تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲:
[[پرونده:Dervish.JPG|۲۲۰px|بندانگشتی|چپ|]]
== گفتاوردها ==
=== از صوفیان ===
 
* «تصوف، قطع علایق است و فیض خلایق و اتصال به حقایق .»
** ''[[سعید بن سلام|ابوعثمان مغربی]]''، <small>از تذکرة الأولیاء نوشتهٔ عطّار</small>
از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی
* «تصوف آن بود که با خدای باشی بی‌علاقه.»
** ''[[جنید بغدادی]]''، <sup>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</sup>
* «صوفی چون زمین باشد که همه پلیدی دروی افکنند و همه نیکوئی از وی بیرون آید.»
** ''[[جنید بغدادی]]''، <sup>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</sup>
* «تصوف ذکر است باجتماع و وجدی است باستماع و عملی است باتباع.»
** ''[[جنید بغدادی]]''، <sup>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</sup>
* «تصوف اصطفاست هرکه گزیده شده ازماسوی الله اوصوفی است.»
** ''[[جنید بغدادی]]''، <sup>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</sup>
* «صوفی آنست که دل او چون دل [[ابراهیم]] سلامت یافته بود از دوستی دنیا و بجای آرنده فرمان خدای بود و تسلیم او تسلیم [[اسمعیل]] و اندوه او اندوه [[داود]] و فقر او فقر [[عیسی]] و صبر او صبر [[ایوب]] و شوق او شوق [[موسی]] در وقت مناجات و اخلاص او اخلاص [[محمد بن عبدالله|محمد ﷺ]].»
** ''[[جنید بغدادی]]''، <sup>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</sup>
* «تصوف صافی کردن دلست از مراجعت خلقت و مفارقت از اخلاق طبیعت و فرو میرانیدن صفات بشریت و دور بودن از دواعی نفسانی و فرود آمدن بر صفات روحانی و بلندشدن به علوم حقیقی و بکار داشتن آنچه اولیتر است الی الابد و نصیحت کردن جمله امت و وفا بجای آوردن بر حقیقت و متابعت پیغمبر کردن در شریعت.»
** ''[[جنید بغدادی]]''،<small>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</small>
<small>از تذکرة الاولیاء، [[عطار نیشابوری]]، بخش «ذکر ابوالحسین نوری»</small>
* «تصوف دشمنی دنیا است و دوستی مولی.»
** ''[[ابوالحسین نوری]]''
* «تصوف ترک جمله نصیبهاء نفس است برای نصیب حق.»
** ''[[ابوالحسین نوری]]''
* «تصوف آزادی است و جوانمردی و ترک تکلف و سخاوت.»
** ''[[ابوالحسین نوری]]''
* «تصوف نه رسوم است ونه علوم لیکن اخلاقی است یعنی اگر رسم بودی به مجاهده بدست آمدی و اگر علم بودی به تعلم حاصل شدی بلکه اخلاقی است که تحلقوا باخلاق الله بخلق خدای بیرون آمدن نه برسوم دست دهد و نه بعلوم.»
** ''[[ابوالحسین نوری]]''
* «صوفی آن بود که هیچ چیز در بند او نبود و او در بند هیچ چیز نشود.»
** ''[[ابوالحسین نوری]]''
* «صوفیان آن قوم‌اند که جان ایشان از کدورت بشریت آزاد گشته است و از آفت نفس صافی شده و از هوا خلاص یافته تا در صف اول و درجه اعلی با حق بیارامیده‌اند و از غیر او رمیده نه ملک بودند و نه مملوک.»
** ''[[ابوالحسین نوری]]''
[[رده:موضوع‌ها]]
[[رده:اسلام]]