جلال آل احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[W:جلال آل‌احمد|جلال آل‌احمد]]''' (۲ آذر، ۱۳۰۲، تهران - ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اَسالِم، گیلان) یکی از نویسندگان [[ایرانی]] بود.
 
 
== دارای منبع ==
سطر ۹ ⟵ ۸:
 
=== نامه به روح‌الله خمینی<ref>سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی</ref> ===
* «وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر الپرواز(!) بودند به سمت بیت‌الله. این است که فرصت دست‌بوسی مجدد نشد. اما اینجا دو سه خبر اتفاق افتاده و شنیده شده که دیدم اگر آنها را وسیله‌ای کنم برای عرض سلامی، بد نیست.{{سخ}}
:اول اینکه مردی شیعهٔ جعفری را دیدم از اهالی احساء (جنوب غربی خلیج فارس، حوالی کویت و ظهران) می‌گفت هشتاددرصد اهالی احساء و ضوف و قطیف شیعه‌اند و از اخبارآن واقعهٔ مولمهٔ [۵]پانزده خرداد حسابی خبر داشت و مضطرب بود و از شنیدن خبر آزادی شما شاد شد. خواستم به اطلاعتان رسیده باشد که اگر کسی از حضرات روحانیون به آن سمتها گسیل بشود، هم جا دارد و هم محاسن فراوان.{{سخ}}
:دیگر اینکه در این شهر شایع است که قرار بوده آیت‌الله حکیم امسال مشرف بشود؛ ولی شرایطی داشته که سعودی‌ها دو تایش را پذیرفته‌اند و سومی را نه. دوتایی را که پذیرفته‌اند داشتن محرابی برای شیعیان در بیت‌الله و تجدید بنای مقابر بقیع. واما سوم که نپذیرفته‌اند حق اظهار رأی و عمل در رؤیت هلال. به این جهت حضرت ایشان خود نیامده‌اند و هیأتی را فرستاده‌اند؛ گویا به ریاست پسر خود. خواستم این دو خبر را داده باشم.{{سخ}}
:دیگر این که گویا فقط دو سال است که به شیعیان در این ولایت حق تدریس و تعلیم داده‌اند؛ پیش از آن حق نداشته‌اند.{{سخ}}
:دیگر اینکه «غرب زدگی» را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان. زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد. فدای سر شما.{{سخ}}
:دیگر اینکه طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم، دربارهٔ نقش روشنفکران میان روحانیت و سلطنت. و توضیح اینکه چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق طرف سلطنت را گرفته‌اند و نمی‌بایست. اگر عمری بود و برگشتیم، تمامش خواهم کرد و به حضرتتان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را گمان می‌کنم نشان داده باشم. مقدماتش در غرب‌زدگی ناقص چاپ اول آمده.{{سخ}}
:دیگر اینکه امیدوارم موفق باشید. والسلام.{{سخ}}
:همچنان که آن بار در خدمتتان به عرض رساندم، فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش بر آید. دیده شد که گاهی اعلامیه‌ها و نشریاتی به اسم و عنوان حضرات درمی‌آید که شایستگی و وقار نداشت.{{سخ}}
:نشانی فقیر را هم حضرت «صدر» می‌داند و هم این‌جا می‌نویسم: تجریش آخر کوچهٔ فردوسی.»
 
== منابع ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{پانویس}}
{{ناتمام}}
 
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
== منبع ==
{{پانویس}}‎
 
[[رده:نویسندگان]]