میرزا کوچک خان جنگلی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 59468 ویژه:Contributions/5.120.145.196 (بحث کاربر:5.120.145.196) |
|||
خط ۴:
== دارای منبع ==
* «در قانون اسلام مدون است که کفار وقتی بممالک اسلامی مسلط شوند مسلمین باید بمدافعه برخیزند ولی دولت انگلیس فریاد میکشد که من اسلام و انصاف نمیشناسم باید دول ضعیف را اسیر آرزو گشتهٔ مقاصد شوم خود سازم. بنده میگویم انقلابات امروزهٔ دنیا ما را تحریک میکند که مانند سایر ممالک در ایران اعلان جمهوریت داده و رنجبران را از دست راحتطلبان برهانیم ولیکن درباریان تن در نمیدهند که که کشور ما با قانون [[مشروطه|مشروطیت]] از روی مرام [[دموکراسی]] اداره شود.»
** خطاب به رئیس اتریاد طهران رتمستر کیکاچینکف
* «پیش از ورود ارتش سرخ به انزلی من و همکارانم در جنگلهای گیلان به ضد مظالم انگلیس و دولت سرمایهداری ایران میجنگیدیم و تنها قدرت واقعی و ذیصلاح، ما بودیم که توانستیم مافوق تصور به نام آزادی ایران پرچم سرخ را برافرازیم و به تمام جهان آرزوی آزاد شدنمان را از قیود سرمایهداری اعلان کنیم.»
** خطاب به [[ولادیمیر لنین]]
* «پروپاکاندهای اشتراکی در ایران عملا تاثیر سوء میبخشد زیرا پروپاکاندچی ها از شناسائی تمایلات ملت ایران عاجزند. من به نمایندگان شما در موقعش گفتم که ملت ایران حاضر نیست برنامه و روش [[کمونیسم|بالشویسم]] را قبول کند زیرا این کار عملی نیست و ملت را بطرف دشمن سوق میدهد.»
** خطاب به [[ولادیمیر لنین]]
* «من میدانم که در تمام ممالک آزاد، برنامهٔ هر فرقهٔ سیاسی، آزادانه، نشر و تبلیغ میشود.»
** خطاب به [[ولادیمیر لنین]]
* «ما معتقدیم که قدم اول را برای آزادی ایران برداشتهایم لیکن خطر از جانب دیگر بما روی آورده است، یعنی اگر از مداخلهٔ خارجی در امور داخلی جلوگیری نشود معنیش اینست که هیچوقت به مقصودمان نخواهیم رسید زیرا به جای مداخلهٔ یک دولتی که تا کنون وجود داشت، مداخلهٔ خارجی دولت دیگری شروع شده است. ما نمیتوانیم افتخارات انقلابی خود را که طی ۱۴ سال کوشش و فداکاری بدست آورده ایم یکباره محو کنیم و بحقوق ملت ایران خیانت ورزیم. من اکنون رشت را ترک کرده به پناهگاه سابقم جنگل رفتهام.»
** خطاب به [[ولادیمیر لنین]]
* «هنوز اطراف گیلان را قشون شاهپرست و عناصر مستبد احاطه دارند و هنوز قشون انگلیس از حدود گیلان خارج نشده و مسائل حیاتی بین ما و شما حل نگردیده است و با این احوال شما در رشت و انزلی باختلاف حتی به منازعه شروع نمودهاید که هیچ انتظارش را از دشمن نداشتهایم چه رسد بشماها که دوست هستید. آیا ایران را از وجود مستبدین تصویه کردهاید؟ آیا ایران را فقط گیلان تصور میکنید؟ و آیا احرار ایران را فقط همین عده فرض مینمائید؟»
** خطاب به رفیق مدیوانی
* «اگر این اقدامات شما دوام پیدا کند ناچاریم به هر وسیله باشد بتمام احرار و سوسیالیستهای دنیا حالی کنیم که وعدههای شما همهاش پوچ و عاری از صحت و صداقتاند. بنام سوسیالیسم اعمالی را مرتکب شدهاید که لایق قشون مستبد نیکلا و قشون سرمایهداری انگلیس است. با یک فرقهٔ آزادیطلب و یک جمعیت انقلابی که مشقتهای متوالی چندین ساله دیده و هنوز هم محصور دشمنان است آیا این نوع معامله میکنند؟»
** خطاب به رفیق مدیوانی
* «ما قدمهای مقدس انقلابی را با راستی و درستی بدون هیچگونه آلایش برداشتهایم. انگلیسها و دولت نیکلائی به من حکومت، سلطنت، امتیازات و ریاست میدادند و من باتکاء توجه مردم و احساسات عمومی و مقبولیت عامه که همین چیزها آخرالامر فساد و دروغگوئیهایتان را برملا خواهند ساخت پشت پا زدم.»
