کورش بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏منشور کورش: افزودن مطلب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱:
[[پرونده:Olympic Park Cyrus.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. … وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم. نَـبونید (شاه پیشین)، مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود. من برده‌داری را برانداختم. به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکسهیچ‌کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردار نیک من خشنود شد.]]
 
'''[[W:کوروش دوم|کوروش بزرگ]]''' (۵۷۶-۵۲۹۵۷۶–۵۲۹ پیش از میلاد) شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چندملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است.
 
== درباره کورش بزرگ ==
 
== دربارهدربارهٔ کورش بزرگ ==
* گوناگونی و گستردگی دستاوردهای او بسیار بیشتر از اسکندر (بزرگ)، پادشاه مقدونیه‌ای بود که امپراتوری هخامنشی را ویران ساخت اما نتوانست جایگزین پایداری برای آن فراهم کند.
** چارلز فریمن (Charles Freeman) در کتاب The Greek Achievement
* دیودروس:
 
«کورش، پسر کمبوجیه و ماندانه دختر پادشاه ماد، در دلاوری و کارآئی خردمندانه و دیگر فرزانگیها سرآمد مردم روزگار خود گشت، زیرا پدرش او را شاهانه پرورده بود، و برای رسیدن به بزرگترین هدفها و دستیابی به بهترین پایگاههاپایگاه‌ها تشویقش کرده بود. از همان آغاز کارش، پیدا بود که به انجام کارهای بزرگ کامیاب خواهد گشت زیرا فرزانگی و کارآئیش برای کسی چنان جوان و تازه پای بمیدان نهاده، شگفت آورشگفت‌آور می‌نمود.
 
همه گفته‌اند که کورش نه تنها در جنگ دلاور و بی‌باک بود، بلکه در رفتار با زیردستانش میانه رو و پاک‌اندیش و انسان‌دوست بود، و از این جهت ایرانیان او را «پدر» می‌خواندند.<ref>Diodorus Siculus, IX, 22, 24</ref>
* کنت دوگبینو در ستایش کوروش بزرگ می‌گوید:
 
«او هیچگاه نظیر خود را در این عالم نداشته.... این یک مسیح بود و مردی که درباره اشدرباره‌اش تقدیر مقرر داشته بود باید از دیگران برتر باشد.»
 
* افلاطون که در فهرست بزرگترین مردمان گذشت روزگاران است می‌فرماید:
«هنگام پادشاهی کوروش، ایرانیان آزادی داشتند و همه مردان آزاد بودند و سرور و فرمانروای بسیاری از مردمان دیگر نیز بودند. فرمانروایان رعایای خود را در آزادی سهیم کرده بودند؛ چون سربازان و سرداران همه را به یک چشم می‌دیدند و با همه به برابری رفتار می‌کردند، سربازان در موقع خطر آمادهٔ جانفشانی بودند، و در جنگ با جان می‌کوشیدند. اگر در میان ایرانیان مرد خدردمندی بود که می‌توانست اندرزی بدهد که مردمان را سودمند باشد، چنان می‌کردند که همهٔ مردم از خردمندی او استفاده کنند، پادشاه بر کسی حسد نمی‌ورزید اما بهمه آزادی می‌داد تا آنچه می‌خواهند بگویند، و آنکس را که اندرز بهتر می‌داد ورای بهتر می‌نهاد، گرامی‌تر می‌داشت. این بود که کشور از هر لحاظ پیشرفت کرد و بزرگ شد، زیرا افراد آزادی داشتند، و در دمیان آنان محبت بود و نسبت بهم، حس خویشاوندی می‌کردند»<ref>(افلاطون، قطعه‌ای از کتاب سوم قوانین؛ ترجمهٔ این فقره از دکتر م. صناعی است: «نظر افلاطون در بارهٔ بزرگی و تباهی خاندان هخامنشیان»، مجله سخن، دورهٔ یازدهم شماره ۱۲ (نورو ۱۳۴۰)، ص ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۵)</ref>
* سخنان ایسکیلوس
«کوروش فهرمان بختیار، چون به قدرت رسید، میان اقوام برادر صلح برقرار کرد، و سپس لودیا و فروگیا را مخسر خود ساخت، و بر نیروی سراسر تسلط یافت. آسمان با او سرکین نداشت چون فرزانه بود»<ref>Aesschylus, Persae, 768-82</ref>
 
