علیرضا مشایخی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
+ رده |
←گفتاوردها: ابرابزار، اصلاح نشانی وب |
||
خط ۳:
== گفتاوردها ==
* «بهنظر من موسیقی ابتدا باید «موسیقی» باشد و پس از آن میتواند ذِیل مفهوم «هویت» نیز جستوجو شود. در شکلی کلیتر باور دارم که وجود موسیقی بر ماهیت آن تقدم دارد. «هویت» برخلاف آنچه در ایران در ارتباط با این واژه به یک مُد تبدیل شده، فاقد هرگونه «الزام» در ارتباط با مفهوم «ملیت» است.» <ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/129745</ref>
* «تنها چیزی که در زندگی دارم [[انتزاع]] در موسیقیست و دوست ندارم آن را از دست بدهم.»▼
* «هویت» را نمیتوان با یک سطحینگری به «جغرافیا» تعمیم و ربط داد؛ چون من ایرانیام، پس دارای هویت ایرانی هستم. این سطحیترین شکل صورتبندی و طرح مسئله از «هویت» است. همه اینها بهشکلی از «ناسیونالیسم» میرسد، و «ناسیونالیسم» هم دستِآخر به «فاشیسم» منتهی میشود. من انسانی هستم که در این دنیا، در ارتباط با انسانهای دیگر چیزهایی میآموزم، چیزهایی را در خودم و دیگران نفی میکنم، و در این فرایند «هویت» من شکل میگیرد؛ بنابراین در یک «رفتوبرگشت»، در تماس با «دیگری»، در دریافت از «دیگری» و هدایت «دیگری» - بهشکل متقابل- «هویت» شکل میگیرد؛ بنابراین شیوهای را که ناشی از ملیگراییِ فاقد تفکر است، و «هویت» را در ارتباط با «ملیت»، «جغرافیا» و «اقلیم» قابلطرح میداند، بسیار سطحی میدانم و با آن مخالفم.
▲* «تنها چیزی که در زندگی دارم [[انتزاع]] در موسیقیست و دوست ندارم آن را از دست بدهم.»<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/129745</ref>
** ''مصاحبه با مجلهٔ «مقام موسیقایی»''
* «درست به این علت که در [[ایران]] سنت موسیقی کلاسیک رمانتیک اروپایی وجود ندارد، اگر هنر زمان خود را نفهمیم، با چند قرن فاصله گرفتار «درجا زدن» هنری خواهیم بود. از طرف دیگر بهعلت نداشتن سنت کلاسیک، شنوندهٔ ایرانی آمادگی بیشتری برای پیوستن به تفکر موسیقی زمان خود دارد. برخلاف آنچه گاهی ادعا میشود، تجربیات متعدد من و همکارانم چه با گروه موسیقی معاصر و چه با ارکستر سمفونیک تهران ثابت کرده که شنوندهٔ ایرانی حاضر است حرف آهنگساز معاصر خود را بشنود.»
|