روشنفکر]] منکر وجود خدا بود که ظهور کرد.»
** ''ساعتساز نابینا''
* «من به
** ''پیشگفتار پندار خدا''
* «نباید کودکان را به کیش والدینشان دانست و بر آنها برچسب [[مذهب|دین]] خاصی زد. اصطلاحاتی مثل «بچه کاتولیک» یا «بچه مسلمان» باید منزجرکننده محسوب شوند.»
** ''پندار خدا''
== بدون منبع ==
* «با استفاده از شواهد مولکولی
== علم، توهّم و گرایش به شگفتی ==
* شما میتوانید درسی به ارسطو بدهید. درسی که همهٔ وجودش را به رعشه بیاندازد. ارسطو یک علّامهٔ دهر بود، عقل کلّی بود برای تمام اعصار. اما شما نه تنها میتوانید در مورد جهان بیش از او بدانید، بلکه میتوانید فهم عمیقتری از کارکرد همه چیز داشته باشید. این مزیتی است که زندگی پس از [[آلبرت اینشتین|نیوتون]]، [[چارلز داروین|داروین]]، [[آلبرت اینشتین|اینشتین]]، پلانک، واتسون، کریک و دیگر [[دانشمند|دانشمندان]]
* نیاکان ما درطی نیمهٔ اول زمان زمین شناختی،
* این هم کلیشهای شده که
* اگر بخواهید تبهکاری کنید، علم قویترین تسلیحات را در اختیارتان میگذارد؛ اما
* اما شاید بقیه که قرار نیست کار علمی کنند، یک طبقهٔ جداگانه را تشکیل دهند. طبقهای که علم، تفکر علمی، و تاریخ علم را میستایند اما به تجارب آزمایشگاهی نمیپردازند.
* معمولاً سرسختترین منتقدان [[علم]] هم مفید بودن آن را میپذیرند، درحالی که شگفتیزایی آن را کاملاً فراموش میکنند.
== نامحتملی وجود خدا ==
* اکنون ما میدانیم که نظم و هدفمندی ظاهری جهان موجوات زنده حاصل فرآیندی سراسر متفاوت است. فرآیندی که بدون نیاز به وجود هرگونه طراح عمل میکند و پیامد قوانین کاملاً سادهٔ فیزیک است. این
==
* آن یکی بچه [[پروتستان]] است؛ آن دیگری بچه [[هندو]] است؛ آن یکی بچه [[مسلمان]] است؛ آن کودک فکر میکند که خداها خیلی زیاد هستند؛ آن کودک دیگر حتی یک خدا را هم به زور قبول دارد. اما چنین تصوراتی از کودک داشتن مضحک است. برچسب زدن به کودک تازه متولد شده، و او را پیشاپیش بر پایهٔ دین موروثی والدیناش، یا حتی به ضرس قاطع، پیرو فلان یا بهمان دین خواندن، بدین معناست که برای کودک اعتقاداتی در مورد [[کیهان]] و خلقت، دنیا و عقبی، دربارهٔ اخلاق جنسی، سقط جنین و بهمرگی قائل شویم. این نوعی سوء استفادهٔ ذهنی از کودک است.
== دلایل خوب و بد برای باورکردن ==
* چون کودکان باید جذب کنندهٔ اطلاعات سنتی باشند،
== سخنرانی آیا علم یک دین است؟ ==
* ایمان، یعنی باوری که متکی بر تجربه نباشد، گناه نخستین تمام ادیان است.
* خوب، باید گفت علم یک دین نیست و هرگز هم سر از دین
* دانش میتواند دیدگاهی به [[حیات]] و جهان ارائه دهد، که
==
* با این همه بیتهای ذهنی که باید دانلود کرد، و این همه کدهایی که باید درونی کرد، شگفتآور نیست که ذهن ساده لوح کودک آمادهٔ پذیرش همه جور پیشنهاد، مستعد تخریب، و طعمهٔ سهل و آسانی برای شیادان، رمالها و راهبهها است. ذهن کودک به بدن بیمارانی میماند که دچار ضعف سیستم دفاعی بدن هستند، این ذهن پذیرای همه جور عفونت است. عفونتهایی که بزرگترها میتوانند بدون هیچ زحمتی به آن منتقل کنند.
* به دو کیفیتی بیاندیشید که یک ویروس، یا هرگونه خودتکثیرگر انگلی، از محیط مناسب میطلبد. دو کیفیتی که سازوکار سلولی را برای دی ان آ ی انگلی و کامپیوترها را برای ویروس چنان محیطهای مستعدی میسازند. کیفیت نخست، آمادگی برای تکثیر دقیق اطلاعات است، گیریم با قدری خطا که سپستر به طور دقیق مجدداً بازتولید میشوند. کیفیت دوم، آمادگی برای تبعیت از دستورالعملهایی است که در اطلاعات موجود در خودتکثیرگر درج شدهاند.