* در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان کورش شناخته شده است. زیرا نبوغ و عظمت او در بنیان‌گذاری امپراتوری چندین دهه‌ای ایران مایهٔ شگفتی است. آزادی به یهودیان و ملت‌های منطقه و کشورهای مسخر شده که در گذشته نه تنها وجود نداشت بلکه کاری عجیب به‌نظر می‌رسیده است که از شگفتی‌های اوست.
** پروفسور ایلیف (مدیر موزهٔ لیورپول انگلستان)
* این پادشاه بزرگ برعکس سلاطین قسی‌القلب و ضالم بابل و آشور بسیار عادل، رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زردشت بوده. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات (خشترا) می‌شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن‌راآن را برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می‌کردند.
** دکتر هانری بر (''تمدن ایران باستان'')
* خوش زبانی او از پاسخی که در داستان رقص ماهیان به یونانیان داده است آشکار است. مطالب کتاب مقدس تورات و نوشته‌های یونانی و سنت‌های ایرانی همه هم‌داستانند که کوروش سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست می‌داشتند و پدر می‌خواندند. ما نیز می‌توانیم بدان ببالیم که نخستین مرد بزرگ آریایی که سرگذشتش بر تاریخ روشن است، صفاتی چنان عالی و درخشان داشته است.
سطر ۳۱ ⟵ ۲۸:
* در شاهنشاهی کورش زیبایی، مردانگی، شجاعت، قهرمانیت و عدالت به عیان دیده شده است. وی هیچگاه عیاشی نکرد. کاری که اکثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند. آزادی‌هایی که داشت به‌هیچ‌وجه به شخصیت او صدمه نزد و افکاری داشت که به‌راستی متعلق به تاریخ نبوده است. او هیچ‌گاه خوش‌گذرانی و تن‌آسایی نکرد. هیچ‌گاه مغرور نشد و همیشه به‌یاد خداوند خود بود. کورش در شوخ‌طبعی و انسانیت سرآمد روزگار خود بود.
** سرپرسی سایکس
* مهم‌ترین علتی که سبب شد، کوروش خیلی از سرزمین‌ها را بدون جنگ و خونریزی فتح کند این بود که شهرت دادگری او به همه جا رسیده بود و مردمان نیز از پادشاهی او خرسند بودند؛ چراکه در سایهٔ پادشاهی او از یورش‌ها و قتل و غارت‌های سالیانهٔ این قوم یا آن قوم، نجات می‌یافتند.می‌یافتند؛ بنابراین اگر کوروش به بخش بزرگی از فرمان خود عمل کرده باشد که تاریخ این را گواهی می‌دهد، او نمونه آرمانی یک شهریار دادگر در طول تاریخ است.
** پروفسور عبدالمجید ارفعی
* کورش نه تنها به دورانی سیاه و خون آلود پایان داد، بلکه قلب‌ها و فرهنگ‌ها را به هم نزدیک و خویشاوند ساخت. مردم ایران و یونان و هند و بین‌النهرین را با هم آشنا کرد و مایه آن شد که فرهنگ و افکار آنان با هم برخورد کند و پیشرفت نماید. وی یکی از مردان تاریخی و از فرمانروایان توانایی است که بر دامن پاکی و انسانیت لکه‌ای به جای نگذارد.
سطر ۴۱ ⟵ ۳۸:
* و ما از آنجا که این بزرگ‌مرد را در خور همه گونه ستایش می‌دانیم، در بارهٔ تبار و خاندانش، زایش و پرورشش، و گوهرها و هنرهای خدادادیش و فرهنگ و آموخته‌هایش که این همه او را در فرمانروایی کردن بر مردمان کامیابی داده بود، پژوهش‌ها کرده‌ایم. باری می‌دانم که مردمان به دلخواه خود کورش را فرمان بردند. با آنکه گروهی از آنان از او چندان دور بودند که مسافت میانشان را چند روز و یا حتی چند ماه می‌بایست طی کرد و بسیاری از آنان هرگزش ندیده بودند و برای بسیاری امیدی هم نمی‌رفت که روزی به دیدارش رسند، با این همه، همگان او را از صمیم قلب بندگی می‌کردند... چون او کسی شایسته فرمانروایی از مادر زائیده نشده است.
** گزنفن
* او هیچگاه نظیر خود را در این عالم نداشته است... این یک مسیح بود، مردی که در باره‌اشدرباره‌اش تقدیر مقرر داشته بود باید برتر از دیگران باشد.
** گوبینو
* چنان می‌نماید که کورش در زندگی خصوصی و خانوادگی نیز همان سادگی و میانه‌روی آزادانه‌ای را که در کارها داشت، نگه می‌داشته است. می‌دانم که وی یک زن بیشتر نگرفت و وی شاهدخت کاسان دانا از تخمه هخامنشی بود... که چون درگذشت، شوهر را به اندوهی گران فرو برد.
سطر ۵۰ ⟵ ۴۷:
** [[ویل دورانت]]
* مدارا و تساهل دینی او، رفتار بزرگ‌وارانه و مهربانانه‌ای که با دشمنان مغلوب خویش داشتو مهارت و قابلیت فوق‌العاده او به عنوان یک فرمانده جنگی، توضیح دهنده علت ستایشی است که همه جهان، حتی بابلیان و یونانیان، نسبن به کوروش بزرگداشتند.
** بوسانی. در کتاب (Bausani, The Persians, p.18)
* این مرد شایسته همه‌گونه تحسین است. کوروش زیباترین چهره، بخشنده‌ترین و بزرگوارترین قلب، آزمندترین فرد برای آموختن و بلندپروازترین پادشاه بود،چنانکهبود، چنان‌که می‌توانست انواع سختی‌ها و خطرات را تحمل کند.
** گزنفون. در کتاب (Xenophon, Cyropaedia, vol. 1, p. 11)
* «کمتر پادشاهی است که پس از خود چنین نام نیکی باقی گذاشته باشد. کورش سرداری بزرگ و نیکوخواه بود. او آنقدر خردمند بود که هر زمانی کشور تازه ایتازه‌ای را تسخیر می کردمی‌کرد به آنها آزادی مذهب میدادمی‌داد و فرمانروای جدید را از بین بومیان آن سرزمین انتخاب می نمودمی‌نمود. او شهر هاشهرها را ویران نمی نمودنمی‌نمود و قتل عامقتل‌عام و کشتار نمی کردنمی‌کرد. ایرانیان کورش را پدر و یونانیان که سرزمینشان بوسیله کورش تسخیر شده بود وی را سرور و قانونگذار می نامیدندمی‌نامیدند و یهودیان او را مسیح خداوند می خوانندمی‌خوانند. »
** پرفسورپروفسور گیریشمن – ایران از آغاز تا اسلام
 
