فریدریش نیچه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
AmirAK (بحث | مشارکت‌ها)
AmirAK (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۵۷:
* «شاید روزگاری شورانگیزترین مفاهیم که برای آن بیشترین نبردها را کرده‌ایم و رنج‌ها برده‌ایم، مفاهیم «خدا» و «گناه»، جز همان بازیچه‌ای برای مردی کهن‌سال و درد کودکانه نباشد و شاید آن «انسان کهن» بار دیگر به بازیچه و رنجی دیگر نیاز دارد، درست به سانِ کودک و کودکی جاودانه!»
** ''بند ۵۷''
* «یکی در جستجوی قابله برای وضع حمل افکارش بود، دیگری به دنبال کسی برای کمک به قابله: این‌گونه صحبت [[گل]] می‌اندازد.»
** ''بند ۱۳۶''
* «رفتار آنان با خدا بس به دور از صداقت است؛ زیرا این خدا اجازه ندارد گناه کنند.»
** ''بند ۶۵''
سطر ۳۰۱ ⟵ ۲۹۹:
* «ما را به خاطر فضیلت‌ها، بیشتر کیفر می‌دهند.»
** ''بند ۱۳۵''
* «یکی در جستجوی قابله برای وضع حمل افکارش بود، دیگری به دنبال کسی برای کمک به قابله: این‌گونه صحبت [[گل]] می‌اندازد.»
* «اشتباه یک‌نفر عجیب به نظر می‌رسد - در گروه‌ها، احزاب، ملت‌ها و ازمنه جزو قواعد است.»
** ''بند ۱۳۶''
* «پایین تنه، دلیل آن است که انسان به سادگی، خویشتن را خدا نمی‌پندارد.»
** ''بند ۱۴۱''
* «در باب مقایسهٔ کلیِ مرد و زن می‌توان گفت: زن اگر غریزهٔ ایفای نقش دوم را نداشت، هرگز در آرایشِ خویش به این سان، نبوع نمی‌یافت.»
** ''بند ۱۴۵''
* «آنچه را زمانی بد می‌دانیم، معمولاً پس ماندهٔ امری نابه هنگام است که زمانی آن را نیک می‌دانسته‌ایم، نیاکان آرمانی کهن.»
** ''بند ۱۴۹''
* «آنچه از سرِ عشق انجام می‌شود، فراسوی نیک و بد است.»
** ''بند ۱۵۳''
* «ایراد، خیانت، سوءظنی شادمانه، میل به تمسخر، همگی نشانی از سلامت است و هر امر بی قید و شرطی، نشانی از بیماری.»
** ''بند ۱۵۴''
* «اشتباهاشتباهِ یک‌نفر عجیب به نظر می‌رسدمی‌رسد؛ -ولی در گروه‌ها، احزاب، ملت‌ها و ازمنه جزو قواعد است.»
** ''بند ۱۵۶''
* «باید نیک و بد را جبران کینم؛ ولی چرا در حق آن کس که در حق ما نیکی یا بدی روا کرده است؟»
* «مسیحیت، الهه [[عشق]] را مسموم کرد - گرچه از چنگال [[مرگ]] گریخت، اما تغییر ماهیت یافت و فسق و فجور نام گرفت.»
** ''بند ۱۵۹''
* « «همسایه، همسایهٔ ما نیست؛ بلکه همسایهٔ همسایهٔ ما است.» هر ملتی چنین می‌اندیشد.»
** ''بند ۱۶۲''
* «عشق، خصلت‌های والا و پنهانِ عاشق را آشکار می‌کند؛ یعنی همان خصلت‌های نادر و استثنایی را و به این ترتیب، معشوق به آسانی در بابِ خصلت‌های معمول او مرتکب اشتباه می‌شود.»
** ''بند ۱۶۳''
* «مسیح به جهودان خویش گفت: «شریعت برای بردگان بود، پس خدا را در مقام پسرش دوست بدارید! اخلاق به ما پسرانِ خدا چه ربطی دارد؟»»
** ''بند ۱۶۴''
* «مسیحیت، الهه [[عشق]] را مسموم کرد -کرد؛ گرچه از چنگال [[مرگ]] گریخت، اما تغییر ماهیت یافت و فسق و فجور نام گرفت.»
** ''بند ۱۶۸''
* «تا زمانی که امری یا کسی را کم ارزش می‌پنداریم، نفرت نمی‌ورزیم؛ بلکه تازه زمانی چنین می‌کنیم که آن را همسان یا برتر می‌دانیم.»
** ''بند ۱۷۳''
* «در نهایت عاشقِ هَوَسِ خویش هستیم و نه آنچه هوس کرده‌ایم.»
** ''بند ۱۷۵''
* «پیامدِ رفتارهای ما گلوی ما را می‌گیرد و اعتنایی به آن ندارد که در این بین ما خود را «اصلاح» کرده‌ایم.»
** ''بند ۱۷۹''
* « «از چشم من افتاد.» -چرا؟ «من همسان او نیستم.» -آیا انسانی تاکنون چنین پاسخی داده است؟»
** ''بند ۱۸۵''
* «زمان [[سیاست|سیاست‌های]] کوچک سپری شده: قرن آینده حامل زورآزمایی برسر تسخیر [[زمین]] است، جبر [[تاریخ]] میل به سوی سیاست‌های بزرگ دارد.»
** ''بند ۲۰۸''