آلکساندر گلییویچ دوگین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
احسان آشنا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
احسان آشنا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:آلکساندر گلییویچ دوگین|آلکساندر گلییویچ دوگین]]''' (به روسی:Алекса́ндр Ге́льевич Ду́гин -متولد ۷ ژانویهٔ ۱۹۶۲) دانشندفیلسوف، روسجامعه تبار علوم سیاسیشناس و ایدئولوگتئوری وپرز خالقمطرح امپراطوریاهل اروسیاروسیه است. که از این فیلسوف و تئوری پرداز مطرح روساو با نام مرد پشت پرده روسیه و عقل پوتین یاد میشود.
 
== گفتاورد ==
خط ۵:
* «اولین و اساسی ترین مسئله چالش سازی که [[روسیه]] در [[سوریه]] با آن رو به رو است [[تلاش]] هایی ایالات متحده [[آمریکا]] است که میخواهد جایگاه هژمونی خود را گسترش داده و آن را حفظ کند. »
 
* «با توجه به جنگی که در سوریه به وسیله ایالات متحده آغاز شده است باید گفت که آمریکایی ها طرفدار جنگ هستند. کودتایی که در کیف (پایتخت اکراین) به وقوع پیوست نیز به وسیله آمریکا ترتیب داده شده بود لذا دولتمردان آمریکایی باید پاسخگوی خون های ریخته شده و کشتارهایی که انجام شده است باشند. آنها مسئول این جنگ ها هستند، آنها جنایتکارند.»
* «ما میتوانیم با کُردهای سوریه صحبت کنیم چرا که آنها به ما حمله نمیکنند، آنها انگیزه های خود را دارند.»
 
* «تروریست ها مشکل ما هستند اگر ما نتوانیم در این مبارزه در سوریه وارد شویم همین اتفاق در مرزهای افغانستان و قزاقستان و آسیای مرکزی و .. تکرار خواهد شد لذا پوتین ترجیه میدهد که جنگ پایانی را در سوریه انجام دهد نه در مکان دیگری و نه در مرزهای روسیه.»
* «عربستان سعودی و [[ترکیه]] میگویند که میتوانند مداخله و شفاعتی با گروه های [[تروریست‌ها|تروریستی]] در [[سوریه]] داشته باشند این کشورها مسئله [[نظامی]] را پیش گرفته اند از طرفی دیگر واشنگتن هم چالش نظامی را پیش گرفته است. اما اگر ما کار خودمان را پیش بگیریم پیروز خواهیم شد. »
 
* «تروریست ها مشکل ما هستند اگر ما نتوانیم در این مبارزه در سوریه وارد شویم همین اتفاق در مرزهای افغانستان و قزاقستان و آسیای مرکزی و .. تکرار خواهد شد لذا پوتین ترجیه میدهد که جنگ پایانی را در سوریه انجام دهد نه در مکان دیگری. ما به این نتیجه رسیده ایم که جایگاه و پاسخ ما در سوریه در همان جهتی است که ایران و حذب الله لبنان دنبال میکنند. برای من مشخص شده است که ما دشمنان مشترک و اهداف مشترکی در همه جا داریم ما دشمنان مشترک و علایق مشترکی داریم ما هیچ چیزی علیه هم نداریم ما اکنون از نظر ژئوپولوتیک و ایدئولوژیک با هم متحد و در این جایگاه با هم متحد هستیم. تصور مینمن این است که شرایط کنونی بسیار مهم است و '''این اتحاد تاکتیکی، استراتژیکتر خواهد شد''' اکنون ما در یک وضعیت خاص هستیم. »
* «من قطعاً طرفدار [[جنگ]] نیستم، من تحلیل گر برخی از جنگ ها هستم. [[جهان]] پر از جنایت است پس من نمیتوانم طرفدار [[صلح]] یا جنگ باشم. اما تصور میکنم برخی از جنگ ها باید آغاز شده و در آنها پیروز شویم. اگر این به معنی جنگ است ممکن است من بخشی از آن باشم و این به معنای آن نیست که من طرفدار جنگ هستم.»
 
* «من از بشار اسد بُت نمی سازم بدون شک او اشتباهاتی هم داشته است اما او یک قدرت مشروعه است که از طرف گروه های تروریستی تماماً غیر انسانی مورد حمله واقع شده است. گروه هایی که [[اسلام]] را تغییر داده و از اسلام به نحوی استفاده میکنند که رفتارها و دستورات غیر انسانی را انجام دهند.»
 
