ژان پل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز افزودن سریع رده "اهالی آلمان|پ" (با استفاده از رده ساز) |
|||
خط ۴:
== دارای منبع ==
* «آنکه در پی منافع خویش است، از نادانی دیگران رنج نمیبرد.»
** ''Bemerkungen über uns närrische Menschen - جلد دوم/ فوریه ۱۷۹۳''
* «اگر در برابر نیش [[زنبور]] و تیر سرنوشت آرامش خود را حفظ نکنیم، آن نیش و آن تیر در پیکرمان شکسته و به
▲* «اگر در برابر نیش [[زنبور]] و تیر سرنوشت آرامش خود را حفظ نکنیم، آن نیش و آن تیر در پیکرمان شکسته و به جای خواهد ماند.»
▲** ''Hesperus''
* «بدبختی، میتواند مانند [[کژدم]] در هر گوشه و کناری بخزد.»
** ''Feldprediger Schmelzle''
▲* «تا زمانیکه نام خداوند بر زبان ملتی جاری است، چشم انسان به آسمان دوختهاست.»
* «تملقگویی، زاییده خصلت انسان متملق است؛ او به
▲** ''Levana''
* «چرا پرهیزگاری دیگران را دهمرتبه بیشتر از عفاف خویش میپسندیم؟ چرا فداکاری دیگران را به
▲* «تملقگویی، زاییده خصلت انسان متملق است؛ او به ندرت در طلب سود به چاپلوسی میپردازد زیرا تملقگوی همگان است، فقیر و غنی، دنی و رفیع.»
** ''Bemerkungen über
▲* «چرا پرهیزگاری دیگران را دهمرتبه بیشتر از عفاف خویش میپسندیم؟ چرا فداکاری دیگران را به گرمی میپذیریم؟ اما، خود از انجام آن شرم داریم. اشتباه در چیست و از کیست؟»
▲** ''Bemerkungen über uns närrische Menschen - جلد دوم/ فوریه ۱۷۹۳''
▲* «[[یادبود|خاطره]]، تنها بهشتی است که نمیتوانند ما را از آن طرد کنند.»
▲** ''لژ نامرئی''
* «خدای عبوس و چهره درهم کشیده، یک تضاد، بلکه خود شیطان است.»
** ''Levana''
* «در این دریای متلاطم [[زندگی]] و از میان صدها کشتی سرگردان فریادم را از طریق بلندگوهای خبری نخواهی شنید، خوشتر آن دارم که از نزدیک، زمزمهکنان سر به
▲* «در این دریای متلاطم [[زندگی]] و از میان صدها کشتی سرگردان فریادم را از طریق بلندگوهای خبری نخواهی شنید، خوشتر آن دارم که از نزدیک، زمزمهکنان سر به دامانت گذاشته و برایت بگویم.»
▲** ''Siebenkäs''
* «در درون انسانهای پر اوهام، مانند سرزمینهای داغ جنوب یا بر قلههای فرازمند کوهها، تمام «بینهایتها» در کنار هم قرار گرفتهاند.»
** ''لژ نامریی''
* «دوشیزهگان، همانند زر ناب هرچه خالصتر باشند نرمترند.»
** ''Blumen-, Frucht- und Dornenstücke''
* «رنجها، همچون [[ابر]]های طوفانزا هستند که از دور تیره بهنظر میآیند و برفراز ما بهرنگ خاکستری مینمایند.»
** ''Hesperus''
* «[[شعر|شاعر]]، مانند سیم تار است که هنگام لرزش و طنینافکندن، از دیده پنهان میگردد.»
** ''Dr. Katzenbergers Badereise''
* «قلب آدمی بههنگام غروب، حاکم مطلق است.»
** ''Dämmerungen für Deutschland''
▲* «نهتنها کسب [[دانش]]، بلکه "تکرار" نیز، [[مادر]] [[آموزش و پرورش|تعلیم و تربیت]] است.»
▲** ''Levana''
* «وقوع ظلمتهای ناگهانی، مانند خورشیدگرفتگی است که پایدار نمیماند و ناگهان نیز از نظرها پنهان میشود.»
** ''Politische Fastenpredigten''
* «هر حکایت دلنشینی و هر [[شعر]] زیبایی، سرشار از [[آموزش و پرورش|آموزش]] است.»
** ''Levana''
* «یک مرد غمگین را میتوانم تحمل کنم اما یک [[کودک]] افسرده را هرگز.»
** ''Levana''
سطر ۶۷ ⟵ ۴۸:
* «انسان روشمند از [[آزادی|آزاد]]اندیشی به دور است.»
* «انسانها از کوه سبز زندگی بالا میروند تا در قله منجمد آن جان سپارند.»
* «برلین،
* «تنها [[معجزه]] بزرگ و نابودنشدنی، اعتقاد بشر به
* «چراغ [[مذهب]]، یکی پس از دیگری خاموش میشود. اما تفکر مذهبی که خالق آنست، هرگز نابود نخواهد شد.»
* «خود را فدای بشریت کردن آسانتر از [[عشق]] به بشریت است.»
سطر ۷۵ ⟵ ۵۶:
* «شیرینسخن باش! شاید این گفتار آخرینت باشد.»
* «طنز و شوخطبعی، چشمهای جوشان است؛ عبوس و تلخرو بودن هرگز.»
* «فقط در دقایق دیدار و لحظه جدایی میتوان بهعظمت [[عشق]] ِ نهفته در سینه، پیبرد.»
* «کسی که از درک طنز عاجز
* «کودکان هدیهای بزرگند، هرچند هدیهای خدایی نیستند اما بزرگند.»
* «گناه بزرگ انسان اینست که دارای گناهان کوچک است.»
* «مطالعه مانند مسافرت، «یکجانبهنگری» را از سر به در میکند.»
* «
* «[[هنر]]، نان نمیشود ولی شراب زندگی است.»
==
* «او در رمانهایش با خود سخن میگوید و خواننده را در این گفتگو سهیم میدارد.»
** ''[[آگوست ویلهلم اشلگل]]''
* «ژان پل همیشه برای من غریبه بودهاست، مانند کسی که از کرهٔ ماه آمده باشد.»
** ''[[شیلر]]''
* «طنز، زاییده هوش نیست، بلکه تراوش قلب است.»
** ''[[لودویگ بورنه]] - سخنرانی در مجلس یادبود ژان پل''
* «من به خاطر او حاضرم با تمام دنیا دست به یقه شوم.»
** ''[[آرنو اشمیت]]''
|