بهاءالدین عاملی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز Sonia Sevilla صفحهٔ شیخ بهائی را به بهاءالدین عاملی منتقل کرد
ابرابزار
خط ۱:
'''[[w:شیخ بهائی|بهاءالدین عاملی]]''' معروف به '''شیخ بهائی''' (۱۵۴۷–۱۶۲۱)محقق اسلامی شیعه، فیلسوف، معمار، ریاضیدان، ستاره‌شناس ایرانی لبنانی‌اصل.
شیخ بها الدین محمد بن حسین عاملی از بزرگترین نجومدانان و مهندسان و نیز از فقیهان شیعه بوده است.نزد پدرش حسین عاملی{شاگرد برجسته شهید ثانی} نان سنگک و حلواشکری و برخی خوراکیها را بهایی تهیه کرده است.او به شهر[[اصفهان]] پایتخت صفوی رونق داد و جویبارهایی در آن ایجاد کرد که آنها را مادی نامید. همچنین میدان نقش جان وحمام بهایی را در این شهر ساخت.شیخ شاعر بلدی هم بود. اولین منظومه متدارک فارسی ''نان و پنیر'' را او نوشته است.از سال 1383 جشنواره ای در باب تجلیل از ابداعگران و خلاقان در [[اصفهان]] برگزار میشود.یونسکو به پاس خدمات نجومی او یونسکو سال 2009 را سال نجوم و شیخ بهایی نام گذاشت.وی در سال هزار خورشیدی درگذشت و از [[اصفهان]] به جوار امام رضا منتقل شده به خاک سپرده شد.
* همه روز روزه رفتن همه شب نماز کردن.
* همه ساله حج نمودن هوس حجاز کردن.
* به معابد و مساجد همه اعتکاف جستن.
* ز مناهی و ملاهی همه احتراز کردن.
*شب جمعهشب هاجمعه‌ها نخفتن به خدای راز گفتن.
* ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن.
* به خدا قسم که آنرا ثمر آنقدر نباشد.
* که به روی ناامیدی در بسته باز کردن.
 
== گفتاورد ==
* هر جنبنده‌اىجنبنده‌ای که بر روىروی زمین است، [[مرگ]] را ناخوش مى‌دارد.می‌دارد؛ و اگر به چشم خرد بنگرد، راحتىراحتی بزرگ در [[مرگ]] است.
** ''کشکول''
* [[عشق]]، جذب دل‌هاست به نیروىنیروی مغناطیس زیبایىزیبایی و کیفیت این جذب، به اندازه‌ایست که هیچ بیانى،بیانی، توانایىتوانایی آن را ندارد.ندارد؛ و از آن، به عباراتىعباراتی تعبیر مى‌شود،می‌شود، که بیشتر، آن را مى‌پوشاندمی‌پوشاند. مانند (زیبایىزیبایی) که درک شدنىشدنی است، اما به وصف نمى‌گنجدنمی‌گنجد و یا همچون (وزن شعر) است.
 
* [[عشق]]، جذب دل‌هاست به نیروى مغناطیس زیبایى و کیفیت این جذب، به اندازه‌ایست که هیچ بیانى، توانایى آن را ندارد. و از آن، به عباراتى تعبیر مى‌شود، که بیشتر، آن را مى‌پوشاند. مانند (زیبایى) که درک شدنى است، اما به وصف نمى‌گنجد و یا همچون (وزن شعر) است.
** ''کشکول''
* اگر روزگار، مرا از همنشینانم جدا دارد،ازدارد، تنهایىاز تنهایی خود در میان مردم شکوه نمى کنم.نمی‌کنم؛ که همواره اشتیاق یارانم را با خویش دارم واندوه، یار منست و با آن خو گرفته‌ام.
 
* اگر روزگار، مرا از همنشینانم جدا دارد،از تنهایى خود در میان مردم شکوه نمى کنم. که همواره اشتیاق یارانم را با خویش دارم واندوه، یار منست و با آن خو گرفته‌ام.
** ''کشکول''
* گفته‌اند: اندوه نیمی از پیری‌ست. دوستی نیمی از خردمندی‌ست. پس اگر دوستی نیمی از خردمندی‌ست، کینه‌توزی دیوانگی کامل است.
 
* گفته‌اند: اندوه نیمى از پیرى‌ست. دوستى نیمى از خردمندى‌ست. پس اگر دوستى نیمى از خردمندى‌ست، کینه‌توزى دیوانگى کامل است.
** ''کشکول''
* بهترین خدمتگزار آنست که رازدار، بى‌آزار،بی‌آزار، کم‌هزینه، پُرکار، کم‌گو، شاکر‌نعمت،شاکرنعمت، خوش زبان، زودفهم، پاک‌چشم و بى‌اسرافبی‌اسراف باشد.
 
** ''کشکول''
* بهترین خدمتگزار آنست که رازدار، بى‌آزار، کم‌هزینه، پُرکار، کم‌گو، شاکر‌نعمت، خوش زبان، زودفهم، پاک‌چشم و بى‌اسراف باشد.
* سازگارىسازگاری با خوىخوی مردم، آدمىآدمی را از آسیب‌هاىآسیب‌های آنان در امان مى‌داردمی‌دارد.
** ''کشکول''
 
* سازگارى با خوى مردم، آدمى را از آسیب‌هاى آنان در امان مى‌دارد.
** ''کشکول''
 
[[رده:دانشمنداناهالی لبنان|ع]]
[[رده:اهالی لبنانایران|بع]]
[[رده:اهالی ایراناصفهان|بع]]
[[رده:اهالی اصفهانبعلبک|بع]]