* «عربستان سعودی و [[ترکیه]] میگویند که میتوانند مداخله و شفاعتی با گروه های [[تروریست‌ها|تروریستی]] در [[سوریه]] داشته باشند این کشورها مسئله [[نظامی]] را پیش گرفته اند از طرفی دیگر واشنگتن هم چالش نظامی را پیش گرفته است. اما اگر ما کار خودمان را پیش بگیریم پیروز خواهیم شد. »
* «تروریست ها مشکل ما هستند اگر ما نتوانیم در این مبارزه در سوریه وارد شویم همین اتفاق در مرزهای افغانستان و قزاقستان و آسیای مرکزی و .. تکرار خواهد شد لذا پوتین ترجیه میدهد که جنگ پایانی را در سوریه انجام دهد نه در مکان دیگری. ما به این نتیجه رسیده ایم که جایگاه و پاسخ ما در سوریه در همان جهتی است که ایران و حذب الله لبنان دنبال میکنند. برای من مشخص شده است که ما دشمنان مشترک و اهداف مشترکی در همه جا داریم ما دشمنان مشترک و علایق مشترکی داریم ما هیچ چیزی علیه هم نداریم ما اکنون از نظر ژئوپولوتیک و ایدئولوژیک با هم متحد و در این جایگاه با هم متحد هستیم. تصور مین این است که شرایط کنونی بسیار مهم است و '''این اتحاد تاکتیکی، استراتژیکتر خواهد شد''' اکنون ما در یک وضعیت خاص هستیم. »
 
* «من قطعاً طرفدار [[جنگ]] نیستم، من تحلیل گر برخی از جنگ ها هستم. [[جهان]] پر از جنایت است پس من نمیتوانم طرفدار [[صلح]] یا جنگ باشم. اما تصور میکنم برخی از جنگ ها باید آغاز شده و در آنها پیروز شویم. اگر این به معنی جنگ است ممکن است من بخشی از آن باشم و این به معنای آن نیست که من طرفدار جنگ هستم.»
 
* «ما قطعاً به صلح نیاز داریم اما به مذاکرات برای صلح نیاز نداریم، مذاکرات صلح قطعاً وضعیت مناطق کنونی تحت کنترل تروریست ها را تثبیت میکند و سوریه را به سرعت تجزیه میکند. ما نیاز داریم که در این جنگ پیروز شویم لذا باید توجه داشت که در شرایط کنونی مذاکرات قبل از نتیجه گرفتن و پیروزی نیست بلکه بعد از پیروزی ما شکل خواهد گرفت. »
 
* «ما میتوانیم با کُردهای سوریه صحبت کنیم چرا که آنها به ما حمله نمیکنند، آنها انگیزه های خود را دارند.»
 
* «باراک اوباما جایزه صلح نوبل را دریافت کرد و این در حالی است که او جنگ های جدیدی را شروع کرده است اما جنگ های قبلی را پایان نداده است. آنها خونها را میریزند و مردمی را که میخواهند از خودشان دفاع کنند را متهم میکنند آنا دیوانه اند آنها سیاستمدارانی طرفدار جنگ هستند ما تنها از خودمان در مقابل آنها دفاع میکنیم ما از دوستان خودمان دفاع میکنیم.»
 
* «من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس میگویم ما شاید ضد مدرنیته باشیم اما با ضد مسیح مبارزه میکنیم. ما با ضدمسیح ارتباط برقرار نمیکنیم چرا که مدرنیته در در جایگاه ضدمسیح قرار گرفته است.»
 
* «امام خمینی تکید کرد که هر مناره یا ناقوس کلیسا هم مرگ بر آمریکا میگوید. این جمله واقعاً درست است چرا که آنها این جنگ را آغاز کرده اند و جهنمی را برای دیگران به وجود آورده اند. آنها باید به دلیل طرفداری از جنگ باید پاسخگو باشند باید گفت که آنها مثل مغول ها هستند.»
 
* «به این دلیل است که من خودم را طرفدار جنگ نمیدارنم. من برای عدالت و صلح و دموکراسی واقعی برای همهی مردم تلاش میکنم و به این دلیل است که از آمریکا بدم می آید. شعار مرگ بر آمریکا برای ان گفته میشود که نظام دوکراتیک واقعی به وجود بیایید. مردم آمریکا گروگان هژمونی سیاست آمریکایی هستند ما باید مردم آمریکا را از بند نخبگانی که تماماً دیوانه هستند آزاد کنیم. مرگ بر آمریکا مردم آمریکا را نجات خواهد داد.»
 
* «از جایگاه یک سامی و با توجه به شناختی که از اسلام دارم میگویم که اسلام شیعه بخشی از تمدن اسلامی است در حالی که سلفی ها کاریکاتوری از اسلام هستند سلفی ها فاسله زیادی با واقعیت اسلام دارند. اسلام و مسیحیت دو دین متفاوت هستند ما دیدگاه متفاوتی با هم داریم اما به هم شبیه هستیم و این مسئله برای من بسیار مهم است برای مثال سهروردی به عنوان یک متفکر ایرانی دکترین اشراق را شکل داد.»
 
