تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب ویکی‌سازی
خط ۱:
'''[[w:تصوف|تصوفتصوّف]]''' (صوفی‌گری)، شاخه‌ای از اسلام؛[[اسلام]]؛ از سوی صوفیان، باطنی گریباطنی‌گری و توجه به بُعدِ باطنی اسلام توصیف شده است.
[[پرونده:DervishSoefi symbool.JPGgif|۲۲۰px|بندانگشتیبی‌قاب|چپ|]]
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
| image1 =Mercan Dede Drehtanz TFF 2014 (3).JPG
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = تصوف با خدا بودنِ بی‌وابسته است.~[[جنید بغدادی]]
| image2 = Mercan Dede Drehtanz TFF 2014 (2).JPG
| alt2 = Colored dice with white background
| caption2 = صوفی آن است که دل صافی دارد با خدای.~[[بشر حافی]]
| image3 =Turkish whirling dervishes of Mevlevi Order, bowing in unison during the Sema ceremony.jpg
| alt3 = Colored dice with white background
| caption3 = زمانی بر مردم می‌آید که دل‌ها می‌میرند و تن‌ها زنده می‌شوند.~[[ابوعبدالله بن جلا]]
}}
== گفتاوردها ==
* «یکی از پرشکوه‌ترین مبارزاتی که طی آن ملتی توانسته است تمام فرهنگ خود؛ را به میدان بیاورد و به پشتوانهٔ آن پوزهٔ اشغالگران را به‌خاک بمالد نهضت تصوف در ایران بوده است.»
سطر ۷ ⟵ ۲۲:
* «زمانی بر مردم می‌آید که دل‌ها می‌میرند و تن‌ها زنده می‌شوند.»
** ''[[ابوعبدالله بن جلا]]'' <small>''از تذکرة الأولیاء''</small>
* «هر که مدح وذم پیش او یکسان باشد او زاهد بود و هر که بر فرایض قیام نماید باولبه‌اول وقت عابد بودبود، و هر که افعال همه از خدای بیند موحد بود.»
** ''[[ابوعبدالله بن جلا]]'' <small>''از تذکرة الأولیاء''</small>
* «در [[کودکی]] پیوسته دلم چیزی از حقیقت درخواست می‌کرد، و از ظاهربینان۲ظاهربینان گریزان بودم، و پیوسته بدان می‌بودم که جز این عامه برآن‌اند چیزی دیگر هست و شریعت را اسراری است جز این ظاهر .»
** ''[[ابوعثمان حیری]]'' <small>''از تذکرة الأولیاء''</small>
* «'''صوفی آن است که دل صافی دارد با خدای'''
** ''[[بشر حافی]]''<small>''از تذکرة الأولیاء''</small>
*«عارفان قومی اند که نشناسند، مگر خدای؛ و ایشان را گرامی ندارند مگر برای خدای .»
سطر ۲۶ ⟵ ۴۱:
** ''[[سعید بن سلام|ابوعثمان مغربی]]''، <small>از تذکرة الأولیاء </small>
<small>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش «ذکرِ جنید بغدادی</small>
* «'''تصوف آن بود که با خدای باشی بی‌علاقه'''
** ''[[جنید بغدادی]]''،
* «صوفی چون زمین باشد که همه پلیدی دروی افکنند و همه نیکوئی از وی بیرون آید.»