== منبع‌دار ==
 
* چندصدایی در شورا، تک‌صدایی در فرمان.
** گزاره‌ای که علت موفقیتش را خلاصه‌وار بیان می‌کند.<ref>Why Great Leaders Don't Take Yes for an Answer: The Leadership Challenge (2009) by Michael A. Roberto</ref>
 
=== منشور کورش ===
۱. منم «کورش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَّـد، شاه چهار گوشه جهان.
 
۱۲. منمپسر «کـورشکمبوجیه»، شاه جهان،بزرگ، شاه بزرگ،«اَنْـشان»، شاهنوه توانمند،«کورش» (کورش یکم)، شاه بابِـل،بزرگ، شاه سومراَنشان، ونبیره اَکَّـد،«چیش‌پیش»، شاه چهاربزرگ، گوشهشاه جهاناَنشان.
 
۲. پسر «کمبوجیه»، شاه بزرگ، شاه «اَنْـشان»، نـوه «کـورش» (کـورش یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نبیره «چیش‌پیش»، شاه بزرگ، شاه اَنشان.
 
۳. از دودمـانیدودمانی کـهکه همیشه شـاهشاه بـوده‌اندبوده‌اند و فـرمانـروایی‌اشفرمانروایی‌اش را «بِل/ بعل» ‹بـِ- لو› (خداوند/ = مردوک) و «نَـبـونَـبو» ‹نـَ- بو› گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آن‌گاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم؛شدم.
 
۴. همه مـردممردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بـابـلبابل بر تخت شهریاری نشستم. مَردوک دل‌های پاک مردم بابل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
 
۵. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
سطر ۷۵ ⟵ ۷۰:
۶. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم. نَـبونید، مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود.
 
۷. من برده‌داری را برانداختم. به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکسهیچ‌کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردار نیک من خشنود شد.
 
۸. او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،
 
۹. برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مَردوک همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند؛نشسته‌اند.
 
۱۰. و همه پادشاهان سرزمین‌های جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردمان سرزمین‌های دوردست، همه پادشاهان «آموری»، همه چادرنشینان،
 
۱۱. مـرامرا خـراجخراج گذاردند و در بـابـلبابل بر من بـوسـهبوسه زدنـدزدند. از … تا «آشـــورآشور» و «شوش».
 
۱۲. من شهرهای «آگادِه»، «اِشنونا»، «زَمبان»، «مِتورنو»، «دیر»، سرزمین «گوتیان» و شهرهای کهن آن‌سوی «دجله» که ویران شده بودند را از نو ساختم.
سطر ۹۹ ⟵ ۹۴:
۱۸. … غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ها و کبوترها …
 
۱۹. … باروی بزرگ شهر بابل به نام «ایمگور-اِنـلیلاِنلیل» را استوار گردانیدم …
 
۲۰. … دیوار آجری خندق شهر را،
 
۲۱. … که هیچ‌یک از شاهان پیشین با بردگانِ به‌بیگاری‌گرفته‌شده به پایان نرسانده بودند؛بودند.
 