* «اشراق نسخه شرقی اسلام است، ما ارتدوکس ها، مسیحیان اشراقی هستیم. میتوان گفت مسیحیان غربی با توجه به دیدگاهی که نسبت به ما دارند واقعاً [[دشمن]] ما هستند همان طوری که رادیکال های مسلمان و سلفی ها دشمن [[شیعیان]] هستند و از آنجا که ما دشمنان مشترکی داریم و شبیه به هم هستیم باید با هم دوست باشیم. اکنون زمانی است که ما باید یکدیگر را بهتر بشناسیمو باورهای شیعیان را بفهمیم.»
 
* «گورباچف نامه امام [[خمینی]] را نفهمید (امام پیشنهاد کرده بود که گروهی از فلاسفه و جامعه شناسان و دین شناسان شوروی بیایند در مورد اسلام و مبانی فکری و ایدئولوژِکی شیعه تحقیق کنند چرا که معتقد بود که این پژوهش ها میتواند نقایص سوسیالیسم و کمونیسم را برطرف نمایند) آن نامه بسیار فوق العاده بود اما گورباچف (آخرین رئیس جمهور شوروی سابق) بسیار [[احمق]] بود که این نامه را نفهمید، گورباچف مثل [[کودکی]] بود که باید به سمت درست هدایت میشد.»
 
* «نامه رهبر ایران به جوانان غربی معجزه ای در دنیای مدرن است. وقتی که رهبری از جوانان جامعه دیگر درخواستی دارد این یک اقدام سمبولیک است. یابد تءکید کنم فرهنگ محافظه کارانه ایرانی ها شنواخت بسیار خوبی از دنیای اطراف خود دارد. من از این نامه حمایت میکنم. اما فرهنگ غرب توانایی قبول این فرم ها را ندارد، برای همین نکته است که این نامه پاسخ بسیار بزرگی را دریافت نکرده است و علت هم به دلیل محتوا و ماهیت و فرم نامه است. به نظرم این فرم باید دوباره ایجاد شود و این یک مشکل بزرگ است. جوامع دیگر در شرایطی قرار دارند که نمیخواهند این چالش ها را دریافت کنند و به این چالش ها پاسخ بدهند. در این چالش یک شکاف مفهومی وجود دارد. آیت الله [[خامنه ای]] به نکته بسیار خوبی تأکید کرده اند که آن مسئله برای همه کسانی که پذیرا هستند قابل فهم است آنها باید خودشان را متقائد کنند و حتی باید یاد بگیرند چرا که در این راه به سلاح ادراکی نیاز است. این نامه از طرف [[رهبری]] معنوی است و [[نامه]] ای بسیار مهم است که من آن را درک میکنم و میتوانم آن را ترجمه کنم البته نکته اینجاست که عموم مردم این نامه را نمیفهمند چون که زبان این نامه ادراکی نبوده و سخنی روحانی است لذا شما باید ذات نامه را ترجمه کنید و بعد از آن است که نامه به دنبال خودش تعداد زیادی گزارش، مقاله و .. را در جوامع مختلف خواهد داشت. باید به این نکته هم توجه کرد که عالمان آن گروه های مختلف هر کدام در دنیای خودشان هستند و در آینده نزدیک آن گروه ها [[جوانان|جوانانشان]] را از دست میدهند لذا لازم است گفتگوها و مناظره هایی میان افراد شکل بگیرد.»
 
* «تصور من این است که ایران اکنون باید دیدگاه های فلسفی خودش را بازبینی کند و زبان این اتفاق باید در ادبیات، آموزه های انقلاب و باورها و... صورت بگیرد. »
* «مذاکرات صلح قطعاً وضعیت مناطق کنونی تحت کنترل تروریست ها را تثبیت میکند و و سوریه را به سرعت تجزیه میکند ما قطعاً به صلح نیاز داریم اما به مذاکرات برای صلح نیاز نداریم .»
 
* «قطعه صحبت کردن در مورد اینکه انجیل بهتر است یا قرآن چیزی را جلو نخواهد برد و اسم این رفتار گفتگو نیست، بعد از این حرف ها است که گفتگو قطع میشود و نتیجه اش ایم میشود که او باور های خودش را داشته باشد و من هم باور های خودم را داشته باشم و هیچ نقطه مشترکی شکل نمیگیرد و این مسئله فضایی را به وجود می آورد که ما به هم حمله کنیم. همان طور که یک آیت الله در قم به من گفت ما مثلاً میتوانیم فرهنگ مشترکی مثل انتظار را بپذیریم و این یکی از نقاط مشترک ما است. ما میتوانیم این نقاط اشتراک را گرفته و در مورد آنها دوباره فکر کنیم و میتوانیم آنها را با پیچیدگی های کلامی مقایسه کنیم و به هسته سنتی برسیم و بعد از آن است که ما استاد فلسفه خواهیم بود.»
 
* «برای صحبت کردن با دیگران شما باید به شکل های جدید برسید. نباید اجبار در باورها وجود داشته باشد و اگر این مسئله وجود داشته باشد ارتباط به سرعت قطع میشود تصور من این است که نخبگان ایران باید استاد فلسفه باشند.»