میرزا کوچک خان جنگلی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Coldasicefire (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Coldasicefire (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
== دارای منبع ==
 
* '''«در قانون اسلام مدون است که کفار وقتی به ممالک اسلامی مسلط شوند مسلمین باید بمدافعهبه مدافعه برخیزند ولی دولت انگلیس فریاد میکشد که من اسلام و انصاف نمی‌شناسم باید دول ضعیف را اسیر آرزو گشتهٔ مقاصد شوم خود سازم. بنده میگویم انقلابات امروز دنیا ما را تحریک می‌کند که مانند سایر ممالک در ایران اعلان جمهوریت داده و رنجبران را از دست راحت‌طلبان برهانیم ولیکن درباریان تن در نمیدهند که که کشور ما با قانون [[مشروطه|مشروطیت]] از روی مرام [[دموکراسی]] اداره شود.»'''
** خطاب به رئیس اتریاد طهران رتمستر کیکاچینکف
* '''«پیش از ورود ارتش سرخ به انزلی من و همکارانم در جنگل‌های گیلان به ضد مظالم انگلیس و دولت سرمایه‌داری ایران می‌جنگیدیم و تنها قدرت واقعی و ذی‌صلاح، ما بودیم که توانستیم مافوق تصور به نام آزادی ایران پرچم سرخ را برافرازیم و به تمام جهان آرزوی آزاد شدنمان را از قیود سرمایه‌داری اعلان کنیم.»'''
خط ۵۷:
* «میرزاکوچک‌خان یک مرد به‌تمام‌معنا مسلمان بوده و تابه‌حال دامنش به بی‌عفتی و بی‌دینی و دزدی و خیانت ملوث نشده است. این شخص است که آرزو دارد اسلام را به اعلاءدرجه استعلا ببیند. دیانت اسلام را به‌تمام‌معنا قبول‌کرده و برای اجرای قوانین آن لباس مجاهدت بر تن نموده است. این مرد کسی است که تمام همراهان خود را قبلا قسم داد که برای حفظ اسلام و ایران از جان و مال بگذرند. این آدم با آن‌که انقلابی است وطن‌دوست و ملت‌پرست و دین‌پرور است.»
** [[دکتر حشمت]]
* «ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﮔﯿﻼﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺧﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﺤﯿﯽﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﯿﺸﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ، ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﯽﻧﻬﺎﯾﺖ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺵ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺑﻪ ﺳﻦ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﻣﯽﻧﻤﻮﺩ. ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺪ ﻧﯿﺰ ﻭﻃﻦﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ . ﺷﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ اﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﻃﻦ ﺍﻭ ﯾﮏ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﺍﺟﺐ ﻣﯽﺷﻤﺮﺩ. ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽﺷﺪ. اﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺮﻣﺎﺕ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺠﺘﻨﺐ ﺑﻮﺩ، ﻟﯿﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺪ ﻧﯿﺰ ﻭﻃﻦﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ . ﺷﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ اﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﻃﻦ ﺍﻭ ﯾﮏ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﺍﺟﺐ ﻣﯽﺷﻤﺮﺩ. ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽﺷﺪ. اﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺮﻣﺎﺕ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺠﺘﻨﺐ ﺑﻮﺩ، ﻟﯿﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﻓﻌﻞ ﻭ ﺗﺮﮎ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﺎﺭﻩ ﺳﺒﺤﻪ ﻭ ﯾﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺁﻥﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺎﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﺮﺍﺷﯿﺪ، ﭼﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻼﻑ ﺷﺮﻉ ﻣﯽﺷﺮﻣﺪ، ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺑﯽﻃﻤﻊ ﺑﻮﺩ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺘﻔﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻢ ﺗﮑﻠﻢ ﻣﯽﮐﺮﺩ... ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﻃﻠﺒﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ ﺍﺯ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﻓﻘﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ»
** علی اکبر دهخدا