۲۲. … به انجام رسانیدم.
سطر ۱۰۹ ⟵ ۱۰۴:
۲۳. دروازه‌هایی بزرگ برای آن‌ها گذاشتم با درهایی از چوب «سِدر» و روکشی از مفرغ …
 
۲۴. … کتیبه‌ای از پـادشاهیپادشاهی پیش از من بنام «آشور بانیپال»
 
۲۵. … برای همیشه!
* « من اعلام ميكنممی‌کنم كهکه هر كسکس مسئول اعمال خود مي باشدمی‌باشد و هيچكسهیچ‌کس را نبايدنباید به مناسبت تقصيريتقصیری كهکه يكيیکی از خويشاوندانشخویشاوندانش كردهکرده مجازات كردکرد و مجازات برادر گناهكارگناهکار و بر عكسعکس ممنوع است و اگر يكیک فرد از خانواده يایا طايفهطایفه‌ای ايمرتکب مرتكبتقصیر تقصير مي شودمی‌شود فقط مقصر بايدباید مجازات گردد نه ديگراندیگران. »
 
** [[ منشور کورش کبیر ]]
* « من اعلام ميكنم كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچكس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده مجازات كرد و مجازات برادر گناهكار و بر عكس ممنوع است و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير مي شود فقط مقصر بايد مجازات گردد نه ديگران. »
** [[ منشور کورش کبیر ]]
 
گزنفون می‌گوید: بزرگان ایرانی عادت دارند که زن‌های متعدد را تزویج کنند ولی کوروش بیش از یک زن نگرفت و بعد از اینکه زن وی فوت کرد با زن دیگر ازدواج ننمود و علاوه بر اینکه خود او بیش از یک زن نگرفت، تزویج زن‌های متعدد را از طرف مردان منع کرد زیرا رسم تعدد ازدواج طوری در ایران راسخ شده بود که نمی‌توانستند آن را لغو نمایند.
 
استرابون که با اسکندر به ایران رفت و قبر کوروش را دید می‌نویسد: اسکندر بعد از اینکه مقابل قبر ایستاد، همان طورهمان‌طور که در معبد خدایان یونانی رعایت احترام می‌کرد، مراسم احترام را به جا آورد و به کسانی که اطرافش بودند گفت این کسی است که بزرگترین پادشاه جهان بود و امیدوارم خدایان به من توفیق بدهند که مثل او بشوم.
 
* پارسیان در زمان شاهنشاهی کورش اندازهٔ میان بردگی و آزادگی را نگاه داشتند. از این‌رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملت‌های جهان شدند. در زمان او فرمانروایان به زیردستان خود آزادی می‌دادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری‌ها راهنمایی می‌کردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این‌رو در موقع خطر به یاری آنان می‌شتافتند و در جنگ‌ها شرکت می‌کردند. شاهنشاه در راس سپاه، آنان را همراهی می‌کرد و به آنان اندرز می‌داد. آزادی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام می‌گرفت.
** [[افلاطون]] (''قوانین'')
سطر ۱۲۶ ⟵ ۱۱۹:
 
== بی‌منبع ==
 
* «هیچ چیز زیباتر از علم نیست.»
* «جهان آنقدر زیباست که نمی‌توان زیبایی‌های آنرا در چهره یک زن تجلی کرد.»
سطر ۱۳۲ ⟵ ۱۲۴:
* «دست‌هایی که کمک می‌کنند مقدس‌تر از دست‌هایی‌اند که رو به آسمان دعا می‌کنند.»
* «باران باش و ببار و نگو که این کاسه‌های خالی از آن کیست.»
* کوروش بزرگ: آفتاب به گیاهی حرارت می‌دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.
* «اگر میخواهیدمی‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. »
* «خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن. »
* «من یاور یقین و عدالتم من زندگی هازندگی‌ها خواهم ساخت، من خوشی هایخوشی‌های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است. »
* «عمر شما از زمانيزمانی شروع مي شودمی‌شود که اختياراختیار سرنوشت خويشخویش را در دست مي گيريدمی‌گیرید. »
* «وقتيوقتی توبيختوبیخ را با تمجيدتمجید پايانپایان مي دهيد،می‌دهید، افراد دربارهدربارهٔ رفتار و عملکرد خود فکر مي کنند،می‌کنند، نه رفتار و عملکرد شما.»
* «دشوارتريندشوارترین قدم، همان قدم اول است . »
 
== پانویس ==
 
{{پانویس}}