۲۶۶
ویرایش
احسان آشنا (بحث | مشارکتها) |
احسان آشنا (بحث | مشارکتها) |
||
== گفتاوردها ==
* «برخلاف عقیده خود اینطور شروع کرد: ما به اینجا آمده ایم تا طبیعت را شکست دهیم. ما بیش از این در زمره ی مطرودین [[وطن]]، یتیم های پروردگار در این عصر تشنگی و بی [[عدالت]]ی، تبعید شدگان [[زمین]] خود نخواهیم بود. بله آقایان و خانم ها، کسان دیگری خواهیم بود، بزرگ و سعادتمند.»
** [[مرگ]] مداوم در ماوراء [[عشق]] - برگردان: بهمن فرزانه
* «در پایان ایراد سخنرانی، سناتور مطابق معمول در میان ازدحام مردم در خیابانهای دهکده به گردش پرداخت و اهالی هر یک مشکلاتشان را برایش شرح میدادند. سناتور حرفهایشان را با رغبت گوش میداد و همگی را بدون دادن وعده های غیر ممکن راضی میکرد و تسلی میداد. زنی که روی یک خانه نشسته بود و شش فرزند کوچک او را احاطه کرده بودند موفق شد صدای خود را از میان سروصدا و ترق تروق آتش بازی به گوش او برساند. گفت سناتور تقاضای من چندان بزرگ نیست فقط یک خر می خواهم که از چاه دار زدن آب بیاورم. سناتور به شش بچه کثیف او خیره شد و پرسید مگر شوهرت چی شده؟ زن با خوش خلقی جواب داد به جزیره اوربا به دنبال سرنوشتش رفته است و تنها چیزی که پیدا کرده یکی از آن زنهای خارجی است که در دندانشان الماس میگذارند. جواب او همه را به خندا انداخت! سناتور گفت بسیار خوب میگویم یک خر به تو بدهند. چیزی نگذشت که یکی همراهانش یک خر به خانه زن برد که روی پشتش یکی از شعارهای انتخاباتی نوشته شده بود تا هیچ کس فراموش نکند که آن خر هدیه ای از جانب سناتور است!»
** [[مرگ]] مداوم در ماوراء [[عشق]] - برگردان: بهمن فرزانه
* «آنچه در آن مکاتیب آمده است از ازل تا ابد تکرار ناپذیر خواهد بود، زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی در روی زمین نداشتند.
|
ویرایش