** خطاب به رفیق مدیوانی
* «رفقای شما اگر غارتگری و آدمکشی را «مسلک» نام گذاشته این کارها را بنام کمونیزم مرتکب میشوند- بنابراین شاهسونها که صدها سال است مرتکب این اعمال میشوند از همه کمونیست ترند.»
** خطاب به رفیق مدیوانی
* «ما بشرافت زیست کردهایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کردهایم و با شرافت خواهیم مرد.»
** خطاب به رفیق مدیوانی
* «من همیشه عقیده داشتهام و هنوز هم دارم که افکار عامه هر نهضت ملی را پیشرفت میدهد نه آهن و آتش. تبلیغات صادقانه و نجیب مردم و احترام به عقاید و عادات ملی و مملکتی مؤثرتر از صدها هزار قشون و آلات ناریه است.»
** خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
* اهالی مشرق زمین و خاصه ایرانیها که همیشه مذهبیاند زیر بار هیچگونه مرام افراطی و خشن و تند نمیروند. کلیهٔ نهضتها یا برای دفع دشمن است یا برای رسوخ عقیده- دفع دشمن جنگجوئی لازم دارد و رسوخ عقیده ملاطفت آن هم به مرور زمان.»
** خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
* «دو ماه زمام انقلاب را به معیت یکدیگر بطور ملایمت در دست داشتیم منجیل تا لوشان فتح شد از طرف دیلمان، قزوین در تهدید بود قزاقخانه و ژاندارمری رشت تصرف شد ادارهٔ نظام ملی تاسیس گشت افکار عامه ایرانیان همراه و متوجه ما بود گیلانیان با میل و رغبت کمک فکری و مالی میکردند از تمام نقاط مملکت ندای مساعدت بلند بود قرارداد معروف موقوف-الاجراء و شاه ایران در مقام تغییر پایتخت از تهران باصفهان برآمد انگلیسها از قزوین شروع بعقب نشینی کردند بهمان حال اگر باقی مانده بودیم فتح مرکز امکان پذیر میگشت اکنون سه ماه و نیم است که زمام انقلاب در دست شماها است. گیلان وسیع و پر نعمت بصورتی در آمده که از تامین معاشش عاجز است و شما نیز از یک شهر گدا، مخارج یومیه را بزحمت تهیه میکنید اگر نظر دقتی بخارج از محوطهٔ رشت بیافکنید میبینید که هزاران نفر از ترس غارت و کشتهشدن و ننگ ناموس در جادههای قزوین و جنگلهای گیلان آوارهاند و چقدرشان نفله شدند و مردهاند در نتیجهٔ این اوضاع انگلیسها که از قزوین در حال عقب نشینی بودند تا رستمآباد جلو آمدند شاه ایران بعوض تغییر پایتخت به تجهیزقواء پرداخته تعرض را شروع نمود پس از دو بار عقب نشینی تا انزلی رشت را تصرف اما هنوز نتوانستهاید تا رستمآباد پیشروی نمائید شعلهٔ آزادی تبریز در نتیجهٔ این مخالفتها خاموش شد. احرار ایران با همهٔ انتظاراتی که از انقلاب گیلان داشتهاند از شنیدن عملیات تند و زننده و افراطی یکباره مایوس شدهاند و قرارداد منسوخ ایران بر باد ده مجددا دارد احیاء میشود. افسوس که قدمی از گیلان بیرون نرفتهاید تا بدانید که افراد ایرانی در برابرتان مسلح شده و جنگ با انقلابیون را «جهاد مقدس» نام گذاردهاند و عملیات خشنتان آنها را بدام بیگانه انداخته است. نام سوسیالیست و بالشویک بحدی منفور شده که کسی حتی در خواب میل ندارد آن را بشنود. تصدیق میکنم که انقلاب متضمن همهگونه خسارات مادی و معنوی است ولیالبته تصادفی نه از روی عمد. مرا ملامت میکنید چرا به جنگل آمدهام مگر آنها که نیامدند محفوظ ماندند؟ حاجی شیخ عبدالحسن و میرزا عبدالحسین خان را در انزلی دستگیر کرد- معین الرعایا و همراهانش در منجیل- شیخ عبدالله خان در رشت شهید شد. اکنون گائوک و مظفرزاده تلخی بیمهریهای شما را میچشند. شما جمعیت بالشویک رشت آیا مستقیما با سویت روسیه مربوطید یا مستقلا عمل مینمائید؟ تاکتیک و رویهتان در حال و آینده چیست؟ اگر بر خلاف گذشته است پس میشنویم هنوز کماکان رویهٔ گذشته تعقیب میشود. متذکر میشوم محال است بتوانید برای پیشرفت آزادی قدمی بردارید بر فرض آنقدر بکشید و خود کشته شوید و ایران را تودهٔ خاکستر نمائید.»
** خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
* «من و یارانم در مشقتهای فوق الطاقهٔ چندین ساله هیچ مقصودی نداشته و نداریم جز حفظ ایران از تعرضات خارجی و فشار خائنین داخلی، تامین آزادی رنجبران ستمدیدهٔ مملکت و استقلال حکومت ملی.»
** خطاب به سفیر شوروی روتشتن
* «ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر لاقید بمانیم و مظلومین و رنجبران بیچاره را زیر فشار پنجهٔ ظالمان و متعدیان نگریسته ساکت بنشینیم. عقیدهٔمان ثابت و غیر قابل تزلزل است. تمامی افراد ما با حرارت و سرشار برای فدا شدن در راه آزادی مهیا و بیپروا هستند.»
** خطاب به احسانالله خان و خالوقربان
* «در خاتمه این نکته را لازم بتذکر میداند که مقصود من و یارانم حفظ استقلال مملکت و اصلاح و تقویت مرکز است تجزیهٔ گیلان را که مقدمه ملوک الطوایفی است همچنین ضعف کشور را خیانت صریح دانسته و میدانم پیشنهادات همیشگی ما بدولت رفع این توهم را مینماید»
** خطاب به سفیر شوروی روتشتن
* «میخواهم کلامی درباره میرزا کوچکخان بگویم. صرفنظر از درست یا نادرست بودن آرمانهای این مرد، به اعتقاد من او انسانی باوجدان، وطنپرستی صادق، و مردی با صفات پسندیدة بسیار است. او سعی داشت رشوه، غارت، شورش، و بسیاری از چیزهای دیگر را که از صفات قوای مسلح در ایران بود ریشهکن کند. او قوای خود را منظم و تابع قانون نگاه داشت. همچنین جان و مال اشخاصی که نمیجنگیدند از دست او در امان بود. بعد از نبرد منجیل شایعات فراوانی بر سر زبانها افتاد که کوچکخان به عبث بودنِ جنگ پی برده و تلاش میکند تا همقطارانش را از جنگیدن باز دارد، ولی کسی به حرفش گوش نمیکند. طرفدارانش او را بیشتر نه به خاطر تهور و تواناییاش در جنگ، بلکه به خاطر مهربانیش، عشقش، صداقت بیشائبهاش، دغدغهاش برای رفاه و سعادت کشور، عدالتش و حقیقتجوییاش تحسین میکنند.»
|