* دومین ویژگی یک محیط مستعد ویروس نیز - اینکه محیط میزبان باید بتواند از برنامهای با دستورالعملهای مندرج در ویروس تبعیت کند - در مغزها تنها از نظر کمّی کمتر از
* ده سال قبل ممکن بود هزاران مایل در [[آمریکا]] سفر کنید و حتی یک نفر را هم نبینید که کلاه بیسبال را وارونه بر سر گذاشته باشد. اما امروزه کلاه بیسبال وارونه را میتوان همه جا یافت. نمیدانم الگوی جغرافیایی گسترش کلاه بیسبال وارونه در آمریکای امروز دقیقاً چگونه است، اما مسلماً واگیرشناسی از باصلاحیتترین تخصصها برای بررسی این پدیده است.
* یافتن [[ویروس]]های ذهنی موفق هم مانند یافتن ویروسهای کامپیوتری موفق برای قربانی دشوار خواهد بود. اگر شما قربانی ویروسی باشید، ممکن ست که این نکته ندانید، و حتی قویاً منکر ویروسیبودن باشید. خوب اگر یافتن ویروس در ذهن خود دشوار است، برای ویروسیابی چه نشانگانی را میتوان به کار گرفت؟ من با تصور اینکه یک کتاب درسی [[پزشکی]] چگونه میتواند علائم ابتلا به یک ویروس ذهنی نوعی را برشمارد، به این پرسش پاسخ میدهم. بیمار نوعاً خود را عمیقاً ناگزیر مییابد که یک اعتقاد درونی را صادق، صواب یا ارزشمند بیانگارد: اعتقادی که به نظر نمیرسد نیازی به شواهد یا استدلال داشته باشد، اما با این حال، شخص احساس میکند که کاملاً مجابکننده و متقاعد کننده باشد. ما پزشکان چنین باوری را «ایمان» میخوانیم.
خط ۵۹:
* همگی ما نسبت به بیشتر خدایانی که بشر تاکنون باور داشته [[بیخدا]] هستیم. برخی تنها یک [[خدا]] فراتر میرویم.
* دانش به ما میآموزد که چگونه پیچیدگی (سختی) از داخل سادگی (آسانی) به وجود میآید. نظریهٔ خدا هیچ توضیح مفیدی برای هیچ چیز نمیدهد، زیراکه تنها به سادگی چیزی را که میخواهیم توضیح دهیم بدیهی میانگارد.
* اشکال کار در آنجا است که این ما هستیم که
* ما میپذیریم که شبیه ایپها هستیم؛ ولی به ندرت حاضریم قبول کنیم که در واقع ما هم ایپ هستیم. نیای مشترک ما با شامپانزهها و گوریلها بسیار نزدیکتر [متأخرتر] از نیای مشترک آنها با اِیپهای آسیایی -اورانگوتان و گیبون- است. هیچ
* با استفاده از شواهد مولکولی
== نسبت دینداران با علم ==
خط ۶۷:
* من شک دارم که اگر امروزه از مردم در مورد توجیه شان برای وجود خدا بپرسید، دلیل اصلیشان علمی خواهد بود. به نظر من، اغلب مردم فکر میکنند که برای توضیح پیدایش جهان، و به خصوص پیدایش حیات، به خدا نیاز دارند. آنها اشتباه میکنند، اما این جهل زادهٔ نظام آموزشیمان است.
* جهانی با وجود خدا بسیار متفاوت با جهانی بدون خداست. [[فیزیک]] یا [[زیستشناسی]] در جهانی که خدا باشد فرق میکند. به همین خاطر است که اغلب ادعاهای اصلی دین علمی هستند. دین یک نظریهٔ علمی است.
* مشکل اینجاست که خدا به این معنای پیچیدهٔ فیزیکدانها هیچ شباهتی با خدای انجیل یا هر دین دیگری ندارد. اگر فیزیکدانی بگوید که خدا نام دیگر ثابت پلانک است، یا یک اَبَرریسمان است، سخن او را تعبیر استعاری این مطلب تلقی میکنیم که میگوید سرشت
* اغلب میشنویم که طرفداران «عدم رقابت» میگویند که گرچه هیچ شاهدی برای اثبات وجود خدا وجود ندارد، اما هیچ شاهدی هم برای نفی وجود او نیست. پس بهتر است چشمان خود را باز نگه داریم و [[اگنوستیک]] (ندانمگرا) بمانیم. در نگاه نخست، چنین مینماید که این موضع جای چون و چرا ندارد، دست کم اگر آن را به معنای محدود قمارباز [[پاسکال]] تعبیر کنیم. اما با تعمق بیشتر میبینیم که این بیشتر به یک مفرّ میماند چون همین مطلب را در مورد بابانوئل و پلنگ صورتی هم میتوان گفت. شاید در ته باغ، پلنگ صورتی خانه داشته باشند. هیچ شاهدی در میان نیست، اما نمیتوانید ثابت کنید که چنین چیزی درست نیست. پس آیا باید در مورد پلنگ صورتی ندانمگرا باشید؟
* دانش توضیح میدهد که چگونه پیچیدگی (
== پیوند به بیرون ==
* [http://rdawkins.com/ وبسایت غیررسمی ریچارد داوکینز به زبان فارسی]
* [http://www.secularismforiran.com/DawkinWorks.htm ترجمهٔ فارسی آثاری از ریچارد داوکینز]
|