محمد محمدعلی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
←گفتاوردها: ابرابزار |
||
خط ۲:
== گفتاوردها ==
* «من قبول دارم که در داستاننویسی امروز شخصیتپردازیها با نقد بسیاری روبهروست. شخصیتهای درون داستانها شباهتی به آدمهایی که در جامعه ما زندگی میکنند، ندارند! گویی که نویسندههای این آثار، مردم شهر یا جامعه خودشان را نمیشناسند. شاید هم آنان را میشناسند اما داستانهایشان اسیر فرمهای نو و تازهای شده که حتی بدرستی آنها را نمیشناسند. به عنوان نمونه همین داستانهای پست مدرن یا حتی مدرن! آیا ما توانستهایم بدرستی در پروسه مدرنیته قدم بگذاریم که بعد به سراغ پست مدرنیته برویم!»<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/127981</ref>
* «متأسفانه ما اغلب آنچنان درگیر فرمها شدهایم که محتوا و مضمون اصلی داستان را فراموش کردهایم. داستانهایی مینویسیم که از پشتوانه محتوایی محکمی برخوردار نیستند. خودمان را در قالب و ساختارهای نوین پنهان میکنیم و این همان آسیبیاست که متوجه داستاننویسی امروز شده است. البته ناشران هم تا حدی در این ماجرا مقصر هستند. آنان هم با استقبال از انتشار چنین داستانهایی به این معضل دامن زدهاند.»<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/127981</ref>
* «من از زمان برپایی نخستین نمایشگاه [[کتاب]] هر سال در آن حضور داشتهام. به گمانم از وقتی نمایشگاه [[کتاب]] در دوران وزارت سیدمحمد خاتمی آغاز و در محل پیشین خود برگزار میشد، به دلیل فضای باز و وسعتش ناشران میتوانستند همه کتابها را در آن جا بگنجانند. در وضعیت قبلی هر علاقهمند و پدیدآوردهای میتوانست دسترسی بهتری به [[کتاب]] داشته باشد... فضای داخل سالنهای نمایشگاه دائمی [[کتاب]] [[تهران]] نیز تا شش یا هفت سال پیش خوب بود، اما با برگزار شدنش در شبستان و مصلی، فضا روز به روز تنگتر و کارایی کلی نمایشگاه هم بسیار ضعیف شد.»<ref>http://www.ibna.ir/vdcipvazpt1a3y2.cbct.html</ref>
* «من بیهیچ هراس و با هر وسیلهای جریانهای زشت و پلشت پیرامون خود را به چالش میکشم. <small>اندکی شعاری شد با پوزش از خوانندگان</small>... خود را موظف میدانم از هر طریق و با هر تکنیک رازی را در داستان جاسازی و سپس آن را فاش کنم که انگیزه نوشتن من بوده است..»<ref>http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/4831/وقتی-دروغ-را-زرنگی-به-حساب-میآوریم</ref>
|