فریبا وفی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ابرابزار |
|||
خط ۱۲:
* «صاحب خانه شیطان نیست ولی همان اندازه میتواند روح آدم را تسخیر بکند .»
* «سکوت من گذشته دارد. به خاطر آن بارها تشویق شدهام. هفت هشت ساله بودم که دانستم هر بچهای آن را ندارد. سکوت من اولین دارایی ام به حساب میآمد .»
*«تو از تغییر میترسی. از تحرک میترسی. ماندن را دوست داری. فکر میکنی دنیا به همین شکلی که میخواهی میماند. تازه مگر همین شکلش خوب است؟ جواب بده. خوب است؟ این قدر سرت توی لاک خودت است که فراموش کردهای زندگی دیگری هم وجود دارد و این زندگی نیست که تو میکنی.»
*«سفر روحمان را تازه میکند. آدمهای تازه میبینیم. دوستان تازه پیدا میکنیم. خودمان عوض میشویم.»
سطر ۲۴ ⟵ ۲۳:
*«امیر هم چراغهایش زیاد است. وقتی مال [[خانه]] خاموش است میتواند بیرونیها را روشن کند. برای همین وقتی از من قهر است میتواند استخر برود. صبحانه کله پاچه بخورد. خودش را به یک آب میوهٔ خنک مهمان کند و با دوستانش به کوه و دشت بزند.»
*«من هم مثل مامان فقط یک چراغ دارم. وقتی خاموش میشود درونم ظلمت مطلق است. وقتی قهرم با همهٔ [[دنیا]] قهرم با خودم بیشتر.»
== بدون منبع ==
* «[[نویسنده]] شدن شغل نبود، آرزو بود. شاید هم بیشتر از آن؛ رؤیا بود.
|