لنگستون هیوز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱:
[[Image:Langston Hughes 1936.jpg|200px|thumb|left|]]
'''[[W:جیمز لنگستون هیوز|لنگستون هیوز]]'''، (۱ فوریهٔ ۱۹۰۲ جابلین میسوری - ۲۲
== دارای منبع ==
خط ۷:
* «او فرو کشت آوازش را، خفت در بستر گرم// تا که پژواک غمانگیز صدایش را// تا فردای دگر، از یاد برد// خفت آن مرد چو یک صخره سرد// یا که جسمی بیجان، افتاده بهراه»
** ''The Weary Blues''
* «ببینید، من متأسفانه سیاهپوست نیستم. انواع و اقسام خونها در
** ''The Big Sea, 1940''
* «بهخدا! درک نکردم من، فسانهٔ دوران را// فسانهٔ پر
** ''The Black Man Speaks, Jim Crow’s Last Stand, 1943''
* «بهسوی
** ''Life is fein''
* «درون کلبهٔ من، نور آفتاب همچو طلاست// بهشهر جدائی چو رخت افکندم// تنم بهداغ لعنت این سرزمین یخزده سوخت»
** ''Pó Boy Blues''
* «مده از دست، فراموش مکن رؤیا را// زندگی، آه! که بیجلوهٔ رؤیاها// همچو مرغی است شکسته پر و بال// او نداند پرواز، او ندارد رؤیا»
** ''Dreams, Golden Slippers. Arna Bontemps, 1941''
* «من، برادر سیاهپوست
** ''I, Too, Sing America''
=== هیچ
* «پس آن بهتر که خون من در جویهای عمیق [[انقلاب]] جریان یابد و حرص و آزی را که پروایی ندارد، از سیرالئون، کیمبرلی، آلاباما، هارلم... و از سراسر زمین سیاهان، از همهجا بیرون براند. پس آن بهتر که خون من با خون تمامی کارگران مبارز دنیا یکی شود تا هر سرزمینی از چنگال غارتگران دلار، پوند، فرانک... غارتگران زندگی [[آزادی|آزاد]] شود.»
** ''ترجمه: [[احمد شاملو]]''
* «هرکجا که باشد، برای من یکسان است، در اسکلههای سیرالئون، در پنبهزارهای آلاباما، در معادن کیمبرلی، در شهرهای مراکش و طرابلس، سیاه استعمارشده و کتکخورده و غارتشده، گلولهخورده و به قتلرسیده است.»
** ''ترجمه: [[احمد شاملو]]''
=== دنیای رؤیایی من ===
* «من در رؤیای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمیشمارد. زمین از [[عشق]] و [[دوستی]] سرشار است و صلح و آرامش گذرگاههایش را میآراید. من در رؤیای خود دنیایی را میبینم که در آن همگان راه گرامی [[آزادی]] را میشناسند.»
** ''ترجمه: [[احمد شاملو]]'' ▼
* «من در رؤیای خود دنیایی را میبینم که در آن سیاه و سفید، از هر نژادی که هستی، از نعمتهای گسترده زمین سهم میبرد، هر انسانی [[آزادی|آزاد]] است. شوربختی از شرم سر به زیر میافکند و شادی همچون مرواریدی گرانقیمت، نیازهای تمامی بشریت را برمیآورد. چنین است دنیای رؤیایی من.» ▼
** ''ترجمه: [[احمد شاملو]]''
▲* «من در رؤیای خود دنیایی را میبینم که در آن سیاه و سفید، از هر نژادی که هستی، از نعمتهای گسترده زمین سهم میبرد، هر انسانی [[آزادی|آزاد]] است. شوربختی از شرم سر به زیر میافکند و شادی همچون مرواریدی گرانقیمت، نیازهای تمامی بشریت را برمیآورد. چنین است دنیای رؤیایی من.»
== نمونه اشعار==▼
*دموکراسی▼
▲== نمونه اشعار ==
▲* دموکراسی
:با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
:دموکراسی دس نمیاد
سطر ۵۵ ⟵ ۵۶:
:که احتیاج
:کاشتهتش.
:خب منم اینجا
:منم محتاج آزادیم
:عینهو مث شما.
== منابع ==
* {{یادکرد|نویسنده=هیوز لنکستون|ترجمه=احمد شاملو|نشریه=همچون
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
|