برتراند راسل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
احسان آشنا (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏دارای منبع: ابرابزار، اصلاح املا، اصلاح سجاوندی
خط ۳:
 
== دارای منبع ==
* «آن‌چهآنچه در [[مذهب|آئین]] مسیحیت رایج است به همان اندازه نیز در بودائیسم اعتبار دارد. [...] جامعه راهبان بودایی - به عنوان مثال در تبت - به شدت مخالف [[آموزش و پرورش|آموزش]]، ضدبشر و ستم‌پیشه‌است.»
* «عشق چیزی بسیار فراتر از میل به آمیزش جنسی است. عشق ابزار اصلی فرار از تنهایی ای است که بر سرتاسر بخش عمده زندگی مردان و زنان مستولی است.»
* «[[مذهب|دین]] مسیح و تبلور آن در تشکیلات کلیسایی، دشمن اصلی و بازدارنده رشد اخلاقی بوده و می‌باشد.»
* «دنیای خوب نیازمند به علم، مهربانی و شجاعت بوده و نیازی به حسرت گذشته ندارد.ندارد؛ و همچنین نیازی به زنجیر کشیدن هوش و استعداد مردم که با تبلیغات جمعی نادان در گذشته دور انجام می‌شده ندارد. دنیا محتاج به امید به آینده است.»
* «ناپسندترین مبحث در مسیحیت، موضع بیمارگونه و غیرطبیعی آن در برابر روابط جنسی است.»
* «[[مذهب]]، بیش از هرچیز متکی به ترس بوده و بر مبنای ترس استوار است.»
خط ۱۳:
* «فکر نمی‌کنم دلیل واقعی اینکه مردم دین را می‌پذیرند هیچ ربطی به استدلال داشته باشد. آن‌ها دین را به دلایل احساسی می‌پذیرند. بسیار گفته می‌شود که خیلی اشتباه است که به دین حمله کنیم، زیرا دین افراد را بافضیلت می‌سازد. به من نیز گفته شده است؛ اما چنین چیزی ندیده‌ام.»
** ''چرا مسیحی نیستم/ ۱۹۳۰ میلادی''
* «[[ژان ژاک روسو|روسو]] [[دیوانه]] ولی تاثیرگذارتأثیرگذار بود؛ [[دیوید هیوم|هیوم]] عاقل بود ولی پیروانی نداشت.»
* «هرچه منطق نادرست‌تر باشد نتایجی که از آن برمی‌خیزد دلکش‌تر است.»
** ''تاریخ فلسفهٔ غرب''
خط ۲۰:
* «علم و تکنیک جدید قدرت حکومت‌ها را افزایش داده و این امکان را که قبلاً وجود نداشت به‌وجود آورده است که حکومت‌ها بتوانند افکار عمومی را هر طور که مایل باشند کنترل کنند و به‌اختیار خود درآورند و بدین‌وسیله یکی از حقوق اساسی افراد پای‌مال می‌گردد.»
* «می‌توان گفت نفرت، نفرت می‌آورد و جهانی که در آن بر نفرت دامن زنند چنان آکنده از زد و خورد و مجادله خواهد شد که هیچ‌کس نمی‌تواند از لذت یک زندگی خوب بهره‌مند گردد.»
* «به‌طور خلاصه پاداش و مجازات باید با در نظر گرفتن اثرات مطلوب اجتماعی‌شان مقرر شوند.شوند؛ و در این مورد نباید تنها معیارهای مطلق فرضی استحقاق و یا عدم آن را در نظر گرفت.»
** ''اخلاق و سیاست در جامعه''
* «آموزش و پرورش باید چنان باشد که خوش‌باوری و دیرباوری طبیعی انسان آموزش ندیده را اصلاح کند. عادت باور کردن یک سخن موکدمؤکد بی‌دلیل، و نیز عادت باور نکردن سخن غیر موکد،مؤکد، هرچند که با بهترین دلایل همراه باشد، باید اصلاح شود.»
** ''قدرت''
* «دفاع از هیچ دینی طبق موازین عقلانی مقدور نیست . بلکه باید از راه تبلیغ و در صورت لزوم با توسل یه جنگ از ان حمایت نمود.»
** ''اخلاق و سیاست در جامعه''
* «تنها انسانیت را در نظر داشته باشیم و باقی چیزها را فراموش کنیم. اگر بتوانیم از عهده این کار برآییم، آینده انسان، بهشتی خواهد بود لبریز از شادی و دانش و آگاهی، ولی اگر موفق نشویم، یک نابودی عظیم و جهانی را پیش رو خواهیم داشت.»
خط ۳۰:
* «به باور من ازدواج بهترین و مهمترین رابطه‌ای است که ممکن است میان دو انسان وجود داشته باشد.»
** ''زناشویی و اخلاق/۱۹۲۹ میلادی''
* «ازدواج برای زنان رایج‌ترین شیوهٔ امرار معاش است، و مقدار کل سکس ناخواستهٔ تحمیل‌شده بر زنان در ازدواج، احتمالناحتمالاً از تن‌فروشی بیشتر است.»
** ''زناشویی و اخلاق/۱۹۲۹ میلادی''
* «آن‌هایی که هرگز صمیمیت ژرف و همدلی شدید موجود در عشقِ دو طرفهٔ موفق را تجربه نکرده‌اند، بهترین چیزی را که زندگی می‌تواند بدهد از دست داده‌اند.»
خط ۳۶:
* «من این را مناسب نمی‌دانم که زن یا مردی وارد امر خطیر ازدواجی شوند که قرار است به زایش فرزندانی منجر گردد، بدون اینکه پیش از آن تجربهٔ جنسی داشته باشند.»
** ''زناشویی و اخلاق/۱۹۲۹ میلادی''
* «جزمی ترینجزمی‌ترین و تعصب امیز ترینامیزترین اعتقادات ما آن اعتقاداتی هستند که کمترین شواهد برای درستیشان در دسترس داریم .»
** ''عرفان و منطق''
* «اگر من مدعی می‌شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ کسهیچ‌کس قادر نبود مدّعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی‌ترین تلسکوپ‌ها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش می‌رفتم که می‌گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم می‌شدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تاییدتأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا دربارهدربارهٔ آن به وعظ می‌پرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو می‌کردند، تردید در وجود آن نشانهٔ نامتعارف بودن تلقی می‌شد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید می‌فرستادند.»
** ''قوری راسل''
* «[[ریاضیات]] دانشی است که در آن، ما نه می‌دانیم از چه سخن می‌گوئیم و نه می‌دانیم آنچه دربارهٔ آن سخن می‌گوئیم درست است[یا نه]»
 
== منسوب ==