ایزابل آلنده: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mehran (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[W:ایزابل آلنده|ایزابل آلنده]]'''، نویسنده، روزنامه نگار و سیاستمدار کشور شیلی، زادروز: ([[W:۲ اوت ۱۹۴۲ (میلادی)|۲ اوت ۱۹۴۲]]) در لیما (پرو)
==منبع دارد==
* «من وبرادرانم زیر درخت‌ها بزرگ شدیم، بدون آن که ذره‌ای آفتاب ببینیم.بعضی وقتها یک درخت صدمه خورده می‌افتاد و یک روزنه در جنگل ژرف به جا می‌گذاشت، در آن وقت ما چشم آبی آسمان را می‌دیدیم. والدین من برایم داستان می‌گفتند،آواز می‌خواندند و چیزهایی به من می‌آموختند که مردها باید بدانند تا بتوانند بدون یاری هیچ کس و تنها با تیر و کمان خود زنده بمانند. به این روال من آزاد بودم . ما، فرزندان ماه ، بدون آزادی نمی‌توانیم زنده بمانیم. وقتی ما را بین دیوارها یا پشت میله‌ها محصورمی‌کنند، از داخل خرد می‌شویم،بینایی و شنوایی‌مان را از دست می‌دهیم و در عرض چند روز روحمان از جناغ سینه مان جدا می‌شود و می‌رود.بعضی وقتها مبدل می‌شویم به حیوانات بدبخت، اما تقریبا همیشه ترجیح می‌دهیم بمیریم. به خاطر همین، خانه‌های ما دیوار ندارد، فقط یک سقف شیب‌دار برای جلوگیری از باد و منحرف کردن باران دارد، که در زیر آن ننوهایمان را نزدیک به هم آویزان می‌کنیم، چون دوست داریم به رویاهای زن‌ها و بچه‌ها گوش بدهیم و نفس میمونها، سگ‌ها و خوک‌ها را حس کنیم که زیر همین سرپناه می‌خوابند.»
** ''ایزابل آلنده، داستان والیمای، ترجمهً ستاره فرجام، انتشارات کاروان''
 
 
== دارای منبع ==
* «اسلحه را با بوسه و گلوله را با گل نمیتوان نابود کرد.»
** ''SPIEGEL-Gespräch, ۱۹۸۶''
 
* «به‌عقیده بعضی از انسان‌ها پینوشه دیکتاتوری خونخوار، و به نظر برخی دیگر میهن‌پرست و قهرمان ملی است. صدسال دیگر باید سپری شود تا ما مردم شیلی در مورد نقش وی هم‌عقیده شویم.»
** ''Spiegel, ۴۴/ ۱۹۹۸ ''
* «ما، فرزندان ماه، بدون آزادی نمی‌توانیم زنده بمانیم. وقتی ما را بین دیوارها یا پشت میله‌ها محصورمی‌کنند، از داخل خرد می‌شویم،بینایی و شنوایی‌مان را از دست می‌دهیم و در عرض چند روز روحمان از جناغ سینه‌مان جدا می‌شود و می‌رود.»
** ''ایزابل آلنده، داستان والیمای، ترجمهً ستاره فرجام، انتشارات کاروان''
 
== بدون منبع دارد==
* «انسان‌هایی که از زیر شکنجه و ترور جان سالم بدر برده‌اند به‌آشتی نمی‌اندیشند. من هیچ‌گاه این جرأت را نخواهم یافت که بگویم: دشمنت را دوست بدار. اما بجای نفرت متقابل و نابودی یکدیگر، ما باید به‌فرزندان و نوه‌های خود بیندیشیم.»
{{میانبر}}
{{ناتمام}}
[[رده:نویسندگان|آلنده، ایزابل]]
 
[[de:Isabel Allende]]