جورج اورول: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۴:
* «در روزگاری که [[دروغ]] یک واقعیت عمومی است، به زبان آوردن [[حقیقت]] یک اقدام [[انقلاب]]ی است.»
* «آزادی، حق گفتن آن چیزی است که مردم نمی‌خواهند بشنوند»
 
==1984 ==
== ۱۹۸۴ ==
*« «امروز ديگردیگر نه عشق پاكپاک وجود دارد و نه هوس ناب.»
* «وقتيوقتی مقررات كوچكکوچک را رعايترعایت کنی، كني,مقررات بزرگتر را ميتوانيمی‌توانی در هم بشكنيبشکنی
*«بعضي شكست ها از بعضي شكست هاي ديگر بهتراند.»
* «بعضی شکست‌ها از بعضی شکست‌های دیگر بهتراند.»
* «جنگ روشيروشی برايبرای تكهتکه‌تکه تكهکردن، كردن,فروريختنفروریختن وخراب كردن,ياکردن، یا غرق كردنکردن تماميتمامی مواد و ابزاريابزاری است كهکه اگر از بينبین نرود,ميتواندنرود، می‌تواند توده را به رفاه بيشبیش از حد لزوم برساند,برساند، ,و بر همينهمین اساس در دراز مدت آنها را بيشبیش از حد لزوم هوشياهوشیا و آگاه مي سازدمی‌سازد
* «تا كنونکنون در جهان هيجهیج تحول تاريخيتاریخی ييیی به وقوع نپيوستهنپیوسته است، است,مگر عوض شدن نام اربابان.»
* «وجود مظلوم همواره چنينچنین تعديلتعدیل و توجيهتوجیه ميشدمی‌شد كهکه در دنيايدنیای خياليخیالی و روياييرؤیایی پس از مرگمرگ، ,همه چيزچیز جبران خوهد شد.»
*«توده ها«توده‌ها هرگز به اراده و اختياراختیار خويشخویش انقلاب نميكنند,ونيزنمی‌کنند، ونیز هرگز تنه به ايناین دليلدلیل كهکه در سلطه زور و جبر هستند بر پا نمي خيزندنمی‌خیزند. در حقيقتحقیقت تا زمانيزمانی كهکه معيارهامعیارها و ضوابطيضوابطی برايبرای قياسقیاس پيشپیش رويشانرویشان گذاشته نشده و به آن هاآن‌ها اجازه مقايسهمقایسه داده نشده است,است، هرگز حتي حتی بر ايناین حقيقتحقیقت آگاهيآگاهی هم نمينمی‌یابند يابند كهکه جبر و زور بر آن هاآن‌ها حاكمحاکم است.»
 
== هوای تازه (تنفس) ==
* «شاید مبالغه باشد اما جنگ چشم و دل مردم را باز می‌کند ،می‌کند، گرچه آنها را به سوی پوچی هم می‌کشاند ،می‌کشاند، اگر جنگ کسی را نکشد ،نکشد، او را به فکر وا می‌داردوامی‌دارد»
* «احمقها همیشه خود را چیزی غیر از آنچه هستند نشان می‌دهند»
* «یک مرد پست با صورتی سفید و کله‌ای تاس پشت تریبون است و شعار می‌دهد ،می‌دهد، کار او چیست؟ آشکارا حس تنفر را بیدار می‌کند ،می‌کند، تلاش بسیار دارد تا تو را نسبت به بیگانه‌های فاشیست متنفر کند . براستی چه وحشتناک است که یک ماشین تبلیغات ساعتها برای تو حرف بزند و مرتب یک چیز بگوید : تنفر تنفر ،تنفر، بیایید با هم یک متنفر خوب باشیم»
* گذشته چیز سمجی است در تمام اوقات با شماست و به نظر من ساعتی نبوده که دربارهدربارهٔ اتفاقات ۱۰ یا ۲۰ سال گذشته که مثل اراجیف تاریخی واقعیت هم نداشته‌اند فکر نکرده باشیم
* دستگاه تو را رها نمی‌کند و تو اختیار عمل نداری حتی سعی هم نمی‌کنی خودت را نجات دهی
* این روزها همه چیز درجه یک است حتی گلوله‌هایی که هیتلر برای شما در نظر گرفته
* تنها فرد بیدار در شهر خوابزدگان متحرک هستم
* من نمی‌گویم که بشر می‌تواند تمام عمرش را با چیدن گل پامچال و این جور کارها سر کند ،کند، من می‌دانم که باید کار کرد ،کرد، سوای این‌ها اگر شکمت پر نباشد و خانه گرم نداشته باشی به چیدن گل فکر هم نمی‌کنی
* از تعقیب آنچه که در پی آنی دست بکش ،بکش، آرام بگیر ،بگیر، تنفس کن ،کن، بگذار آرامش تا مغز استخوانت نفوذ کند ،کند، بی فایده‌است . ما اینکار را نمی‌کنیم ،نمی‌کنیم، هنوز کارهای احمقانه از ما سر می‌زند
* چرا مردم به جای گذراندن بیهوده عمر در اطراف خود نظر نمی‌کنند؟ و من از اینکه ما جماعت چیزی بیش از یک احمق خونخوار نیستیم در تعجبم
* اصل همان است که در درونم حس کردم ،کردم، می‌دانم که احساس خوبیست ،خوبیست، همیشه هم در دسترس است . همه ما می‌دانیم که «آن» همین جاست
* من بیشتر از آن چاق هستم که یک مضنون سیاسی باشمباشم، ، هیچکسهیچ‌کس مرا با باتون پلاستیکی نمی‌زندنمی‌زند، ، من ،من، آدم متوسط الحالی هستم که قدم می‌زنم ،می‌زنم، سیم‌ها خاردارخاردار، ، شعار ،شعار، صورتهای بزرگ ،بزرگ، زیرزمین‌هایی که در آن قصاب‌ها تو را از پشت قاچ می‌کنند . «این» آدم‌هایی را که بیشتر از من می‌فهمند می‌ترساند
* وقتی می‌گویم آرامش ،آرامش، منظورم نبود جنگ نیست ،نیست، من احساس درونت را می‌گویم ،می‌گویم، و اگر پسر بچه‌ها با باتون پلاستیکی مراقب ما باشند آن را برای همیشه از دست داده‌ایم...
* حتی سنگ قبر‌هاقبرها هم می‌خواهند یاد مرگ را از ذهن تو دور کنند . آنها نمی‌گویند که آدمهای زیر زمین مرده‌اند آنها «در خواب فرو رفتگان» و «در گذشتگان» هستند
 
== جستارهای وابسته ==